سایت تخصصی پایان نامه های دانشگاهی

سایت تخصصی بررسی پایان نامه های دانشگاهی

سایت تخصصی پایان نامه های دانشگاهی

سایت تخصصی بررسی پایان نامه های دانشگاهی

پایان نامه های کارشناسی ارشد خرید و فروش و معاوضه پایان نامه آرشیو پایان نامه مجموعه کامل پایان نامه دسترسی متن کامل پایان نامه های ایران داک (گنج)رشته حسابداری مدیریت دولتی بازرگانی مالی منابع انسانی زنجیره تامین حقوق جزا جرم شناسی بین الملل خصوصی عمومی برق قدرت مواد نساجی هنر هوافضا مقاله isi فناوری اطلاعات علوم ارتباطات معماری و شهرسازی برنامه ریزی شهری ریاضی زیست شناسی کشاورزی تربیت بدنی بازاریابی گرافیک پژوهش هنر تبدیل انرژی مشاوره ساخت و تولید صنایع غذایی رایگان پروژه تحقیق پژوهش مقاله پلیمر سمینار

۴۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

  • سیاست خارجی مجموعه تجویزاتی برای روابط خارجی رسمی یک بازیگر مستقل در روابط بین الملل در راستای تأمین منافع ملی است نکته مهم آنکه در هر نظامی سیاست خارجی هر بازیگر محور اصلی روابط خارجی آن را شکل می دهد. (۷)

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

 

  • سیاست خارجی شامل فرایندهای بسیار پیچیده ای است که در آن فرایندها، افراد، کارگزاران و نهادهایی صاحب نقش هستند. سیاست خارجی شامل تنظیم و اجرا و همچنین خود محصول و نتیجه تصمیمات به شمار می رود و راهنمایی است برای اقداماتی که یک دولت در ورای مرزهای خویش به منظور پیشبرد اهداف خود در رابطه با بازیگران حکومتی و غیر حکومتی به عمل می آورد. (۸)
  • سیاست خارجی راهبرد و یا رشته طراحی شده عمل است که به وسیله تصمیم گیرندگان یک دولت در مقابل دیگر دولت ها و واحدهای بین المللی به منظور اهداف مشخص اعمال می شود. (۹)

 

در همین رابطه قوام استدلال می کند که هر دولتی داده های سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم می کند که سرانجام خواست ها و نیاز های امنیتی، اقتصادی، سیاسی و یا فرهنگی اش در کوتاه مدت و یا بلند مدت تأمین می شود. وی همچنین نقش ارزش ها را در شکل دهی و جهت گیری سیاست خارجی بسیار مهم می داند و بیان می کند که گاهی اوقات هدف های سیاست خارجی در چهارچوب یک باور و اعتقاد خاص تبیین می شود. (۱۰)
به طور کلی برای شناخت مفهوم سیاست خارجی تنها شناسایی و آشنایی با تعاریف گوناگونی که از این مفهوم می شود کافی نبوده و یک تحلیلگر سیاست خارجی و یا نظریه پرداز روابط بین الملل باید بتواند برای فهم دقیق اعمال و رفتار دولت ها در صحنه نظام بین الملل جایگاه دقیق این مفهوم نظری را در رهیافت ها و یا سطوح گوناگون مفهومی مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. در همین زمینه مروری بر تاریخچه مطالعات سیاست خارجی حاکی از آن است که می توان نظریه های سیاست خارجی را در سه رهیافت متدلوژیک کلان، خرد و میان برد تقسیم کرد. در واقع با بروز انقلاب رفتاری در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رشته روابط بین الملل در نتیجه یک شکاف درون رشته ای به دو بخش کاملاً متمایز سیاست بین الملل و تجزیه و تحلیل سیاست خارجی با هویت هایی متمایز تقسیم شد که البته در مرکز این تقسیم بندی دولت قرار داشت. در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی بر ویژگی های درونی آن به عنوان یک «جعبه سیاه» نگاه می شود تا رفتار دولت را بدین وسیله توضیح دهد در حالی که در سیاست بین الملل به روابط آن با دیگر دولت ها و تعاملات حاصل از آن توجه می شود تا در نهایت بتواند صفات سیستم را توضیح دهد. (۱۱)
۳-۲- بخش اول:رهیافت کلان در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی
رهیافت کلان نظام به کل نظام بین المللی اشاره دارد. متفکرینی که نظریه هایشان در این سطح تحلیلی جای می گیرند بر مفاهیم، مفروضه ها، قضایا و حجت های تجریدی انتزاعی کلی تاکید دارند. با این معنا مرجع بررسی و تحلیل اطلاعات برای نظریه پردازان کلان نظام مبتنی بر ورودی های زمینه ساز از محیط بین المللی عوامل تعدیل کننده و صحنه های پذیرنده سیاست خارجی ناشی از کل نظام بین المللی است. این دسته از دانشمندان با نادیده گرفتن و یا کم بها دان به نقش کشور به عنوان زیر مجموعه نظام بین المللی در شکل گیری و اجرای سیاست خارجی اصالتاً توجه خود را به مسائلی چون ترکیب ساختاری قدرت معطوف می کنند. دانشمندانی چون هانس مورگنتا[۹] با دیدگاهی سنتی و چهار نظریه پرداز دیگر رفتار چون کارلوس مک کلاند[۱۰] جرج مدلسکی[۱۱] ریچارد روز کرانس[۱۲] و بالاخره مورتون کاپلان[۱۳] از جمله نظریه پردازان مشهور در این سطح به حساب می آیند. نظام های موازنه قدرت، بحران زا، بحران زدا، کشاورزی، صنعتی، متعادل، نامتعادل، و بالاخره شش مدل با توان وتوی واحدها، موازنه قدرت، دو قطبی منعطف، دو قطبی متصلب، سلسله مراتبی، نظام عالم گیر جهانی به ترتیب نتیجه کار آن ها است.
یک بررسی کلی از نظریات فوق حاکی از آن است که نظریه پردازان فوق الذکر با تکیه بر سطح نظام بین المللی اصولاً بر این مدعا پا می فشارند که شاخصه رفتاری کشورها تابع خروجی حاصل از شکل گیری در سطح کلان نظام است که به طور جبری به عنوان ورودی بر دستگاه تصمیم گیری واحد های عضو در نظام بین المللی حاکم شده و بدان سبب بر رفتار خارجی آن ها اثر می گذارد.
بنابراین کشورها در تصور این نظریه پردازان به عنوان واحدهای عضو همچون توپ های بیلیاردی محسوب می شوند که ماهیت درونی آن ها یکسان محسوب شده و لذا بر چگونگی چرخش آن ها بر روی میز بیلیارد بین المللی تأثیر سازی ندارد. بنابراین پژوهشگرانی که از این راهبرد کلان تأثیر می پذیرند در فعالیت های تحلیلی خود ضمن فراموش کردن تفاوت های موجود بین بازیگران عضو نظام بین المللی نوعی همگونی برای آنان قاتلند تمایز های موجود بین واحدها و بازیگران نظام را نادیده می گیرند و دولت های ملی را به عنوان واحد های یکدست و مشابه به حساب می آورند.
در نتیجه این فرض سنخیت و همشکلی غیر واقعی در مدل های آنان نقش نظام های ارزشی و پویش های داخلی بازیگران در رفتار سیاست خارجی شان ثانویه و ناچیز محسوب می شود. بنابراین در این مدل ها وجود نوعی سلطه جبری نظام بر روند سیاست گذاری کشورها تاکید می شود. با این دیدگاه نتیجتاً حداکثر برد طیف میدانی اقدام سیاست خارجی کشورها به داخلی سازی قواعد نظام بین المللی و قدرت انطباق آنان با فرهنگ غالب نظام محدود می شود.
در رابطه با اینکه نظام بین المللی چه تأثیراتی بر رفتار سیاست خارجی کشورها دارد می توان موارد مختلف را در قالب ۵ مقوله زیر دسته بندی نمود:
الف) تأثیر ساخت اجتماعی-فرهنگی نظام بین المللی
ب) منزلت و جایگاه کشور در نظام بین المللی
ج) ساختار قدرت در نظام بین المللی
د) قیود و محدودیت های محیطی
ه) ماهیت مبادلات مشترک داخل نظام (۱۲)
بدیهی است ماهیت موارد فوق که عمدتاً در قالب چهار چوبه نظام بین المللی قرار می گیرند زمانی می توانند مفروضه هایی متقن و با صلابتی درباره ی تأثیر عوامل فوق بر رفتار سیاست خارجی کشورها ارائه دهند که به نقش واحدهای عضو در تعدیل چگونگی مبادلات نیز بها دهند و آن را به عنوان یک محیط عملیاتی داخلی موثر به حساب آورند. به علاوه آنکه در این گونه محاسبات که عمدتاً به محیط
عملیاتی یعنی در فاز درون نهاد توجه می شود به عوامل زمینه ساز سیاست خارجی در فاز درو نداد هم توجه شود.به نظر می رسد کم توجهی به فاز درو نداد عامل موثری در خدشه دار نمودن نظریه های موجود باشد. (۱۳)
۴-۲- بخش دوم:رهیافت خرد در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی
رهیافت خرد توجه گروهی دیگر از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این دسته از پژوهشگران با عنایت به تجربیات ملموس و عینی مدعی اند که وجود کشورهای مختلف الوجوه خود شاخصه ای متمایز کننده را به وجود می آورد که به طرق گوناگون بر چگونگی رفتار سیاست خارجی کشورها تأثیر می گذارد بنابراین رهیافت خرد در بطن خود به فرضیه توپ بیلیاردی متفکرین متدلوژی کلان نظام بر می خیزند. نتیجه ی این انتخاب متدلوژیک آن است که متفکرین با رهیافت خود فرض می نمایند وجود مختلف الوجوه کشورها موجب ارائه برو نداد های گوناگونی می شود که به عنوان درو نداد برای نظام بین المللی عمل می کنند. شاهد مدعای این متفکرین نه تنها وجود اقدامات تئوریکی است که مؤلفه های نظام بین المللی را به بخش جهان اول، دوم، سوم یا شمال جنوب و یا منطقه های مختلف تقسیم می کنند.
بلکه اقدامات عملی کشورهای مختلف حتی در یک منطقه جغرافیایی نیز می باشد. کشورهای عضو جامعه عرب می توانند شاهد مثال بارزی در این مورد باشند. علی رغم شباهت های بسیار ساختاری، فرهنگی و منطقه ای بین منش رفتاری کشور لیبی با اردن و یا عربستان، مصر با سوریه و یا عراق تفاوت بارزی وجود دارد.
از مقدمات فوق چنین بر می آید که نظریه پردازان رهیافت خرد معتقدند رفتار سیاست خارجی کشورها عمدتاً تابعی از عوامل و عناصر داخلی است. البته پیروان این رهیافت متدلوژیک خود چون به دو گروه عینی گرا و ذهنی گرا تقسیم می شوند. (۱۴)
بنابراین به دو وجه به مطالعات و پژوهش های خود درباره ی کشور می پردازند. دسته اول عملکرد و رفتار سیاست خارجی را تابع مقتضیات داخلی و محیط استقرار هر واحد خاص جغرافیایی به حساب می آورند. در نتیجه این دسته از متفکرین رهیافت خرد به مطالعه تأثیر نیروهای بنیادی حاکم بر سیستم سیاست خارجی کشور می پردازند. به نظر این دسته از متفکرین برای ارزیابی الگوی رفتار خارجی کشورهای عضو باید به بررسی این نیروهای بنیادی پرداخت. (جدول شماره ۱).
جدول شماره ۱-۲- بررسی منابع داخلی سیاست خارجی

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

 

توجه تصمیم گیرندگان سیاست خارجی به:
الف عوامل محیطی به عنوان بستر تکوین و شکل گیری سیاست خارجی؛
ب مقدورات و محذورات موجود در محیط داخلی و بیرونی؛
ج داشتن یک نظریه محیطی مناسب در اتخاذ تصمیم های سیاست خارجی؛
د تطابق میان محیط روان شناختی و محیط عملیاتی در فرایند تصمیم گیری ها؛
نظریه خانم و آقای اسپروت را با تمرکزی که بر عوامل محیطی و نقشی که این عوامل می توانند در تصمیم گیری سیاست خارجی داشته باشند می توان در این دسته از تحلیل ها جای داد.

در این رابطه وجود مخاصمه و جنگ بین ایران و عراق در برهه های مختلف زمانی و تحت رژیم های گوناگون سلطنتی، جمهوری و یا انقلاب اسلامی در نظام های مختلف موازنه قدرت و دو قطبی منعطف می تواند مثال خوبی در توجیه تفکر این دسته از پژوهشگران باشد.
دسته دیگر و برجسته تر این رهیافت فکری را نظریه پردازان تصمیم گیری تشکیل می دهند که به پویش تصمیم گیری توجه نموده و اثرات آن را بر شکل گیری، اخذ و اجرای تصمیم مورد بررسی قرار می دهند. در دیدگاه این نظریه پردازان تصمیم سیاسی هر جامعه محل برخورد درو نداد های موثر بر تصمیم گیری و برو نداد های ناشی از دستگاه تصمیم گیری است که به شکل سیاست های آمرانه و رسمی هر جامعه وارد محیط می شود. دو نماینده برجسته این رهیافت فکری ریچارد اسنایدر[۱۴] و همکاران از یکسو و ژزف فرانکل[۱۵] از سوی دیگر می باشند. این دو متفکر به ترتیب طی سال های ۱۹۶۲ و ۱۹۶۳ چهار چوبه مفهومی خود در این مورد را ارائه داده اند. (۱۵)
اسنایدر و همکاران فرض می کنند کشور مهم ترین واحد اقدام در نظام بین المللی است و در آینده هم این نقش را ایفا خواهد کرد. در نتیجه چنین فرضی آن ها اقدام کشور در روابط بین الملل را نتیجه ذهنیت تصمیم گیرندگان هر کشور فرض کرده و به مطالعه آن می پردازند. آن ها معتقدند برای درک کنش و واکنش بین کشورها لازم است تا تأثیر نیروهای اثر گذار بر ذهنیت تصمیم گیرندگان مورد بررسی قرار گیرند.

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

طلاق

آخرین واژه ای که به آن خواهیم پرداخت، واژۀ طلاق است. از آنجا که معنای این واژه زیاد دور از ذهن به نظر نمی رسد و برای اهل معنا روشن است و لیکن برای آنکه به تمامی واژگان کلیدی این متن تحقیقی پرداخته شود، شایسته است که اجمالاً به توضیح آن اشاره نماییم. واژۀ طلاق مصدر ثلاثی مجرّد از ریشۀ طلق، تطلیق، طلاقا می باشد. در معنای متعدّدی استعمال می شود؛ از جمله «طلق الشیء فلانا: آن چیز را بدو داد»، «طلق یده بخیر: دستش را به کار نیکی گشود(کار نیکی انجام داد)». «طلقت المرأه من زوجها: آن زن از شوهرش طلاق گرفت». هنگامی که عرب می گوید: «ناقه طالق» یعنی شتر رها شده و منظور شتری است که بند آن پاره شده و هر کجا بخواهد، می چرد. طلاق از منظر لغت به معنای پاره کردن و از بین بردن قیود و گشودن گره است و همچنین به معنای ترک کردن و رها کردن و رها شدن از قید نکاح است و از این باب به رهایی معنا کرده اند که آن کسی که زن را طلاق می دهد، در واقع او را رها می سازد. در زبان عرب طلق را به باب تفعیل می برند و معنای رهایی و طلاق دادن را منظور می نمایند و بدین لحاظ طلاق گاهی به معنای تطلیق است، آنچنانکه سلام به معنای تسلیم است و در کتب لغت فارسی طلاق مصدری است لازم و به معنای جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و در معنای اسم مصدری، یعنی جدایی زن از مرد. طلاق دادن هم مصدر مرکبی است به معنای رها کردن زن. فراق در اصطلاح، جدایی و پایان یافتن عقد ازدواج به واسطۀ یکی از اسبابی است که موجب گسستن عقد ازدواج می شود. طلاق رها شدن زن از قید نکاح، رها شدن زن از عقد نکاح رها کردن، فسخ کردن عقد نکاح، سراح و طلاق دادن یعنی رها کردن زن، تسریح و طلاق گرفتن هم به معنای رها شدن زن از قید زوجیت است. طلاق، جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است(فرهنگ عمید). در عرف عام، معنای جدایی از آن به ذهن متبادر می شود و بعضی طلاق را در معنای بیزاری به کار برده اند و در فرهنگ دهخدا نیز طلاق نامه را در همین سیاق، بیزاری نامه می خوانند. پس طلاق در معنای لغوی به گشودن قید معنوی و آن هم فقط دربارۀ همسر (گشودن عقد نکاح) اختصاص یافته است و در گشودن قیود حسّی از باب إفعال استفاده می شود چون إطلاق، به کار رفته است. واژۀ طلاق اسم مصدر است و مصدر آن همانگونه که گفتیم تطلیق می باشد. طلاق اخصّ از فراق است زیرا زوج که طلاق رجعی می دهد طلاق واقع می شود نه فراق و فراق پس از سپری شدن عدّه حاصل می شود[۱]. البتّه تعاریف فقهاء و حقوقدانان هم شبیه همین تعریف لغوی است و زیاد از آن فاصله نگرفته است. فقهاء طلاق را چنین تعریف کرده اند که«الطلاق و هو ازاله قید النّکاح بغیر عوض بصیغه «طالق»»[۲] و در تعریف دیگر از قرطبی آمده است که«هو حلّ العصمه المنعقده بین الازواج بالفاظ مخصوصه» و یا این تعریف از ابوالفتوح رازی که می گوید: «أطلق النساء من حاله النکاح علی وجه مخصوص»[۳]، طلاق در نگاه حقوقدانان هم در جای خود جلب توجّه می کند. دکتر سید حسن امامی در تعریف طلاق می گوید که «طلاق عبارتست از پایان دادن به نکاح دائم از طرف شوهر»[۴]، دکتر سید حسین صفائی آورده اند که«طلاق در حقوق فعلی ایران عبارتست از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص به ارادۀ مرد یا از جانب نماینده ی اوکه ممکن است به حکم دادگاه یا بدون آن واقع شود»[۵] که مراد از«از جانب نماینده او» در تعریف استاد، همان وکالت در امر طلاق است که قصد داریم در این مجال به شرح و تفسیر آن بپردازیم. دکتر سید مصطفی محقق داماد نیز آورده است «طلاق عبارتست از انحلال عقد نکاح دائم»[۶] و دکتر ناصر کاتوزیان با لحاظ قرار دادن مقررات مربوط به تشریفات طلاق و همچنین ماهیت حقوقی آن می فرمایند «طلاق ایقاعی است تشریفاتی که به موجب آن مرد به اذن یا حکم دادگاه زنی را که به طور دائم در قید زوجیت اوست، رها می سازد»[۷]؛ پس طلاق در نگاه حقوقدانان یک عمل حقوقی یک طرفه است که تنها به ارادۀ مرد و یا نمایندۀ حقوقی و قانونی او واقع می شود و به منزلۀ رها شدن از بند نکاح دائم و ازاله پیوند زناشویی در حال یا آینده است با به کار بردن صیغۀ لفظی و رعایت تشریفاتی خاص و اینگونه نیست که زن هرگز نمی تواند در خواست طلاق کند، بلکه زن هم همانطور که اشاره خواهیم کرد، نیز می تواند با شرایط معین اجبار مرد را به طلاق درخواست کند و دادگاه نیز در چنین مواردی حکم به طلاق میدهد

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

[۱]. وسیط در ترمینولوژی حقوق، پیشین، ص ۴۷۴؛ عبدالرشید تریز، طلاق از دیدگاه اسلام، نشر احسان، چاپ اوّل، ۱۳۸۵،تهران،صص ۴۲ و ۴۳؛ علی رفیعی، بررسی فقهی طلاق و آثار آن در حقوق زوجین، انتشارات مجد، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، تهران،صص ۳۷ و ۳۸، سید مهدی جلالی، پیشین، ص ۱۸؛ فرهنگ کاتوزیان، پیشین، ص ۴۷۸، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، جلد سوم، پیشین، ص ۲۴۳۹، شمارۀ ۹۱۰۵؛ اسدا… لطفی، حقوق خانواده، جلد دوم، انتشارات خرسندی، چاپ اوّل، ۱۳۸۹،تهران، ص ۴۹؛ باقر ساروخانی، طلاق (پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص ۱ و ۲، لغت نامه دهخدا، جلد ۱۰، پیشین، صص ۱۵۴۸۹و ۱۵۴۹۰؛ زهرا گواهی، بررسی حقوق زنان در مسأله طلاق، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اوّل، ۱۳۷۳،تهران، صص ۸۴ و ۸۵؛ امید رشیدی، احکام طلاق در قانون مدنی ایران، فقه امامیه و فقه شافعی، بی نا، ۱۳۸۰،تهران، صص ۴۵ – ۴۸٫

[۲]. اسدا… لطفی، مباحث حقوقی شرح لمعه، انتشارات مجد، چاپ پنجم، ۱۳۸۷، تهران، ص ۳۵۱٫

[۳]. محمد جعفر جعفری لنگرودی، الفارق، پیشین، جلد سوم، ص ۲۹۰٫

[۴]. سید حسن امامی، حقوق مدنی(خانواده)، انتشارات اسلامیه، جلد ۵، تهران، ص۵٫

[۵]. سید حسین صفایی، اسد ا… امامی، حقوق خانواده، جلد اوّل نکاح و انحلال آن (فسخ و طلاق)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، ص ۲۲۵؛ سید حسین صفایی، اسدا… امامی، مختصر حقوق خانواده، نشر میزان، چاپ هفتم، زمستان ۱۳۸۴،تهران، ص۱۹۳٫

[۶]. سید مصطفی محقّق داماد، حقوق خانواده، انتشارات علوم اسلامی، ۱۳۷۶، تهران، ص ۳۷۹٫

[۷]. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی خانواده، جلد اوّل، شرکت انتشار با همکاری بهمن برنا، چاپ سوم، ۱۳۷۱،تهران، ص ۳۰۰٫

وکالت و تفویض طلاق به زوجه در فقه عامه حقوق ایران و مصر

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

مبحث نخست: ارکان شرکت های سهامی عام و صلاحیت آنها …………………………. ۴۴
بند نخست: رکن تصمیم ساز و تصمیم گیرنده شرکت ( مجامع عمومی) ……………………………….. ۴۵
الف: مجمع عمومی موسس …………………………………………………………………….. ۴۵
۱: نصاب لازم برای رسمیت تشکیل جلسه مجمع عمومی مؤسس ……………………… ۴۶
۲: نصاب لازم برای تصویب تصمیمات در مجمع عمومی مؤسس ………………….. ۴۷
ب: مجمع عمومی فوق العاده …………………………………………………………………. ۴۷
۱: نصاب لازم برای رسمیت تشکیل جلسات مجمع عمومی فوق العاده ………………. ۴۹
۲: نصاب لازم برای تصویب تصمیمات در مجمع عمومی فوق العاده ………………. ۵۰
ج: مجمع عمومی عادی …………………………………………………………………….. ۵۱
۱: تشکیل مجمع عمومی عادی سهامداران …………………………………………………….. ۵۲
۲: صلاحیت مجمع عمومی عادی سهامداران ………………………………………… ۵۳
۳: نصاب رسمیت تشکیل جلسات مجمع عمومی عادی …………………………….. ۵۴
۴ : نحوه دعوت برای تشکیل جلسات مجمع عمومی سهامداران ………………… ۵۵
۵ : تصمیم گیری در مجمع عمومی عادی سهامداران ……………………………… ۵۶
بند دوم: رکن اداره کننده شرکت سهامی عام ……………………………………… ۵۸
الف: هیات مدیره در شرکت سهامی عام ……………………………………………… ۶۱
۱: تعداد اعضاء هیات مدیره …………………………………………………………….. ۶۱
۲: ترکیب اعضاء هیات مدیره ……………………………………………………………. ۶۲
۳: تصمیم گیری در هیات مدیره ……………………………………………………….. ۶۳
۴: انتخاب اعضاء هیات مدیره ………………………………………………………….. ۶۵
ب: عضویت در هیات مدیره …………………………………………………………… ۶۸
۱: اوصاف سلبی و ایجابی مدیران شرکت های سهامی ………………………….. ۷۰
۱٫۱: اوصاف سلبی ………………………………………………………………………….. ۷۱
۱٫۱٫۱: محکومین جرائم جنائی و برخی جرائم مالی و محجورین و ورشکستگان … ۷۱
۱٫۱٫۲: ممنوعیت متصدیان مشاغل دولتی ……………………………………………. ۷۲
۱٫۱٫۳: ممنوعیت تصدی همزمان مدیر عاملی بیش از یک شرکت …………… ۷۲
۱٫۴: ممنوعیت ناشی از برخی تخلفات مدیران شرکت در بورس ……………. ۷۳
۱٫۵: ممنوعیت اشخاص خارجی …………………………………………………….. ۷۴
۲٫۱: اوصاف ایجابی ………………………………………………………………………. ۷۴
۲٫۱٫۱: داشتن اهلیت ……………………………………………………………………. ۷۴
۲٫۱٫۲: داشتن تخصص لازم در برخی شرکت های تخصصی …………………… ۷۵
۲٫۱٫۳: داشتن میزان مشخصی سهم ……………………………………………………. ۷۶
۳: ضمانت اجرای عدم احراز شرایط عضویت در هیات مدیره …………………. ۷۸
بخش سوم: شرکت های خصوصی شده …………………………………………….. ۷۹
فصل نخست: شرکت دولتی ……………………………………………………………… ۷۹
مبحث نخست: تعریف قانون از شرکت دولتی ……………………………………….. ۸۰
بند نخست: انواع شرکت های دولتی از حیث نحوه دولتی شدن ……………… ۸۲
الف: شرکت هایی که بموجب قانون خاص تاسیس شده اند …………………… ۸۳
۱: بنگاه …………………………………………………………………………………………… ۸۴
۲: فعالیت بنگاه در امور اقتصادی …………………………………………………………. ۸۴
۳: اختصاص بیش از پنجاه درصد از سرمایه و سهام بنگاه اقتصادی به دولت …….. ۸۵
۴: تاسیس بموجب قانون خاص …………………………………………………………….. ۸۶
ب: شرکت هایی که طبق قانون، ملی شده[۱۱۶] یا به حکم دادگاه به نفع دولت مصادره شده اند.. ۸۷
ج: تاسیس شرکت یا تملک بخش مشخصی از سهام شرکت توسط بخش دولتی .. ۸۷
۱: شرکت هایی که با سرمایه گذاری بخش دولتی تاسیس می شوند ……………. ۸۷
۲: شرکت هایی که با تملک بیش از ۵۰% سهام آنها توسط دولت، دولتی محسوب می شوند ۸۸
مبحث دوم: مشخصه های اصلی شرکت های دولتی ………………………………. ۸۸
۱: داشتن شخصیت حقوقی ………………………………………………………………. ۸۸

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

شناخت حدود شهر، از این حیث دارای اهمیت است که منطقاً، طرح های عمومی شهر باید در حدود و قلمرو شهر اجراء شوند. به تعبیر دیگر، شهرداری در خارج از شهر، وظیفه و اختیاری در جهت اجرای طرح ندارد و طبیعتاً حق استفاده از مقررات مربوط به اجرای طرح های عمومی یا استناد به آنها در خارج از شهر را ندارد. متأسفانه یکی از ابهامات قانونی در ایران، همین موضوع حدود شهر و محدوده ای است که شهرداری می تواند یا باید در آن محدوده به ایفای نقش، به ویژه اجرای طرح های عمومی بپردازد. به همین دلیل، اصطلاحات مختلف را که به نوعی درصدد بیان محدوده ی شهر هستند بیان می نماییم. بدیهی است با مشخص شدن محدوده ی شهر، محدوده اجرای طرح های عمومی نیز معلوم خواهد شد. به همین منظور از محدوده شهر و حریم شهر سخن گفته می شود. باتوجه به حاکمیت قانون تعاریف محدوده و حریم شهر، روستا و شهرک و نحوه ی تعیین آن آنچه در حال حاضر مبنا و ملاک تعیین محدوده ی شهر است، همین قانون بوده و لذا شایسته است تعابیر مزبور را از منظر این قانون بررسی نماییم.
در ماده ۱ قانون تعاریف محدوده و حریم شهر… آمده است: «محدوده شهر عبارت است از حد کالبدی موجود شهر و توسعه آتی در دوره ی طرح جامع و تا تهیه طرح مذکور در طرح هادی شهر که ضوابط و مقررات شهرسازی در آن لازم الاجراء می باشد. شهرداری ها علاوه بر اجرای طرح های عمرانی از جمله احداث و توسعه معابر و تأمین خدمات شهری و تأسیسات زیر بنایی در چارچوب وظایف قانونی خود، کنترل و نظارت بر احداث هرگونه ساختمان و تأسیسات و سایر اقدامات مربوط به توسعه و عمران در داخل محدود شهر را نیز بر عهده دارند» و در ماده ۱۰ قانون مورد بحث نیز آمده که هیچ یک از شهرها، محدوده و حریم دیگری به جز محدوده و حریم موضوع مواد این قانون نخواهد داشت و کلیه عناوین مشابه ملغی شده محسوب است. از توجه به مواد قانونی فوق الذکر می توان نتیجه گرفت که؛
اولاً: با تصویب قانون تعاریف محدوده و حریم شهر…، اصطلاحات دیگری چون محدوده قانونی و خدماتی حداقل در خصوص تعیین محدوده ای که شهرداری ها در آن محدوده به ایفای نقش می پردازند کاربردی نخواهد داشت.
ثانیاً، مقنن محدوده تعیین شده در طرح های جامع یا هادی را حسب مورد، ملاک و مبنای تعیین محدوده‎ی شهر قرار داده است، یعنی هر چند شناخته شدن محلی به عنوان شهر، هنوز با روش مقرر در ق. ت. ض. ت. ک صورت می گیرد ولی محدوده آن توسط مراجع ذیصلاح جهت تصویب طرح های جامع یا هادی تعیین خواهد شد.
ثالثاً، این که بالاخره بعد از مدتها نزاع در خصوص معانی اصطلاحات مختلف و متنوع موجود در قوانین مختلف، مقنن محدوده ی تعیین شده در طرح های جامع یا به قولی محدوده ی تعیین شده در طرح های شهرسازی را بر دیگر محدوده ها ترجیح داده و آن را به عنوان مبنای تمامی تصمیم گیری ها در خصوص یک شهر قرار داده است. با این حال هنوز هم ابهام باقی است که پرداختن به آنها از حوصله ی این بحث خارج است.
رابعاً، این که در مورد بحث ما یعنی حدود و محدوده ای که شهرداری ها، باید به فعالیت های عمرانی بپردازند و به تعبیری محدوده ای که شهرداری ها خواهند توانست از قوانین مربوطه جهت تملک املاک اشخاص استفاده کنند، این محدوده همان خواهد بود که در طرح های جامع یا هادی بر حسب مورد تعیین شده و لاغیر(سایت موسسه حقوق آریا). صرف نظر از معنای لغوی این کلمه و معنای اصطلاحی آن در نظام حقوقی به صورت عام در این جا، در صدد بررسی معنای این اصطلاح در متون مربوط به موضوع بحث هستیم و در پی آنیم که ببینیم آیا این لفظ، ملاکی برای تعیین محدوده ای که شهرداری باید در آن به ایفای وظیفه و از جمله اجرای طرح های عمومی بپردازد می باشد یا خیر؟
از این لفظ، از جمله در ماده ۹۹ ق.ش مصوب ۱۳۳۴ استفاده شده است. منظور از حریم در این قانون با توجه به ماده ۲ که از حدود «حوزه شهرداری» سخن به میان آورده، محدوده ای است بزرگ تر و وسیع تر از حوزه شهری موضوع ماده ۲، که برای حفاظت و حراست از حوزه شهری تعیین شده و مانند کمربندی برای آن عمل می کند. در این محدوده یعنی حریم، ضوابط مربوط به قطعه بندی، تفکیک اراضی، ایجاد ساختمان و غیره متفاوت از ضوابط مقرر در حوزه شهری است. در بعضی از متون نیز به جای کلمه حریم، از عبارت «حریم استحفاظی» استفاده شده است که منظور از این عبارت، همانا حریم مذکور در ماده ۹۹ ق.ش است. مؤید این ادعا، این که طبق بند ۲ ماده ۱ آیین نامه مربوط به استفاده از اراضی، احداث بنا و تأسیسات در خارج از محدوده قانونی و حریم شهرها گفته شده که: «در شهرهایی که طرح جامع یا هادی برای آنها تهیه و به تصویب مراجع ذیربط رسیده و در طرح های مذکور، محدوده ی استحفاظی یا نفوذی مشخص گردیده است، حریم شهر، همان محدوده ی استحفاظی یا نفوذی است و در مورد شهرهایی که فاقد طرح جامع یا هادی بوده و یا محدوده ی استحفاظی یا نفوذی در طرح های مذکور تعیین نشده باشد، حریم شهر براساس ماده ۹۹ الحاقی به ق.ش تعیین می گردد».
در قانون تعاریف محدوده و حریم شهر، روستا و شهرک و نحوه ی تعیین آن و در ماده ۲ آن آمده است: «حریم شهر عبارت است از قسمتی از اراضی بلافصل پیرامون محدوده شهر که نظارت و کنترل شهرداری در آن ضرورت دارد و از مرز تقسیمات کشوری شهرستان و بخش مربوطه تجاوز ننماید. به منظور حفظ اراضی لازم و مناسب برای توسعه موزون شهرها با رعایت اولویت حفظ اراضی کشاورزی، باغات و جنگل ها، هرگونه استفاده برای احداث ساختمان و تأسیسات در داخل حریم شهر، تنها در چهارچوب ضوابط و مقررات مصوب طرح های جامع و هادی امکان پذیر خواهد بود. نظارت بر احداث هرگونه ساختمان و تأسیسات که به موجب طرح ها و ضوابط مصوب در داخل حریم شهر مجاز شناخته شده و حفاظت از حریم به استثنای شهرک های صنعتی (که در هر حال از محدوده قانون و حریم شهرها و قانون شهرداری ها مستثنی می باشند) به عهده شهرداری مربوط می باشد…».
بنابراین با توجه به مراتب فوق باید گفت در حال حاضر، شهرداری ها علاوه بر این که مکلف به اجرای طرح در محدوده شهر می باشند، مکلف به اجرای طرح های عمرانی در حریم شهر نیز هستند. بنابراین با توجه به مراتب فوق باید گفت، در حال حاضر، منظور از حریم شهر، همان است که در قانون تعاریف محدوده و حریم شهر… آمده است و تعاریف دیگر از حریم شهر فاقد اعتبار قانونی است و حریم مزبور در طرح جامع یا هادی بر حسب مورد تعیین می شود. با این توصیف، شهرداری ها علاوه بر این که مکلف به اجرای طرح در محدوده ی شهر می باشند، مکلف به اجرای طرح های عمومی و عمرانی در حریم شهر نیز هستند. تبصره ۵ ماده ۳ قانون مورد بحث در این راستا آورده: «در هر محدوده یا حریمی که شهرداری عوارض ساختمانی و غیره را دریافت می کند موظف به ارائه کلیه خدمات شهری است».

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

بند اول- ضرورت وجود شهر

شهرها، خاصیت مشترکی دارند و آن، تمرکز افراد در یک فضا، برای برآوردن خواسته های مشترک شان است. بنابراین، تفاوت خواسته های مشترک افراد، در دوران گوناگون تاریخ است که باعث پیدایش نظریه های مختلف، درباره دلایل بوجودآمدن شهر، شده است؛ برای مثال، فوستل دوکولانژ، مورخ فرانسوی، معتقد است که شهرهای قدیمی را نباید، با شهرهای جدید، مقایسه کرد. در عصر حاضر، دلایل برتر، برای اثبات وجود شهر، دلایل اقتصادی است(عابدین درکوش، ١٣٨٩، ص۲۲).

عکس مرتبط با اقتصاد

بند دوم- شهرداری

شهرداری معمولاً به بخشی شهری از تقسیمات کشوری گفته می شود که به صورت یک ابر شرکت با قدرت خودگردان یا در حیطه قضایی اداره می شود. همچنین اصطلاح شهرداری به معنی بدنه حاکم در یک شهرداری نیز اطلاق می شود(نقل از وکیپدیا فارسی). شهرداری به ناحیه ای اطلاق می شود که در آن، یک انجمن مربوط به شهر، دارای صلاحیت اعمال قدرت سیاسی بوده و خدمات دولتی محلی را مانند فاضلاب، پیش گیری از جرم و جنایت و خدمات آتش نشانی به عموم ارائه می دهد( قادری و قادری، ۱۳۸۶، ص۱۲). در ایران، طرز تلقی عامه مردم از شهرداریها با آنچه که این سازمانها برای رسیدن به اهداف مورد نظر بوجود آمده اند بسیار متفاوت می باشد. از نظر عامه، شهرداری نهادی خدماتی است و این موضوع، جایگاه آن را به سطح بسیار پایینی تنزل داده است.در نظر عامه شهرداری سازمانی است که خدمات شهری ارائه می دهد و بهای آن خدمات را دریافت می کند(کامیار ۱۳۸۵، ص۴۸).
واقعیت این است که شهرداری یک نهاد عمومی غیردولتی با شخصیت حقوقی مستقل است که به حکم قانون مامور به انجام برخی خدمات عمومی بسیار مهم در محدوده قانونی و حریم شهرها به عنوان واحدی از تقسیمات کشوری و تجلی گاه اصلی زیست جمعی اجتماعات بشری در زندگی امروزی شده است. در حقیقت، در تعریف شهرداری می توان آن را سازمانی غیردولتی و غیرانتفاعی و مردمی دانست که اداره و مسؤولیت و مدیریت امور شهری را با مجوز دولت و با امکانات مردمی به دست آورده تا به منظور ایجاد و اداره کردن تأسیسات عمومی و وضع و اجرای نظامات شهری و تأمین نیازمندیهای مشترک محلی فعالیت کند و هزینه خدماتی را که به آن واگذار گردیده با اسلوبی منطقی و عادلانه بین سکنه شهر و استفاده کنندگان از خدمات تقسیم نماید.
تعریف کلی و اساسی شهرداری در ایران اینگونه می باشد: شهرداری موسسه ای عمومی، غیر دولتی و مستقل است که به موجب قانون در شهرها تشکیل می شود و عهده دار امور محلی و اداره خدمات به شهروندان و سکنه شهری می باشد.به موجب ماده ۳ قانون شهرداری، شهرداری شخصیت حقوقی مستقلی دارد(کامیار ۱۳۸۵، ص۴۸). در ایران در سال ۱۲۸۶ شمسی نخستین قانون شهرداری به نام قانون بلدیه به تصویب رسید. در سالهای ۱۳۰۸، ۱۳۰۹، ۱۳۲۸، و در نهایت ۱۳۳۴، اصلاحاتی در این قانون صورت پذیرفت و قانون مدون سال ۱۳۳۴ به عنوان آخرین قانون، مورد استناد شهرداریها قرار گرفت. طبق این قانون، شهرداری مسئولیت تمامی امور شهری اعم از آموزش، بهداشت، آب، برق و… را بر عهده داشت. متاسفانه به مرور زمان بخشهائی از وظائف مندرج در این قانون از شهرداری منتزع شد و به نهادهای دیگر واگذار گردید (مجله شهرداریها، شماره ۲۴و۷).

بند سوم- وظائف شهرداری

در سراسر جهان و به ویژه کشورهای توسعه یافته، شهرداری ها از وظائف متنوع و متعددی برخوردار می باشند. در ایران به علت عدم وجود مدیریت واحد شهری، وظائف شهرداری ها در بین سازمانها و شرکتهای دولتی و غیر دولتی محلی متعددی توزیع شده است بطوری که وظائف شهرداری ها و به تبع آن اختیارات آنها، در شهرها محدود به مواردی خاص شد ه اند. بر همین اساس در حال حاضر می توان وظائف شهرداری ها را به پنج گروه زیر تقسیم بندی کرد:

    1. ۱. وظائف عمرانی:مانند احداث خیابانها، معابر، میادین، اعلام نظر نسبت به طرح های جامع و هادی شهری، اعلام نظر در خصوص نقشه های تفکیکی، الزام به رعایت مقررات ملی ساختمان، الزام به پذیرش نقشه ساختمانی از اعضاء سازمان نظام مهندسی
    2. وظائف خدماتی:ایجاد تأسیسات عمومی تنظیف و نگهداری و تسطیح معابر و مجاری آب، تعیین محلهائی مخصوص برای تخلیه زباله، نخاله و فضولات ساختمانی، احداث غسالخانه و گورستان، پیشگیری از حوادث، پیشگیری از آلودگی محیط زیست، نگهداری و تعمیر تونلهای شهری

عکس مرتبط با محیط زیست

  1. وظایف نظارتی و حفاظتی:اجراء آراء کمیسیون ماده ۱۰۰، صدور پروانه ساختمان، نظارت بر کلیه ابنیه ای که در شهر ایجاد می شود، جلوگیری از بروز تخلفات ساختمانی، حفظ اموال و دارائی شهر، اقامه دعوا علیه اشخاص و دفاع از دعاوی اشخاص علیه شهرداری، حفظ فضای سبز
  2. وظائف رفاهی:احداث بناها و ساختمانهای مورد نیاز شهر از قبیل سرویسهای بهداشتی، کشتارگاه، بوستان، جلوگیری از سد معابر عمومی
  3. مدیریت منابع: بودجه شهرداری، عوارض ساختمان و ترتیب ممیزی و وصول آن، سایر عوارض شهرداری و نقش شهرداری در تعیین ارزش معاملاتی ساختمانها(کامیار، ۱۳۸۵، ص ۵۴).

بند چهارم- شورای عالی شهرسازی و معماری ایران

‏ این شورا برای هماهنگ کردن برنامه های شهرسازی به منظور ایجاد محیط زیست بهتر برای مردم و همچنین به منظور اعتلای هنر معماری ایران و رعایت سبک های مختلف معماری سنتی و ملی و ارائه ضوابط و جنبه های اصیل آن با در نظر گرفتن روش های نوین علمی و فنی و در نتیجه ی افتن شیوه های اصولی و مناسب ساختمانی در مناطق مختلف کشور با توجه به شرایط اقلیمی و طرز زندگی و مقتضیات محلی در سال ۱۳۵۱ تأسیس شده است(ماده ۱قانون تأسیس شورای عالی شهرسازی ومعماری).

الف- وظایف شورای عالی شهرسازی و معماری ایران

 

  1. بررسی پیشنهادهای لازم در مورد سیاست کلی شهرسازی ایران.
  2. اظهارنظر نسبت به پیشنهادها و لوایح شهرسازی و مقررات مربوط به طرح های جامع شهری که شامل منطقه بندی، نحوه استفاده از زمین، تعیین مناطق صنعتی و بازرگانی، اداری، مسکونی، تأسیسات عمومی، فضای سبز و سایر نیازمندی های عمومی شهر است.
  3. بررسی نهایی طرح های جامع شهری و تغییرات آنها خارج از نقشه های تفصیلی.
  4. تعیین معیارها و ضوابط و آیین نامه های شهرسازی (همان، ماده۴ )

ب- وظایف معاونت شهرسازی و معماری

نظر به اینکه اجرای وظایف شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از طریق دبیرخانه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران پیگیری و اجرا می شد. قانونگذار وزارت راه و شهرسازی را مکلف کرده که در تشکیلات خود واحدی تحت نظر معاونت شهرسازی و معماری آن وزارتخانه ایجاد کند تا وظایف ذیل را انجام دهد و چگونگی این وظایف تحت نظر معاونت شهرسازی و معماری وزارتخانه به شرح زیر است:
۱- بررسی و اظهارنظر در مورد طرح های جامع شهری از طریق کمیته های فنی که اعضای آن به انتخاب شورای عالی شهرسازی و معماری و موسسات ذیربط تعیین می شوند.‏
۲- تهیه معیار ها و ضوابط آیین نامه های شهرسازی.‏
۳- نظارت در تهیه طرح های جامع و تفصیلی و جلب نظر شوراهای اسلامی شهر و شهرداری های مربوط در حین تهیه طرح های تفصیلی.
۴- نظارت در اجرای مراحل مختلف طرح های تفصیلی شهری.
۵- ابلاغ مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران به وزارتخانه ها و سازمان های مسئول.
۶- ایجاد یک مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.

    1. جمع آوری اطلاعات و آمار اقتصادی و اجتماعی و شهرسازی ومعماری.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۸- تشکیل نمایشگاه ها از کارهای مختلف شهرسازی و معماری.‏

‏ج- اعضای شورای عالی شهرسازی و معماری

اعضای شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مرکب از هفت وزیر و معاونت برنامه ریزی راهبردی رئیس جمهوری است که وظایف رئیس سازمان برنامه و بودجه سابق را به عهده دارد و ریاست این شورا به عهده وزیر راه و شهرسازی است و چنانچه اعضا نتوانند شخصاً در جلسات شورا حاضر شوند؛ یکی از معاونان خود را به شورا اعزام می کنند و جلسات شورا با حضور اکثریت اعضا رسمیت خواهد داشت و تصمیمات شورا با حداقل ۵ رای معتبر خواهد بود(همان، تبصره۲ ماده۴). نتیجتاً با توجه به مراتب فوق بررسی و اظهارنظر در مورد طرح های جامع شهری و نظارت در اجرای طرح های تفصیلی از وظایف شورای عالی شهرسازی و معماری ایران می باشد.

د- حل اختلاف مالک با مجری طرح های عمومی

چنانچه نهاد عمومی مجری طرح نتواند رضایت صاحب حق را جهت اجرای طرح جلب نماید یا آن که دارنده حقوق مالکانه، نسبت به اقدامات نهاد مجری طرح در خصوص تملک قهری معترض باشد، ما با یک دعوی مواجه خواهیم بود.

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

Baron, R. M. & Kenny, D. A. (1986). The moderator-mediator variable distinction in social psychological research. Journal of Personality and Social Psychology, 51(6), pp: 171-182.
Bem, S. (1974). The measurement of psychological androgyny. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 42, 155-162.
Benham, G. (2006). The highly sensitive person: stress and physical symptom reports. Personality and Individual Differences, 40, pp: 1433-1440.
Bickham, N. L. & Fiese, B. H. (1997). Extension of the children’s perceptions pf interparental conflict scale for use with late adolscents. Journal of Family Psychology, 11(2), 246-250.
Bonanno, A. G. (2004). Loss, treatment and human resilience. American Psychologist, 59,pp: 20-28.
Bowlby, J. (1969). Attachment and Loss: volume 1. Attachment. NewYork: Basic Books.
Bowlby, J. (1973). Attachment and Loss: volume 2. Separation. NewYork: Basic Books.
Bowlby, J. (1980). Attachment and Loss: volume 3. Loss, sadnessand depression. NewYork: Basic Books.
Bryant, R. A. & Harvey, A. G. (1995). Avoidant coping style and post- trumatic following motor vehicle accidents. Behaviour Research and Therapy, 33, 631-635.
Buchannan C. M., Mccoby, E. E. & Dornbusch, S. M. (1991). Caught between parents: Adolescents experience in divorced homes. Child Development, 62, pp: 1008-1029.
Callian, T. & Siewgeok, L. (2009). A study of marital conflict on measures on social support and mental health. Sunway University Collage.
Campbell-Sills, L., Cohan, S. L. & Stein, M. B. (2006). Relationship of resilience to personality, coping, and psychiatric symptoms in young adults. Journal of Behaviour Research and Therapy, 44, pp: 585-599.
Carl, A. C. & Chassin, L. (2004). Resilience in a community sample of children of alcoholics: its prevalence and relation internalisimg symptomatology and positive affect. Journal of Applied Developmental Psychology, 25, pp: 577-596.
Cherlin, A. (1979). Work life and marital dissolution. In G. Levinger, O. C. Moles (Eds.), Divorce and separation: Context, causes, and consequences. New York: Basic Books.
Compas, B. E. (1987). Coping with stress during childhood and adolescence. Psychological Bulletin, 101, 393-403.
Conner, K. M. & Davidson, J. R. T. (2003). Development of a new resilience scale: The Conner-Davidson resilience scale (CD-RISC). Depression and Anxiety, 18, 76-82.
Crinc, K. A. & Greenberg, M. T. (1990). Minor parenting stresses with young children. Child Development, 61, pp: 1628- 1637.
Cummings, E. M. & Davies, P. (1994). Children and marital conflict: the impact of family dispute and resolution. NewYork: Guilford Prsess.
Cummings, E. M., Ballard, M. & EL-Sheikh, M. (1991). Responses of children and adolescents to inter-adult anger as a function of gender, age and mode of experession. Merrill-Palmer Quarterly, 37, 543-560.
Davies, P. T., Forman, E. M., Rasi, J. A. & Stevens, K. I. (2002). children’s emotional security in the interparental relationship: The security in the interparental subsystems scales. Child Development, 73, 544-562.
Day, L. A. & Livingstone, A. H. (2003). Gender differences in perceptions of stressors and utilization of social support among university students. Canadian Journal of Social Sciences, 35(2), 73-83.
Demo, D. H. & Acock, A. C. (1988). The impact of divorce on children. Journal of Marriage and the Family, 50, 619-648.
Dicorcia, J. A. & Tronick, E. (2011). Quotidian resilienve: Exploring mrchanisms that drive resilience from a perspevtive of everyday stress snd coping. Journal of Neuroscience and Biobehavioral Reviews, 35, pp: 1593-1602.
Diener, E., Lucas, R., Schimmack, U. & Helliwell, J. (2009). Well-being for public policy. NewYork: Oxford University Press.
Dunn, W. (2001). The sensations of everyday life: Empirical theoretical, and pragmatic considerations. The Journal of Occupational Therapy, 55, pp: 608-620.
Ebata, A. T. & Moos, R. H. (1991). Coping and adjustment in distressed and healthy adolescents. Journal of Applied DevelopmentalPsychology, 12, pp: 33-54
Egeland, B., Carlson, E., Sroufe, L. A. (1993). Resilience as process. Development & Psychopathology, 5, pp: 517-528.
Eiseman, M., Cove, E. & Popkin, S. J. (2005). Resilient children in distressed neighborhoods: Evidence from HOPE VI PANEL STUDY. The Urban Institute, 7: 1-7.
EL-Sheikh, M. & Reiter, S. L. (1996). Childre’s responding to live inter-adult conflict: The role of form of anger expression. Journal of Abnormal Child Psychology, 24, 401-415.
Emery, R. E. (1982). Inteparental conflict and the children of discord and divorce. Psychological Bulleyin, 92, pp: 310-330.
Emery, R. E. (1998). Marriage, divorce, and children’s adjustment. Newbury park, CA: Sage.
Endler, N. S. & Parker, J. D. A. (1994). Assessment of multidimensional coping: task, emotion and avoidannce strategies. Psychological Assessment, 6, 50-60.
Faircloth, W. B. & Cummings, E. M. (2008). Evaluating a parent education program for preventing the negative effects of marital conflict. Journal of Applied Developmental Psychology, 29, pp: 141-156.
Faulkner, R. A. (2002). Gender- related influences on marital satisfaction and marital conflict over time for husbands and wives. A Dessertation submitted to the graduated faculty of the University of Georgia.
Folkman, S. & Lazarus, R. S. (1980). An analysis of coping in a middle-aged community sample. Journal of Health and Social Behavior, 21, pp: 219-232.
Folkman, S. & Moskowitz, J. T. (2004). Coping: Pitfalls and promise. Annual Review of Psychology, 55, pp: 745-774.
Folkman, S. Moskowitz, J. T. (2000). Positive affect and the other side of coping. American Psychologists, 55, pp: 647-654.
Folkman, S., Lazarus, R. S., Dunkel-Schetter, C., Delongis, A. & Gruen, R. (1986). The dynamics of a stressful encounter: Cognitive appraisal, coping and encounter outcomes. Journal of Personality and Social Psychology, 50, pp: 992-1003.
Fowers, B. J. & Olson, D. H. (1992). Four types of premarital couples: an empirical typology based on PREPARE. Journal of Family Psychology, 6(1), pp:10 – ۲۱٫
Garmezy, N. & Masten, A. (1991). The protective role competence indicators in children at risk. In E. M. Cummings, A. L. Green & K. H. Karraki (Eds.), Life span developmental psychology: Perspectives on stress and coping. Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum Associates, pp: 151-174.
Garmezy, N., Masten, A. S. & Tellegen, A. (1984). The study of stress and competence in children: A building block for developmental psychopathology. Child Development, 55, pp: 97-111.
Ghorbani, N. (1996). Hardiness: the existential construct of personality. Psychological Research, 3(3&4), pp: 76-91.
Glick, P. C. & Lin, S. (1986). Recent changes in divorce and remarriage. Journal of Marriage an the Family, 48, pp: 737-747.
Goeke-Morey, M. C. & Cummings, E. M. (2000). The impact of marital conflict on children: The importance of the distinction between destructive, productive and condtructive conflict. Paper presented at the Biennial Meeting of the Society for Research on Adolescence, Chicago, IL.
Gottman, J. M. (1994). What predicts divorce? The relationship between marital processes and marital outcomes, Hilldale, NJ: Lawrence Erlbaum Associates, Inc.
Gottman, J. M. (1999). The seven principles for making marriage work, New York: Random House.
Gottmna, J. M. (1999). The marriage clinic: A scientifical
ly based marital therapy. New York: W. W. Norton& Company.
Grant, K. E., Compas, B. E., Stuhlmacher, A. F., Thurm, A.E., Mcmahon, S. D. & Halpert, J. A. (2000).Stressors and child and adolescent psychopathlogy: moving from markers to mechanisms of risk. Psychological Bulletin, 129, pp: 447 – ۴۶۷٫
Griffith, M. A., Dubow, E. F. & Ippolito, M. F. (2000). Developmental and cross-situational differences in adolescent’s coping strategies. Journal of Youth and Adolescence, 29.
Grych, J. H. & Fincham, F. D. (1990). Marital conflict and children’s adjustment: a cognitive – contextual framework. Psychology Bulletin, 108(2), pp: 267 – ۲۹۰٫
Grych, J. H. & Fincham, F. D. (1993). Children’s apprasials of marital conflict: initial investigations of the cognitive-contextual framework. Child Development, 64, 215-230.
Grych, J. H., Seid, M., Fincham, F. D. (1992). Assessing marital conflict from the child’s perspective: The children’s perception of interparental conflict scale. Child Development, 63, pp: 558-572.
Guidubaldi, J. & Perry, J. D. (1985). Divorce and mental health sequelae for children: A two- year follow-up pfa nationwide sample. Journal of the American Academy of Child Psychiatry, 24: 531-537.
Haglund, M. E., Nestadt, P. S., Cooper, N. S., Southwick, S. M., Charney, D. S. (2007). Psychobiological mechanisms of resilience: relevance to prevention and treatment of stress-related psychopathology. Development and Psychopathology, 19, pp: 889-920.
Halamandaris, K. F. & Power, K. G. (1999). Individual differebces, Social support and coping with the examination stress: A study of the psychosocial and academic adjustment of first year home students. Personality and Individual Differences, 26, pp: 665-685.
HalFord, W. K. (2001). Brief couple therapy for couples. NewYork: Guilford Publication.
Heaton, T. B. (2002). Factor contributing to increasing marital stability in the United States. Journal of Family Issues, 23(3), pp: 329-409.
Hekmatpoor, A. (2001). Investigate the relationship between stress and coping styles with the students and public universities of Tehran [dissertation]. Tehran: Tarbiyat Moallem University. [Persian].

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

توسعه ی خدمات بیمه در کشور مستلزم افزایش فروش این خدمات است. به زبان دیگر در صورتی که قادر نباشیم بهترین شیوه های فروش خدمات بیمه را به کار گیریم توسعه ی این خدمات در سطح جامعه بی‎معنی خواهد بود. فروش خدمات اساساً مشکلتر از فروش کالا هاست، به این دلیل که خدمات نامحسوس می باشند و در این میان فروش خدمات بیمه امری مشکل تر است زیرا خدمات بیمه دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر خدمات ناملموس تر می سازد. در این راستا از مؤثرترین روش های فروشی که می‎توان برای خدمات بیمه با ویژگی های ذکرشده به کار گرفت استفاده از نیروهای فروش یا همان بیمه گران (فروشندگان حضوری) است که تا به امروز تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد که این نیروهای فروش در صنعت بیمه مؤفقیت چشمگیری کسب نکرده اند.
بیمه از جمله انتظارهای ملی تحقق نیافته در ایران است. این صنعت یکی از مکانیسم های ضروری در توسعه ی بازار ملی است و همانند دیگر نهادهای اقتصادی نیازمند تحول و بازنگری در تک تک فعالیت‎های انجام شده است. شرکت سهامی بیمه ی ایران در میان شرکتهای بیمه از برجسته ترین آنها محسوب می شود (رحیمی،۱۳۷۸).
در فعالیت های صنعتی، بیمه نقش مهمی را در پیکره ی اقتصادی و اجتماعی جامعه ایفا می کند. اهمیت بیمه در زندگی اجتماعی تا آن حد است که از آن به عنوان ضرورت یاد می شود. بیمه نیز همانند سایر پدیده های اقتصادی از ساختارها و شرایط جدید تأثیر پذیرفته است و می بایست براساس مقتضیات زمان حرکت کند (رحیمی،۱۳۷۸). بنابراین باید بازاریابی مناسبی در این زمینه صورت گیرد که این وظیفه برعهده‎ی بیمه گران می باشد.
امروز با توسعه ی مفهوم بازاریابی و رقابت، سازمان های تجاری از جمله شرکت های بیمه به این مطلب پی برده اند که برای رسیدن به هدف های خود(بقاء) و یا فرارفتن از آن باید رضایت مشتریان خود را جلب کنند زیرا موتور تجارت نه محصول و بازار بلکه مشتری است.
امروز دیگر تصور این که گونه ای از فعالیت انسان بدون وجود بیمه شکل و حیات پذیرد تقریبا”غیرممکن و دشوار است به ویژه آن که در قرن بیست و یکم تحولات تکنولوژی،حمل و نقل و ارتباطات با سرعت و وسعت شگفت آوری انجام پذیرفته است. برجسته ترین نمونه این موضوع پیشرفت موتور اتومبیل است که متعاقب آن بیمه اتومبیل یکی از مهمترین بخشهای صنعت بیمه تبدیل شده است. همراه با ارتقا و پیچیدگی بیشتر زندگی انسان امروز بیمه ها نیز از زوایای مختلف و باشتاب توسعه یافته اند.
از دید شرکت های بیمه، بیمه های اتومبیل کلید فتح بازار بیمه است، زیرا تعداد زیادی از خانواده ها با آن سروکار دارند. به عبارت دیگر بیمه های اتومبیل مستلزم توجه به مشتری(بیمه گذار) و جلب رضایت اوست.
مؤسسات پیشتاز در امر بیمه همه ساله با بهره گرفتن از انواع وسایل و امکانات سعی می کنند از تقاضای واقعی بیمه گذار مطلع شوند و تولیدات خود را منطبق با این نیاز طراحی و عرضه کنند و درباره ی بیمه گذار به عنوان تنها ممر درآمد خود تلاش کنند.
برخلاف کشورهای توسعه یافته، در کشورهای توسعه نیافته و یا روبه رشد،به صنعت بیمه چنان که باید و شاید توجه نمی شود بیمه ی اتومبیل با بیش از نیم قرن فعالیت، از رشته هایی است که عده ی زیادی با آن آشنایی دارند. با این وجود، آمار وارقام مربوط به بیمه ی اتومبیل به ویژه بدنه ی آن اصولاً خوشایند نیست (رجبی تر به تر،۱۳۸۶).
در این پژوهش در رابطه با بیمه گرانی است که برای ادامه بقای خود به برخوردی متفاوت با مشتریان خود نیاز دارندکه در این راستا به ویژگی های فردی بیمه گر در تمایل به خرید بیمه گذار پرداخته شده است که در این زمینه رشته مورد مطالعه بیمه بدنه ی اتومبیل می باشد.
در این فصل سعی شده ابتدا به تعریفات جامعی از بیمه و تاریخچه آن در ایران و جهان پرداخته شود،آن گاه انواع بیمه ها را ذکر کرده و پیرامون بیمه بدنه به صورت موضوع موردی پژوهش پرداخته شود و متغیرهای پژوهش را مورد بررسی قرار داده و همچنین آماری از بیمه بدنه در ایران و در استان گیلان و همچنین غرب گیلان یعنی سه شهر انزلی، رشت و فومن جمع آوری شده است.
در این فصل اطلاعات کلی در مورد بیمه و اطلاعات خاصی در مورد بیمه بدنه جمع آوری گردیده است تا به خواننده اطلاعات مناسبی در مورد پژوهش داده شود.
۲-۲) تعریف بیمه و عقد قرارداد آن
۲-۲-۱) ریشه لغوی بیمه
واژه بیمه که در زبان فرانسه Assurance و در زبان انگلیسی Insurance نامیده می شود، ظاهراً به کلام فارسی شباهت دارد ولی معلوم نیست از چه تاریخی مصطلح شده و غرض از استعمال آن چه بوده است. لغت شناسان معتقدند که واژ ه های انگلیسی و فرانسه از ریشه لاتین Secures که به معنای اطمینان است گرفته شده است و علاوه بر عقد بیمه در معانی تضمین، تأمین، اعتماد یا اطمینان به کار رفته است. واژه بیمه در اغلب زبان های دیگر نیز از همین ریشه مشتق شده است. در حالی که تصور نمی رود که واژه بیمه در فارسی خود از ریشه های عربی، ترکی، عبرانی، یونانی، روسی یا لاتین باشد با اینکه واژه های بسیاری در زبان فارسی از این زبان ها گرفته شده، با این همه، به نظر می رسد که ریشه اصلی همان بیمه است زیرا عامل اساسی انعقاد عقد بیمه، ترس و گریز از خطر است و به سبب همین ترس و به منظور حصول تأمین عقد بیمه وقوع می یابد (کریمی،۱۳۷۶).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

اش نیافتهام و اینک چند جمله تبرک و تیمن را از وى نقل مىشود: اگر چند امیرالمومنین على “ع” را با همۀ معالى… ( بهار، ۱۳۸۶: ۳۶۵). برخى نیز معتقدند که بدایعنگار براى نمایاندن معلومات خود به نثرى مغلق و مقید پرداخته است و شیوۀ نگارش او خالى از سادهنویسى و روانى میباشد ( تاریخ رجال ایران: ۲۹۱). ۳-۲-۵ نثر و نامهنگاری مشروطه خواهان انقلاب، مهمترین اتفاق سیاسی اجتماعی عهد قاجار است که در واقع میتواند مرحلهی نهایی یک تحول دراز فکری تلقی شود که طبیعتا بر نثر و نامهنگاری زبان فارسی اثر گذار بوده است. حوادث تاریخی این دوره در کتابها ثبت است و در اینجا از تکرار آن خودداری میشود، تنها اشاره می شود که پیروزی مشروطیت آغاز تحقق خواسته ها و آرزوهای یک ملت به شمار میآید که پس از استقرار انقلاب، این بار آرمانهای خود را از کلی به جزیی مطرح ساخت. حکومت ملی، قانون، اصلاحات اداری، تجدد و ترقی، ضرورت شناسایی و بسط علوم جدید و فرهنگ و ادبیات نو. نویسندگان شیوع دانش و منطق جدید را چارۀ دردهای جهل و سادهلوحی و اعتقادات پوسیدۀ عامه میدانستند و در این راه اگرچه از سازمانهای اجتماعی فرنگیان الهام میگرفتند، اما برخی از مشخصات بومی و منطقهای خود را نیز از نظر دور نمیداشتند. از سوی دیگر فرهنگ جدیدی که که جامعه باید از آن تغذیه کند خود متقابلاً باید همپای تجدد جامعه جدید شود. از این رو نوگرایی نیز لازم آمد و طبعن چون الگوی نظام نو اجتماعی از غرب اقتباس شده بود، به پیروی از آن، فرهنگ نیز میکوشید الگوی خود را در غرب جست و جو کند. به این دلایل نخستین نویسندگان پیشگام مشروطیت در کنار شکل سادۀ نثر قاجاری، یعنی سبک قائممقام فراهانی و امیر نظام گروسی، روش جدلی و منطقی انشای غربی را نیز در خود پذیرفتند. نثرنویس خوشقریحهای مانند دهخدا و قصهنویس پیشگامی چون جمالزاده محصول این ترکیب هستند. به طورکلی تحول اسلوب نثری و ترسل را در این دوره میتوان در دو زمینه به خوبی مشاهده کرد: ۳-۲-۵-۱ نخستین ترجمههای آثار غربی به فارسی از میان زبانهای غربی، زبان فرانسه به علل گوناگون نزد ایرانیان موقعیتی ممتاز داشت. نخست آن که زبان علمی و ادبی عصر بود، دوم آن که فرانسویان در ایران قاجاری به بدسابقگی انگلیس و روسیه نبودند، سوم آن که فرانسه برای بسیاری از ایرانیان، کشور انقلاب ژوئیه و پیشتاز آزادی فردی و حکومت ملی به شمار میآمد. برخلاف شعر فارسی که میراث آن میتوانست پایه ای برای تحول باشد، نثر به ویژه در زمینههایی چون داستاننویسی، روزنامهنویسی و نقد ادبی نیازمند تزریق خون بود و این تزریق از طریق ترجمهها، به ویژه از زبان فرانسه انجام شد. مجتبی مینوی دربارۀ کتابهای باب آن زمان که در خانواده های شهرنشین خوانده میشد چون این می نویسد: « ما در آن زمان از کتب خود ایرانیان اسکندرنامه و الف لیل و رموز حمزه و حسین کرد و امیر ارسلان و شمس و طغرا و سیاحت نامهی ابراهیم بیک و امثال اینها را میخواندیم. از ترجمههایی که از زبانهای اروپایی شده بود سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و خانم انگلیسی یا بلوای هند و سه تفنگدار و کنت مونت کریستو و تاریخ لویی چهاردهم و نظایر آن ها را میخواندیم . . . . اما از همه بیشتر از آن کتبی لذت میبردیم که تحریر و نگارش مرحوم میرزا محمدحسین ذکاءالملک فروغی بود که غالب آنها را دیگران ترجمه کرده بودند و او انشاء کرده بود، مثل عجز بشر و سفر هشتاد روزه به دور دنیا و عشق و عفت و کلبهی هندی و همین بوسهی عذرا» ( پانزده گفتار: ٣۴۹). ناظم الاسلام کرمانی در کتاب ” تاریخ بیداری ایرانیان” در اینباره مینویسد:
« ظاهر شدن کتابهای رمان و ترجمۀ کتب خارجه از قبیل سه تفنگدار و کنت مونت کریستو و غیره و از توقیف درآمدنها نیز در زمان همین پادشاه ( یعنی مظفرالدین شاه) بود . . . مشروطه شدن دولت و سلطنت ایران نیز . . . بیداری و آگاه شدن مردم به حقوق خویش نیز . . .» (تاریخ بیداری ایرانیان: ۴۲۷). میتوان گفت کارهای مترجمانی از قبیل محمدطاهر میرزا مترجم آثار الکساندر دوما یا محمدحسین فروغی و یا میرزاحبیب اصفهانی مترجم حاجی بابای اصفهانی اثر جیمز موریه، بیشتر از بقیه مورد استقبال قرار گرفته است. به ویژه ترجمۀ رمانهای تاریخی منجر به تقلید آن ها در زبان فارسی شده است. رمان شمس و طغرا از محمدباقر میرزا خسروی و رمان عشق و سلطنت از شیخ موسی نثری از جمله نمونه های این تقلید است. نوع دیگر ترجمهها که به طور مستقیم بر شیوۀ نثر نویسندگان آن دوره سایه افکند ترجمۀ نمایشنامه ها بود که در صدر آنها آثار انتقادی و طنزآمیز مولیر قرار داشت. مانند طبیب اجباری ترجمۀ اعنماد السلطنه، مردم گریز ترجمۀ کمالالوزاره و نیز ترجمۀ نمایشنامههای میرزا فتحعلی آخوندزاده به وسیلۀ محمدجعفر قراچه داغی که به ویژه با مسایل ایران بافته شده بود. ترجمۀ این نمایشنامهها که در اغلب آنها در نام و نشانیها تغییر داده بودند تا با وضعیت ایران تطبیق پیدا کنند، در پیدایش زبانی عوام پسند، ساده و خردهگیر کمک به سزایی کرد. مترجمان این آثار بیش تر از نظر ارائۀ افکار انتقادی در محیط بستۀ آن روز اقدام به انتخاب آثار میکردند و جنبۀ ادبی و هنری برای آنان در درجۀ دوم اهمیت قرار داشت. با اینحال در چند مورد به فارسینویسی درخشانی بر میخوریم که بشارت رشد و تجدد نثر فارسی را میدهد. یکی از شیواترین نمونه ها برای این مورد ترجمۀ اتللوی شکسپیر به وسیلۀ ناصرالملک است. او این ترجمه را در حدود سال ١۲۹٣ خورشیدی در اروپا از زبان انگلیسی انجام داده است. زبان ترجمه از لحاظ استواری و پاکیزگی نثر و آهنگ دراماتیک جملات در زمان خود منحصر به فرد بوده و در زمان ما نیز ترجمۀ خوبی به شمار میرود. به ویژه که به نثر شعرگونۀ امروز سخت نزدیک است. دیگر از ترجمههایی که فارسی آن به تنهایی اثری هنری به شمار میآید، ترجمۀ کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشتهی جیمز موریه به وسیلهی میرزا حبیب اصفهانی است. نثر میرزا حبیب در این ترجمه التقاطی است از نثر منشیانۀ قاجاری و وضوح و بیتکلفی شیوۀ داستاننویسی فرنگی و توجه به اصطلاحات و ضرب المثلهای بومی ایران. بیگمان این شیوه بر آثار دو نویسندۀ بزرگ بعدی علی اکبر دهخدا و محمدعلی جمال زاده تاثیر مستقیم نهاده و به شکلی سلف واقعی نثر داستانی امروز ایران است. محمدتقی بهار در اینباره مینویسد: « قلمی که قدرت بر مجسم ساختن حکایات حاجی بابا کرده است از قادرترین و محکم ترین سادهنویسان آن عصر می باشد . . . نثر حاجی بابا گاهی در سلاست و انسجام و لطافت و پختگی مقلد گلستان و گاه در مجسم ساختن داستانها و تحریک نفوس و ایجاد هیجان در خواننده نظیر نثرهای فرنگستان است، هم ساده است و هم فنی، هم با اصول کهنهکاران نثر موافق و هم با اسلوب تازه و طرز نو همداستان، و در یک جمله یکی از شاهکارهای قرن سیزدهم هجری است» ( سبک شناسی: ٣۶۷). میرزا حبیب که از نظر طنز نویسی پیرو عبید زاکانی است، قاطعیت و برندگی شوخیهای عبید را با لحن روایی داستان بلند و روال یک گزارش اجتماعی و انتقادی تلفیق کرده است و بدین طریق نثر فکاهی سالهای بعد از او نیز مرهون میرزا حبیب است. ۳-۲-۵-۲ شیوۀ نویسندگان اواخر قاجار یکی از عواملی که زمینه را برای طرد نثر متکلف فنی آماده کرد سادگی و روانی سبک منشیانۀ قاجاری است. و چون نوبت به ادبیات بیدارکنندۀ اواخر قاجار رسید و با شیوۀ سهل انتقال معانی و افکار جدید نیز ترکیب شد، برای نخستین بار آثاری در ارتباط مستقیم با تودۀ مردم به وجود آمد. رسمی که از دورۀ قاجار در ادبیاتفارسی عمومیت یافته، عبارت است از خاطرهنویسی، شرح حال و نگارش رسالات تاریخی و انتقادی. در میان نویسندگان این گروه که آثارشان در ارتباط با جنبش مشروطه اهمیت دارد و نیز صاحب سبک ویژهای هستند، میتوان از میرزا ملکمخان، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا علیخان امین الدوله، میرزا علیخان ظهیر الدوله، حاج سیاح محلاتی و حاج یحیی دولت آبادی نام برد. آثار برخی از اینان از جمله ملکمخان در همان زمان حیاتشان بر جامعه اثر بخشید ( مثلاً شیوهی جدلی ملکم و بحثهایی که معمولن به صورت گفتوگو مطرح میکرد بسیار مورد استقبال قرار گرفت) و آثار برخی در زمان حیاتشان حتی فرصت انتشار نیافت. آثاری که از جامعه نشأت گرفتند و روح خواسته های خلق و طرز فکر روشنفکران را بازتاب دادند و همچنین از نظر سبک آیینۀ آخرین تحولات اسلوب نویسندگی زمان خود هستند. به طورکلی با وجود اختلاف سلیقهها، این رسالهنویسان در دقت تشریح و سنجیدگی قضاوتها مشابهند. شور قومی، ایران دوستی، برخورداری از یک دانش سیاسی در پرتو نثری موجز و بی آرایه اما شورانگیز و فاخر در آثار آنان شاخص است. ( برای آشنایی با آثار ملکمخان نگاه کنید به مجموعۀ آثار او، همچنین ” میرزا ملکم خان” نوشتۀ فرشته نورایی ١٣۵٣ و نیز ” میرزا ملکم خان” نوشتۀ اسماعیل رایین ١٣۵٣، دربارۀ میرزا آقا خان کرمانی نگاه کنید به ” اندیشه های میرزا آقا خان کرمانی” نوشتۀ فریدون آدمیت ١٣۴۶، از امینالدوله، ظهیرالدوله، حاج سیاح و یحیی دولتآبادی نیز کتاب خاطراتشان منتشر شده است که نمونه های خوبی از نثر آنان را در آنها میتوان دید).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

۲۹/۰۵۶/۴۰۰۰/۰کنترل۱۱/۱۴۲/۰۹۳/۸۰۰۰/۰

لازم به یادآوری است که هیچ سبکی به صورت مطلق و صددرصد سنتی، متعادل و یا مشارکتی نمی باشد و در هر سبکی حداقل یک یا چند نمونه از رفتار سبکهای دیگر وجود دارد و این دسته بندی صرفا براساس نمراتی است که از مقیاس افتراق مفهومی مدیریت بدست آمده است. سبک سنتی (۷۸-۱) سبک متعادل (۱۰۴-۷۹) سبک مشارکتی (۱۸۲-۱۰۵) و اکنون اگر سبک مدیریتی مدیران را بدون دسته بندی کردن آن به سه سبک مدیریت سنتی، متعادل و مشارکتی و به صورت یکجا و واحد درنظر بگیریم نتایج زیر بدست می آید.
نتایج بدست آمده از جدول شماره ۴-۸ حاکی از آن است که از میان ابعاد پنجگانه مدیریت ابعاد کنترل، ارتباطات و ساختار با ضرایب بتای (۴۲/۰، ۳۲/۰و۲۹/۰) از نظرپیش بینی متغیر ملاک خلاقیت دبیران به ترتیب رتبه های اول تا سوم را دارا می باشند ولی ابعاد (رهبری وتصمیم گیری) با ضرایب بتای(۰۸/۰ و۰۲/۰) سهم معنی داری در پیش بینی متغیر ملاک (خلاقیت دبیران) ندارند و این مطلب نشانگر آن است که هنوز در مدارس ما شیوه غالب تصمیم گیری، تصمیم گیری متمرکز است، مدیران در تصمیم گیری هایشان نظر معلمان را جویا نمی شوند و شیوه غالب رهبری هنوز رهبری وظیفه مدار است.
ضریب تعیین برابر با ۵۵ درصد بیانگر این مطلب است که ۵۵ درصد از کل واریانس متغیرملاک یعنی خلاقیت دبیران به وسیله متغیر پیش بین (سبک مدیریت) قابل توضیح است.
سوال ششم: آیا تفاوت ضرایب همبستگی بدست آمده از سبک مدیریت مشارکتی و خلاقیت با سبک مدیریت سنتی و خلاقیت معنی دار است؟
به منظور بررسی تفاوت ضرایب همبستگی بدست آمده از سبک مدیریت مشارکتی و خلاقیت با سبک مدیریت سنتی و خلاقیت از آزمون Zr fisher استفاده شدکه نتایج درجدول شماره ۱۳ آمده است.
جدول شماره ۴-۹- مقایسه تفاوت ضرایب همبستگی سبک های مدیریت و خلاقیت دبیران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سطح معنی داری Zتفاوت همبستگی ها Zr همبستگی با خلاقیت N سبک
۰۱/۰
۰۱/۰
۵/۴
۳/۵
۶/۱
۳۸۸/۰
۸۶۷/۰
۱۵۷/۱
۳۷/۰
۷۰/۰
۸۲/۰
۱۲۵
۱۰۰
۵۰
سنتی
متعادل
مشارکتی

نتایج حاصل از جدول شماره ۴-۹حاکی از آن است که z بدست آمده از تفاوت ضرایب همبستگی بین سبک مدیریت سنتی و خلاقیت دبیران با سبک مدیریت مشارکتی و خلاقیت دبیران و همچنین دو سبک مدیریت سنتی و متعادل با خلاقیت دبیران به ترتیب ۵۲/۴ و ۳۲/۵ می باشد که هر دو z از ۵۸/۲ بزرگتر بوده و در سطح ۰۱/۰ معنی دار است بنابراین فرض صفر ما مبنی بر عدم تفاوت بین دو ضریب همبستگی رد می شود ولی z بدست آمده از تفاوت ضرایب همبستگی بین سبک مدیریت متعادل و خلاقیت دبیران با سبک مدیریت مشارکتی و خلاقیت دبیران ۶/۱ می باشد که معنا دار نیست.
سوال هفتم: آیا بین سبک مدیریت مدیران زن و مرد تفاوت معنی دار وجود دارد؟
به منظور بررسی این سوال تحقیق ابتدا تعریف محقق از دو نوع سبک مدیریت (مشارکتی و سنتی) یاد آوری می گردد (در ابزار اندازه گیری توضیح داده شده است) سبک سنتی عبارت بود از سبکی که در مقیاس افتراق مفهومی مدیریت نمره بین (۱تا۷۸) را کسب کند. سبک مشارکتی عبارت بود از سبکی که در مقیاس افتراق مفهومی مدیریت نمره بین (۱۰۵تا ۱۸۲) را کسب کند. لذا به منظور بررسی تفاوت میانگین نمره مدیریت دبیران زن و مرد از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شدکه نتایج در ادامه ذکر گردیده است.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

 

  • ۲- اصلی که قانون مدنی در مورد حقوق خصوصی بیگانه اتخاذ کرده همان عقیده ای است که والت یکی از متخصصین حقوق بین الملل خصوصی در مورد آن به تفضیل اظهارنظر کرده است. وی می گوید حقوق خصوصی چیزی نیست که در خصوص آن بتوان بین بیگانه و تبعه فرق گذاشت. بیگانه به اندازه تبعه محتاج و نیازمند استفاده از حقوق خصوصی است و اگر مواردی لازم باشد محدودیتی برای بیگانه قائل شوند باید قانون با صراحت قید کند و تا زمانی که قانون سلب حق را اعلام نداشته وضع بیگانگان مثل تبعه است ، سید جلال الدین مدنی، حقوق
    بین الملل خصوصی، نشر انتشارات جنگل، چاپ شرکت زیتون، چاپ پنجم، سال ۱۳۸۸، پاورقی، ص ۱۵۲٫ ↑

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 

  • ۱- معاونت آموزشی قوه قضائیه، حقوق شهروندی، وضعیت حقوقی بیگانگان در ایران، شماره ۵۱، نشر قضا، چاپ دوم، سال ۱۳۸۵، ص ۳٫ ↑
  • ۲- محمد نصیری، همان، ص ۱۰۳ ↑
  • ۱ – دائرالمعارف الاسلامیه الشیعه، ج۹، ص۳۴۰، به نقل از محمد ابراهیمی، ازدواج با بیگانگان، ص ۲۷ ↑
  • ۱- محمد ابراهیمی، همان، ص ۳۹ ↑
  • ۲ – سوره اعراف، آیه ۱۵۷ ↑
  • ۱- محمد ابراهیمی، همان، ص ۱۱۷٫ ↑
  • ۲ -کاظم آریان (کمار)، ازدواج ایرانیان با اتباع خارجه و تأثیر آن در تابیعت، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، دانشکده علوم انسانی قم، سال ۱۳۷۶، ص ۳۰٫ ↑
  • ۱ همان. ↑
  • ۲- حسین ال کجباف، همان، ص ۲۰۶ ↑
  • ۱ – شیرین عبادی، حقوق پناهندگان، نشر کتابخانه گنج دانش، چاپ راهنما، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۱۹ ↑
  • ۱ –همان ↑
  • ۲- سید جلال الدین مدنی، همان، ص ۱۶۴ ↑
  • ۱ – سوره بقره، آیه ۲۲۱ ↑
  • ۱- علی کاظم زاده، تفاوت حقوق زن و مرد، در نظام حقوقی ایران، نشر میزان، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۲، ص۱۴۱ ↑
  • ۲- عباسعلی عمید زنجانی، حقوق اقلیتها، بررسی گوشه هایی از مفاهیم حقوق بین الملل، نشر کتابخانه صدر ناصرخسرو، ص ۲۰۷ ↑
  • ۱-اسدالله لطفی،ترجمه مباحث حقوقی شرح لمعه ، نشرمجد ، چاپ پنجم ،۱۳۷۸ ص ۴۱۸ ↑
  • ۲– حسین صفایی و اسداله لطفی، همان، ص ۱۱۸٫ ↑
  • ۳- اسداله لطفی، همان، ص ۴۱۴٫ ↑
  • ۱- جواهرالکلام، جلد ۵، ص ۱۰۸ به نقل از محمد جعفر لنگرودی، حقوق خانواده، دوره سقوط، انتشارات گنج دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۶، ص ۹۳ ↑
  • ۲- مصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص ۱۵۳، دکتر لنگرودی هم معتقدات است که از آنجا که برخی از فقها نظیر صائب شعائر هم متمایل به صحت این نکاح است، صحت نکاح هم قابل دفاع ممکن است باشد ↑
  • ۳- صاحب حدائق، جلد۵، ص ۱۲۹ به نقل از محمدجعفر لنگرودی، حقوق خانواده، ص ۹۳ ↑
  • ۴-سور مائده آیه ۵، سوره بقره آیه ۲۳۱ ↑
  • ۵-محمد جعفرلنگرودی، حقوق خانواده ، ص ۹۳ ↑
  • ۶-ناصر کاتوزیان، حقوق خانواده، جلد اول، ص ۱۲۶ ↑
  • ۷- همان. ↑
  • ۸- اسدالله لطفی، همان، ص ۴۱۴ ↑
  • ۱- همان، ص ۴۱۵ ↑
  • ۲- مجموعه نظرهای مشورتی ادارۀ حقوقی در زمینه مسائل مدنی ص ۳۰۱ ه نقل از رویه قضایی ایران در ارتباط با دادگاه خانواده، جلد اول، معاونت آموزشی قوه قضائیه، نشر انتشارات جنگل، چاپ شرکت زیتون (بهاران)، چاپ اول، ۱۳۸۷، ص ۲۹۳٫ ↑
  • ۱-نظریات مشورتی فقهی در امور حقوقی، جلد سوم، تدوین معاونت آموزشی قوه قضاییه، مرکز تحقیقات فقهی، نشر قضا، ۱۳۸۳، ص ۵۱ ↑
  • ۲-نظریه مندرج در شماره ۷۳ هفته دادگستری مورخه ۲۰/۲/۱۳۵۰، ص ۶، به نقل از بابک ایرانی ارباتی مجموعه نظرهای مشورتی حقوقی، ۱۳۸۵- ۱۳۴۲ ، نشر مجد، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۱۹٫ ↑
  • ۱- بابک ایرانی ارباطی، همان، ص ۵۰٫ ↑
  • ۱ – حسن امامی، حقوق مدنی، جلد چهارم، نشر کتاب فروشی اسلامیه، چاپخانه اسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۷۲، ص ۳۴۹ ↑
  • ۲ – ناصر کاتوزیان، حقوق خانواده، جلد اول، ص ۱۲۹ ↑
  • ۱- ماده ۶۴۵ قانون مجازات: به منظور حفظ کیان خانواده ثبت واقعه ازدواج دائم، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی است، چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی ازدواج مبادرت به ازدواج دائم، طلاق و رجوع نماید به مجازات حبس تعزیری تا یکسال محکوم می گردد. ↑
  • ۲- غلامرضا معصومی آخایی، کارشناس ارشد حقوق خصوصی، پایان نامه بررسی تحلیلی ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه درحقوق ایران، دانشگاه پردیس مازندران، اسفند ۱۳۸۲، شماره ثبت ۱۰۳۴ k، ص ۶۱٫ ↑
  • ۳- سید حسین صفائی و اسدالله امامی، همان، ص ۱۸ ↑
  • ۴- روزنامه رسمی، شماره ۱۱۵۰۲ مورخه ۳/۶/۱۳۶۳، مجموعه قوانین سال ۶۳ ↑
  • ۱- مجازات مقرر در ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی و ماده ۱۷ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۱۰، طبق قانون حمایت خانواده جدید مصوب ۱۳۹۱ تغییر یافت. ↑
  • ۱- سیدحسین صفائی و اسدالله امامی، همان، ص ۸۸، از نظر مدنی با توجه به عبارت ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی ازدواج بدون پروانه مخصوص نافذ است و دولت نمی تواند آن را ابطال کند، نبودن اجازه از موانع نکاح به شمار نمی آید.
    – سید حسن امامی، حقوق مدنی، جلد چهارم، ص ۳۵، از آنجا که اجازه دولت از ارکان صحت نکاح به شمار نمی رود باید بر آن بود که نکاح مزبور صحیح است.
    – محقق داماد، همان، ص ۱۶۰، بی تردید ازدواج صحیح و آثار شرعی نکاح بر آن مترتب است.
    – علی کاظم زاده، همان، ص ۱۴۴، ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی به گونه ای تنظیم شده که ضمانت اجرای بطلان بر تخلف از آن بار نیست، عمدتاً جنبه ی حمایتی دارد.
    – محمدجعفر، جعفری لنگرودی، مجموعه محشّی قانون مدنی، نشر کتابخانه گنج دانش، چاپ احمدی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۵۴۷، موانع نکاح همان است که قانون مدنی به پیروی از شرع ارائه کرده است و هیچ قانونی حق ندارد چیزی به آن اضافه یا کم کند.بنابراین نمی توان ضمانت اجرا ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی را عدم نفوذ تلقی کرد که مسلماً مخالف با روح مواد قانون مدنی راجع به موانع نکاح است.
    – محمود سلجوقی، همان، جلد اول، ص ۱۳۰، در اینکه دادگاههای ایران بتوانند آنرا باطل اعلام کنند تردید است.ص۲۴۸ ↑
  • ۲- ناصر کاتوزیان، حقوق خانواده، جلد اول، ص۱۳۰ ↑
  • ۳-ناصر کاتوزیان، حقوق خانواده ، ص۱۳۰ از جمله نویسندگانی دیگری قائل به عدم نفوذ چنین ازدواج است دکتر میرحسین عابدینی در مقاله ابعاد حقوقی ازدواج با اتباع بیگانه چنین مقرر داشته است: ممکن است دولت به جهت مصالح سیاسی و امنیتی و نظم عمومی شرایط خاص را برای ازدواج وضع نماید که از باب احکام ثانویه حکومتی قابلیت توجیه داشته باشد. بنابراین ضرورت کنترل و نظارت به ازدواجهای خارجی ایجاب می کند که قائل به عدم نفوذ ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه باشیم. برگرفته از سایت www.normags.com ↑
  • ۴- ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، جلد اول، نشر شرکت سهامی انتشار، چاپخانه بهمن، چاپ سوم، ۱۳۷۴، ص ۸۷ به بعد ↑

 

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

  • ۵- ناصر کاتوزیان، حقوق خانواده، جلد اول ص ۲۱ ↑
  • ۱- سیدعلی شایگان، حقوق مدنی، نشر طه، چاپ نور حکمت، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص ۲۱۴ در فقه، عقد نکاح رضایی بوده یعنی همین که موانع نکاح مفقود و موجبات آن موجود شد شخص می توانسته است عقد نکاح را برای خود جاری سازد. این وضع برای سهولت امر ازدواج بسیار مفید است ولی معایب بسیار دارد که از آن جمله اولاً چون امر دایر بین زوجین است ممکن است رعایت موانع نکاح را ننمایند. ثانیاً اگر نکاح فقط به رضای طرفین صورت گیرد دلیل بر اثبات زوجیت و مخصوصاً نسب اطفال در بین نخواهد بود. قانونگذار جدید برای جلوگیری از مفاسدی که ممکن است از ازدواج رضایی پیش آید این نوع نکاح را به رسمیت نمی شناسد و دخالت نمایند، دولت را لازم می داند. ↑
  • ۲- همان. ↑
  • ۳- ناصر کاتوزیان، حقوق خانواده، جلد اول، ص ۲۲ ↑

 

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

از دیدگاه او، ارزشها را آن گونه که سارتر آنها را تصور میکند برمیانگیزد. از دیدگاه او، ارزشها نمیتوانند چیزی جز نتیجه انتخاب اصلی هر انسانی باشند. به عبارت دیگر، هیچ گاه نمیتوانند «مکشوف» شوند و یا «مورد شناخت» قرار گیرند. او صریحاً ابراز میدارد که «آزادی من اساس منحصر به فرد ارزشهاست. و چون من موجودی هستم که به واسطه او ارزشها وجود دارند، هیچ چیزی – مطلقاً هیچ چیزی- نمیتواند توجیهگر من برای پذیرش این یا آن ارزش، یا معیار ارزشها باشد. من، به عنوان اساس منحصر به فرد وجود ارزشها، کاملاً توجیه ناپذیر هستم و آزادیام در نگرانی از فهم این معناست که آزادی اساس بی پایه ارزشهاست».(مارسل، ۱۳۸۱، ۱۴۸)
آزادی و موفقیت
سارتر در کتاب خود “جمهوری سکوت” عقاید و احساسات خود را درباره اشغال کشور از طرف دشمن می نویسد:
هیچ وقت مانند زمان اشغال آلمان آزاد نبودیم در ظاهر تمام حقوق خود را از دست داده و حتی حق حرف زدن نداشتیم و ما را مانند کارگران بیاراده دسته جمعی از این طرف به طرف دیگر میبردند در حضور خودمان به ما دشنام میدادند و همیشه مجبور به سکوت بودیم با این حال بر روی دیوارها، در روزنامهها، در پردههای سینما قیافههای زشت و بیحالت را که فاتحین ما میخواستند از ما بسازند مشاهده میکردیم و به آزادی تمام آنچه را که خودمان بودیم به ما نشان میدادند به این جهت است که میگوییم در آن زمان آزاد بودیم.[۳۵]
ما در آن وقت به قدری آزاد بودیم که میتوانستیم به آزادی تمام تصمیم بگیریم و در این حوادث سخت و هولناک تنها خودمان بودیم، تنها در مقابل غاصبین مقتدر که از خود اطمینان داشتند، تنها کسانی بودیم که با تصمیم محکم در برابر محکومیت خود با سکوت تمام تسلیم شده بودیم. حوادث جهان هرچه سنگین باشد آزادی ما را محدود نمیسازد و حتی مقاومت دشمن هم ما را از آزادی محروم نمیکند. (سارتر، ۱۳۸۹، ۴۲)
سارتر در اصول فلسفه اگزیستانسیالیسم مینویسد:
ما به این نتیجه کلی رسیدهایم که نه تنها انسان آزاد است بلکه وجدان و آزادی هر دو یکی است هیچ طبیعت و اصلی در انسان یافت نمیشود که آزادی فرع آن نباشد. اگر آدم ابوالبشر به طوری که لایپنیتس، فکر میکند به وسیله خدا خلق شده بود پس از این عمل اساس آن از قبل معین شده بود، بنابراین در برابر گناه خود کوچکترین مسئولیت نداشت. چون خودش، خودش را انتخاب نکرده بود پس عملش را هم خودش انتخاب نکرده است و سرنوشت او قبلاً معین بود و قبل از این که قدم در راه زندگی گذاشته شود معلوم بود چه باید بشود مانند تخمی که به زمین میکارند از قبل میدانند چه سرنوشتی خواهد داشت. (سارتر، ۱۳۸۹، ۳۲)
نتیجه این میشود که انسان به موجب قانون کلی این طور خلق شده است که هستی او قبل از اساس، سرنوشت است او ابتدا به نام انسان هستی پیدا کرده و با عوامل طبیعت برخورد نموده، قدم به جهان پرآشوب گذاشته سپس خود را تشخیص داد و ضمناً باید اشاره کرد که در مقابل شدت عملها او تنها کسی است که هستی پیدا کرده، موجودیت به خود گرفته و ذیوجود شده؛ زیرا او تنها کسی است که باید آنچه را که لازم است انجام دهد. این آزادی را من تا به جای دورتری رساندهام این آزادی به قدری نزدیک بود که نمیتوانستم به آن نزدیک شوم و آن را لمس نمایم زیرا این آزادی غیر از خودم چیزی نبود و خودم عین آزادی بودهام. (سارتر، ۱۳۸۹، ۳۳)
وی می گوید: اساس زندگی و اصل جهان هستی روی من و شما گذاشته شده زیرا اگر ما نباشیم دنیا وجود نخواهد داشت و اگر هم هستی وجود داشته باشد برای ما وجود دارد. انسان اساس دنیا است و بدون انسان دنیا وجود ندارد این انسان که دنیا را از دریچه چشم و گوش و احساس باطن خود میبیند در دیدن دنیا و استنباط حوادث آزاد است. ما آزاد هستیم و نمیتوانیم آزاد نباشیم و در برابر تمام حوادث جهان آزادی فکر، آزادی احساس و آزادی درک حقایق را کسی نمیتواند از ما بگیرد. ما محکوم هستیم که آزاد باشیم. (سارتر، ۱۳۸۹، ۴)
از آنچه سخن گفته شد چنین برمیآید که اراده آزاد نیاز به ابزاری برای تشخیص، تصمیمگیری و متعاقباً انتخاب دارد. ابزاری که هرچند ریشه در درونیات و ابعاد درونی وجود انسان دارد ولی بازتابی از فعل و انفعالات خویش را به ظهور رساند. ابزاری که اندیشمندان، فلاسفه و عالمان، به ویژه طرفداران مکتب اگزیستانسیالیسم از آن به «آگاهی» یاد میکنند.
آگاهی
آگاهی که خود نشانهای از برتری انسان بر سایر موجودات است، عالی است که به تبیین ارتباط بین هستی و انسان، انسان و جهان پیرامون، انسان و خود، و انسان ودیگران میپردازد.
اما کیست این انسان که بستگی خود را به مردم، نژاد، نسل، زمانه، قلمروِ فرهنگ، به وضعیت اجتماعی و اقتصادی درست بداند؟، با وجود این میتواند خود را از آنها وارهاند، برفراز و برون از همه چیزهایی بداند که از لحاظ تاریخی در بستر آنها تکاپو میکند؛ آنچه او بدان وابسته است، آنچه انسان با آن مرتبط میشود، هرگز با او همسان نیست، از سرشت او مسئلهای رشته میگیرد که اهرمی به دستش میگردد و بدان وسیله از غرقاب سر برمیآورد. از همین جا نوای توقعی را میشنود که آرامش را از او میگیرد. از هر چیزِ دیگر درک نشدهای که خود را از آن میداند و وقتی از خود آگاه میشود در آن شرکت میجوید و به وقوف خود از هستی غنا میبخشد. (یاسپرس، ۱۳۷۷، ۵۴)
کارل یاسپرس در اثر خود عالم در آیینه تفکر فلسفی مینویسد:
ما انسانها از خود آگاهی داریم، زیرا ما کیفیتی دیگر از هستیِ زنده (فراگیر) هستیم: یعنی تفکرِ اندیشهوار که موضوعها را در چشم انداز دارد و خود را اندیشه میکند. این فراگیرنده نه تنها آگاهی در گونهگونیِ وجود خود است، بلکه آگاهی صحیح یا ناصحیح است. آگاهی ناصحیح فقط ذهنی است و بینهایت لایه دارد؛ آگاهی صحیح عینی تنها یکی است و هر آن چیز اندیشه شونده و دانسته شونده را دربر میگیرد و هیچ آگاهی باشنده فردی به کیفیت آن نمیرسد از این رو به آن نام آگاهی به طور کلی میدهیم. (یاسپرس، ۱۳۷۷، ۴۴) به طور کلی این فراگیرِ آگاهی است که ابزارهای اندیشهورانه عینی را پیوند میدهد، بی آنکه خود آن ذهن و عین باشد. (یاسپرس، ۱۳۷۷، ۴۴)
در این خصوص و در مورد آگاهی مذهبی کییرکگور میگوید:
فرد وجودیای که پیجوئی راه عینی را برمیگزیند، وارد فراگرد تقریبی کاملی میشود که قرار است خدا را بگونهای عینی آشکار سازد. اما این امر برای ابد غیر ممکن است، زیرا خدا یک ذهن است، و از همین رو تنها در حالت باطنی برای ذهنیت وجود دارد. خدا، هنگامی که در آگاهی مذهبی حضور دارد، هرگز یک طرف سوم نیست؛ راز آگاهی مذهبی درست در همین است.» (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۳۲)
لذا یاسپرس در ادامه مطلب پیشین میافزاید:
وقتی میگوییم ما وجود زنده، یعنی آگاهی به طور کلی، روح و باشنده هستیم، منظور آن نیست که انباشتی از این شیوه های فراگیریم. اینها در ما رسوخ دارند، در کنش و واکنشاند، در مبارزه با یکدیگرند. وجود به شیوه های فراگیرنده مایه میدهد، آنها را همبسته میگرداند و آنها در خدمت آنند. برعکس، وقتی به وجود خدمت نکنند، این شیوه ها طغیان میکنند و شبه مختار شده، آنگاه به تقاضاهای منفرد زندگی یا به آگاهی به طور کلی که خود مدعی حقیقتدار بودن است و یا اینکه به جهانِ روح خدمت میکنند که شیفته بیمسئولیتی است. این مبارزه بیامان مبیّن شیوه های فراگیر است. (یاسپرس، ۱۳۷۷، ۴۵)
مارسل، در تبیین آگاهی از نگاه سارتر در کتابش “فلسفه اگزیستانسیالیسم” چنین مینویسد:
سارتر به ما میگوید که ویژگی آگاهی این است که آگاهی نوعی انبساط هستی است؛ این از ذاتیّات موجود آگاه است که آنچه نیست باشد و آنچه هست نباشد. هستی انسان به گونهای است که میتواند نگرشی منفی در مورد خود اتخاذ کند. بنابراین، منع کردن یک چیز «انکار نوعی تعالی آینده» است. («تعالی»[۳۶] واژهای است که توسط سارتر بسیار به کار برده شده و منظور او از این واژه، مانند پیشینیانش، صرفاً چیزی است که از اوضاع و احوال بی واسطهام فراتر میرود.) این انکار چیزی متفاوت با یک عبارت صِرف است. آگاهی من خودش را مانند معلوم تلقی کردن[۳۷] یک امکان در گوشم قوام میبخشد، که توسط آگاهی انسان دیگری، به عنوان امکان خودش، فرا افکنده میشود. (مارسل، ۱۳۸۱، ۱۱۵)
برای درک معنای این بیان تخصصی و نامفهوم، اجازه بدهید مقالی بزنم. فرض کنید من به پسرم میگویم: «تونباید هنرپیشه شوی» یا «به تو اجازه نخواهم داد که در پیست خاکی مسابقه موتورسواری بدهی». من هستی این امکاناتی را که او برای خودش برنامه ریزی کرده است انکار میکنم. این انکار منظور سارتر از معدوم تلقی کردن است. به نظر او، حتی افرادی- مثل نگهبانان و مأموران زندان- وجود دارند که تمامی کارکرد اجتماعیشان یک نه بودن است. آنها زندگی کردهاند و مردهاند بدون آنکه هرگز چیزی باشند بجز «تو نباید»[۳۸]. آشکار است که کارکرد یک زندانبان تجسم «تو نباید فرار کنی»[۳۹] است و، در حقیقت، این مالیخولیا است که تصور کنید سرنوشت یک انسان را میتوان فقط به این تنزل داد.
اَشکال دیگری از نفی وجود دارد که درونیتر هستند؛ مثل طنز و آزردگی. ولی کلیه این نگرشها تنها با یک ساختار خاص کلی وجود بنفسه میسر میگردد که گویی با عدم وجود آمیخته است. میگویند که موجود آگاه نزد خود حضور دارد؛ ولی نباید در این حضور اثر نوعی کرامت هستی شناختی را، همان طور که، برای مثال، پاسکال[۴۰] داشته است، بیابیم. از دیدگاه سارتر، حضور نازلتر از انطباق است؛ چون مستلزم جدایی است. (مارسل، ۱۳۸۱، ۱۱۶)
بار دیگر میبینیم که اندیشه سارتر چگونه تحت سیطره یک تصور خاص، و گویی مسحورِ آن است. دو برگچه را تصور کنید که یکی از آن دو کاملاً بر روی دیگری قرار گرفته است؛ این انطباق است. اکنون تصور کنید که برگچهها کمی از یکدیگر جدا شوند؛ این در مقایسه با انطباق، که کامل و گویی ایده آل بود، متناظر کمتر هستی داشته است. دیدیم که آگاهی نوعی انبساط هستی[۴۱] است. ولی اگر از خود بپرسیم آن چیست که یک فاعل شناسا را از خود جدا میکند، باید بگوییم که دقیقاً هیچ چیز. به طور کلی، جدایی با فاصله یا گذر زمان ایجاد میشود، ولی هیچ چیز مثلاً آگاهی از یک عقیده را از خود آن عقیده جدا نمیکند؛ چون عقیده چیزی غیر از آگاهی از عقیده نیست.
لذا سارتر اصل «کوگیتو»ی دکارتی(میاندیشم، پس هستم) را در اختیار میگیرد و از آن برای مقاصد خویش بهره میجوید: او چنین استدلال میکند که آگاهی ما از عالم همواره همراه است با نوعی آگاهی باقی مانده از خودمان، و بنابراین، آگاهی از هر نوعی که باشد، اساساً امری شخصی است. من از جهان و خویشتن آگاهم ـ و این دو، در کنار هم، عالمِ من را تشکیل میدهند. شما از عالم و خودتان آگاهی دارید ـ و این یعنی عالمِ شما. (وارنوک، ۱۳۸۶، ۴۰)
هستی فی نفسه
آگاهی از نظر سارتر، آگاهی از چیزی، چیزی غیر از خودِ آگاهی، است و به این معنی استعلایی است. امر استعلایی بر آگاهی، یا برای آن، ظاهر میشود و به این ترتیب میتوان آن را به عنوان امری پدیداری توصیف کرد. البته اگر این توصیف را بدین معنی بدانیم که امر پدیدار شده ظاهر یک واقعیت یا ذات مختفی است که خود ظاهر نمیشود، مرتکب اشتباه شدهایم. میزی که هم اکنون من بدین صورت از آن آگاهم که پشت آن نشستهام، ظاهر یک نومن[۴۲] ناپیدا یا واقعیتی مستقل از خود این امر ظاهر نیست. « هستی پدیداری خود را ظاهر میکند، هم ذات و هم وجود خود را.» در عین حال، روشن است که میز چیزی بیش از آن است که اینجا و اکنون و از طریق یک فعل معیّن وقوف یا آگاهی بر من ظاهر میشود.(کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۱۳)
اگر بپرسیم که هستی فینفسه، که خود را بر آگاهی پدیدار میکند، چیست، پاسخ سارتر یادآور فلسفه پارمنیدس است:« هستی هست. هستی فینفسه است، هستی همان است که هست.» هستی تار و ناشفاف، پر و تنومند است. فقط هست. چون هستی بنیاد وجود [قیام ظهوری] است، نمیتوان آن را نفی و انکار کرد. شاید این اظهارات به طور مجزا، مغشوش و گیج کننده باشند. به یک میز توجه کنید. میز از این حیث که میز است و نه چیز دیگر ـ متناسب با این هدف است و نه آن هدف و غیر اینها ـ از سایر اشیا متمایز است. البته به دلیل اینکه انسان به آن معنی خاصی میدهد، آگاهی به صورت یک میز پدیدار میشود، به این معنی که آگاهی آن را به صورت یک میز پدیدار میکند. اگر بخواهم کتابها یا کاغذهایم را روی آن پهن کنم یا ظروف غذا رویش بچینم، روشن است که در درجه اول به صورت یک میز پدیدار میشود، ابزاری برای تحقق اهداف خاص. ممکن است در شرایط دیگری در درجه اول به صورت هیزم یا وسیلهای برای شکستن در یا یک شیء جامد که میتوان زیر آن پناه گرفت یا مانعی بر سر راه من به هنگام فرار از دست یک مهاجم یا شیئی زیبا یا زشت، بر آگاهی پدیدار گردد. در ارتباط با آگاهی است که معنی و مفهوم خاصی پیدا میکند. البته حاصل این نیست که آگاهی شیء را میآفریند. شیء بیتردید وجود دارد و هر چه هست همان است. ولی فقط در ارتباط با آگاهی است که معنایی ابزاری به خود میگیرد و به صورت این نوع از اشیا و نه نوع دیگر، از وضعیت اصلی خویش تعیّن و تمیز پیدا میکند. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۱۴)
سارتر میپرسد: چگونه ممکن است باشیم و، در عین حال، از هستی خود آگاه باشیم؟ آیا آگاهی از هستی مستلزم یک شکاف و فاصله نیست، که مانع از انطباق کامل یک موجود بر خودش و، در نتیجه، مانع از هرگونه سادگی حقیقی، خالی از هرگونه ادا و اطوار، میگردد؟ (مارسل، ۱۳۸۱، ۱۱۴)
وی میگوید: آگاهیِ بودن یعنی آگاه بودن از یک چیز؛ آگاهی به یک چیز، و نه به خود، رجوع میکند و خود را از یک چیز، و نه از خود، جدا میکند. و آگاه بودن از یک چیز به معنی با خبر بودن از آگاهی نسبت به آن چیز است. اما این با خبری دومی در آگاهی نخستین از چیز نهفته است. وگرنه، من میبایست از آگاهی نسبت به چیز با خبر و از باخبریام درباره آگاهی نسبت به آن چیز با خبر باشم و همین طور تا بینهایت. پس، آگاهی من نمیتواند برای خودش به یک عین تبدیل شود و تنها همچون آگاهی از چیز دیگری درک میشود.(بلاکهام، ۱۳۸۷، ۱۷۰)
از نظر سارتر هستی فینفسه تقدم منطقی بر نیستی دارد و نمیتوان آنها را عین یکدیگر دانست. ولی به عنوان مثال، میز با یک نفی به صورت یک میز در آمده است. آن یک میز است و نه چیز دیگر. تمامی تمایزاتِ درون هستی ناشی از آگاهی است که با متمایز کردن شیء از وضعیت اصلی آن [مراد شیء فینفسه است] و به این معنی نفی آن وضع، سبب پدیدار شدن شیء میشود. در باب نسبتهای زمانی و مکانی این مطلب صادق است. برای آگاهی که مقایسه میکند و نسبت برقرار میسازد، یک چیز ممکن است به صورت «نزدیک» یا «دور» پدیدار شود. همچنین برای آگاهی است که این رویداد پس از آن رویداد ظهور میکند. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۱۵)
هایدگر در”هستی و زمان”مینویسد: آگاهی حالتی از دازاینی است که نحوه وجودیاش مبتنی بر در ـ عالم ـ بودن است.(Heidegger,1988 , 90)
کارل یاسپرس میگوید: آگاهیِ خود از آزادیاش، که آن را از وجود شخصی در قلمرو هستی خودی آگاه میسازد، وابسته است به آگاهی از خودش به مثابه خودی در جهان که موقعیتش در جهان به گونهای ناگزیر آن را محدود میکند، موقعیتی که نمیتواند مشترک باشد و تنها از درون میتواند شناخته شود و، اگر چه میتواند اصلاح شود، اما نمیتواند به چیزی جز موقعیت در جهانی که تحمیل کننده قید و بندهای تنگ است، دگرگون شود. من نمیتوانم پدر و مادر یا جنس خود را، یا گذشته خودم را ، و یا به طور کلی سرنوشت و بختم را در جهان دگرگون کنم، اما میتوانم آنها را بپذیرم و انتخاب کنم و از آنِ خود سازم. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۷۹)
مارتین هایدگر در این خصوص میگوید: نگریستن به چیزی، فهمیدن و درک آن، انتخاب دسترسی به آن، همه و همه مقوّم و تشکیل دهنده تحقق ما و در عین حال، حالاتی از بودن برای موجودات خاصی است که چیزی جز همان پرسشگران، یعنی چیزی جز خود ما نیستند. (Heidegger,1988 , 26)
خلاصه اینکه برای آگاهی است که جهان به صورت نظامی معقول از اشیا و امور مجزا و مرتبط پدیدار میشود. اگر هر آنچه را که مربوط به کارکرد آگاهی در پدیدار ساختن جهان است کنار بگذاریم، ما باقی میمانیم و هستی فینفسه[۴۳]، تار و ناشفاف، پر و تنومند، نا متعیّن، بنیاد تیره و تار و مبهمی که عالم میتواند از آن پدیدار شود. سارتر میگوید که این هستی فینفسه نهایتاً فقط هست. «بیدلیل، بیعلت و بیضرورت است.» نه اینکه هستی علت خویش[۴۴] است، زیرا این سخن بیمعنی است. هستی فقط هست. از این روست که هستی، به گفته سارتر، در رمان تهوع، زیادی[۴۵] است.[۴۶] در این کتاب روکانتن در حالی که در پارک شهر بونویل[۴۷] نشسته است، احساسی از زاید بودن خود و اشیای پیرامونش به او دست میدهد، یعنی دلیلی برای بودن آنها وجود ندارد. «وجود داشتن فقط همان بودن[۴۸] است». هستی فینفسه ممکن است و این امکان «ظهور خارجی» ندارد، به این طریق که بتوان با یک وجود واجب آن را تبیین و بر آن غلبه کرد. هستی قابل استنتاج یا قابل تحویل نیست. فقط هست. امکان «همان خودِ مطلق و در نتیجه کاملاً بیجهت است.» «هستی فینفسه که غیر مخلوق است و بودنش بیدلیل است و هیچ ارتباطی با هستی دیگر ندارد، الیالابد بیجهت [یا زیادی] است.» (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۱۶)
هستی لنفسه
انسان صرفاً در عالم احساس از خود فرا نمیرود – نه با تمتعی که از تصویرهای اسطورهای میبرد، نه در شور و هیجان و نه به وسیله سخنان والا که وانمود به واقعیت داشتن شود. تنها در سایه کنش درون و برون خود، در تحقق بخشیدن به خود است که از خویش آگاهی مییابد، بر موجودیت صرف برتری مییابد و به فراسوی خودِ خویشتن راه مییابد.(یاسپرس، ۱۳۷۷، ۵۷)
سارتر به عنوان یک اگزیستانسیالیست اولا و بالذات تعلق خاطر به انسان، یا چنانکه خودش میگوید، واقعیت انسانی[۴۹] دارد. او بر آزادی آدمی، که برای فلسفه او بنیادی است تأکید میورزد و نظریهاش در باب آزادی هم مبتنی بر تحلیلش از لنفسه است. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۱۸)
از نظر سارتر، این نوع هستی چیزی است کاملاً متفاوت با هستیِ موجود فی نفسه. [۵۰] او به ما میگوید موجود فی نفسه کاملاً پر از خودش است؛ این موجود همان است که هست و هیچ چیز دیگری نیست. هیچ درون بودگی و، در نتیجه، هیچ چیز بالقوه و هیچ آیندهای ندارد. این موجود هیچگاه نمیتواند با موجود دیگری رابطه “مغایرت” داشته باشد؛ در حقیقت، نمیتواند هیچ رابطهای با موجود دیگری داشته باشد. خودش است، به نحوی مبهم و بدون هرگونه امکان این که چیز دیگری باشد. در این جا هیچ نیازی نداریم که بپرسیم آیا این عقیده در باب موجود فی نفسه واقعی است یا موهوم؛ یا آیا نویسنده در دم زدن از ایجابی بودن، در این بافت، بر حقّ است یا نه. نکته مهم این است که، بر خلاف موجود فی نفسه، موجود بنفسه[۵۱] به عنوان چیزی که آنچه هست نیست تعریف میشود. (مارسل، ۱۳۸۱، ۱۱۵)
هستی فینفسه که پُر و تنومند و تار و ناشفاف و بدون آگاهی است مختار نیست. با این همه، لنفسه چون جدا شده از هستی (حتی اگر از طریق نیستی) است، ممکن نیست با هستی تعیّن یابد. آن از تعیّنِ هستیِ فینفسه میگریزد و بالذات مختار است. به نظر سارتر، اختیار، وصف طبیعت یا ماهیت انسان نیست، بلکه متعلق به ساختارِ هستیِ آگاه است. بنابراین، محال است که آنچه را اختیار مینامیم از هستی «واقعیت آدمی» جدا کرد. در واقع آدمی برخلاف چیزهای دیگر، ابتدا وجود دارد و سپس ماهیت خود را میسازد. «اختیار انسان بر ماهیت او مقدم است و آن را ممکن میکند.» اینجا به عقیدهای میرسیم که به گفته سارتر بین همه اگزیستانسیالیستها مشترک است، یعنی این عقیده که «وجود مقدم بر ماهیت است» (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۲۰)
یاسپرس میگوید:«منِ مَن هم به من داده شده و هم آفریده من است.» (وال، ۱۳۷۵، ۷۱)
و توضیح میدهد که: من «هستیای هستم که نیست، اما میتواند و باید باشد» من باید خودم را بر تصمیمهای آگاهانه گرفته شده خودم بنیان نهم؛ و این کاری نیست که یکبار برای همیشه انجام شود، بلکه کاری است که باید، با نوسازی همیشگیاش در طول زندگی من، تداوم یابد.
خودآگاهی، آنگاه که به تمامی بیدار میشود، آگاهی بر تنهایی من و آزادی من است. هنگامی که همه چیزها به روال همیشگیشان بوده و بدیهی شمرده میشوند، جهان عینی در زندگی اولیه انگیزه، غریزه، انجام وظیفه، و اطاعت از مافوق من، مرا از خودم پنهان میکند. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۷۳) خودکشی و ستیز با قانون کمتر از جذب قانون و حساسیتی که از انتخاب و فعالیت آگاه است، با ذات من سازگار نیستند. این منم که میگویم چه باید باشم. آگاهی من از خودم به مثابه کسی که باید انتخاب کند بی آنکه بتواند با بازگشت به هرگونه عامل عینیای از هر نوع، از مسئولیت بگریزد، تعین عینی مرا به مثابه هستی آنجایی در هم میشکند و از من یک خود نامشروط میسازد. این همان نقطه اوج وجود شخصی (هستی خودی) است که من برای نوسازی اصالت خودم باید مدام به آن بازگردم. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۷۷)
خود به معنی آزادی است؛ اما این امر همه چیز را به مسأله تبدیل میکند و به انتخاب میانجامد. خود، با انتخاب، با شناخت آزادی و مسئولیت گریزناپذیرش نسبت به خودش، توسط قانون محدود نمیشود، بلکه در موقعیت معین آن را به عنوان قانون حالتهای خودش که آن را توانا میسازد تا به خودش تبدیل شود، میپذیرد. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۷۸)
از نظر سارتر هستی فینفسه، زمانی نیست. معنی ندارد که از هستی فینفسه به عنوان چیزی متضمّن توالی سخن بگوییم. حیث زمانی داشتن «نحوهای از هستی است که اختصاص به هستی لنفسه دارد.» به عبارت دیگر، لنفسه گریز مدام است از آنچه بود به سوی آنچه خواهد بود، یعنی از خود، به عنوان چیزی که باید ساخته شود. در اندیشه و تأمل، این گریز مفاهیم گذشته، حاضر (حاضر برای هستی) و آینده را میسازد. به عبارت دیگر، «خود» در ورای گذشتهاش، ورای آنچه از خویش ساخته است قرار دارد و بر آن غالب است. اگر پرسیده شود که چه چیزی «خود» را در این گریز از خویش به عنوان امری که از پیش ساخته شده است، یعنی به عنوان گذشتهاش، جدا میکند، پاسخ این است که «هیچ چیز». این سخن بدین معنی است که «خود» خود را به عنوان امری ساخته شده نفی میکند، و بنابراین فائق بر آن و در ورای آن است. خود به مثابه امری از پیش ساخته در شرایط وجود فینفسه فرو میافتد و روزی، هنگام مرگ، لنفسه به صورت امری کاملا از پیش ساخته در میآید و میتواند به صورتی مطلق و عینی مثلا مورد ملاحظه روانشناس یا مورخ قرار گیرد. ولی مادام که لنفسه است، فراتر از خویش به عنوان گذشته است و بنابراین نمیتواند با خود به عنوان گذشته و به عنوان ماهیت تعیّن یابد. [۵۲] (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۲۴)
سارتر در کتابی که در مورد «شارل بودلر»، شاعر بزرگ قرن نوزدهم به رشته تحریر در آورده است، مطلبی را که بودلر به والدینش و کسانی که او را میآزارند میگوید، چنین نقل میکند:”شما مرا حذف کردید، شما مرا از آن تمامیت کاملی که در آن گم بودم بیرون راندید، شما مرا به هستی جداگانهای محکوم کردید. بسیار خوب، من این هستی را علیه شما، در حال حاضر، به گردن میگیرم. اگر بعداً شما بخواهید مرا دوباره به سوی خود جلب و جذب کنید، دیگر ممکن نخواهد بود. زیرا من علیه شما و همگان، از خودم آگاه شدهام…”. (سارتر، ۱۳۸۷، ۱۸)
از نظر سارتر، «هستی» به موجودی تعلق مییابد که از وجود خویش آگاه شود. و این واقعه، یک بار برای همیشه اتفاق نمیافتد. پس هر زمانی که فرد در «وجود» غرق میشود، به وجود خویش آگاه نیست. و از «هستی» بهرهای ندارد و موجودیتش با موجودیت یک گیاه یا حیوان و یا سنگ برابری میکند.(سارتر، ۱۳۸۷، ۶)
آگاهی از دیگران
وجود اذهان یا آگاهیهای دیگر صرفاً مستنتج از مشاهده تنها و حرکات آنهاست. اگر من تنی را ببینم که در خیابان راه میرود و نتیجه بگیرم که در آن هم آگاهیای شبیه آگاهی من وجود دارد، این چیزی بیش از حدسی که از سوی خود من صورت میگیرد نیست.[۵۳] اگر این «خودِ» دیگر کاملاً بیرون از تجربه من باشد، من هرگز نمیتوانم ثابت کنم که آنچه را که انسان دانستهام در واقع یک «روبات» نیست. حداکثر میتوانم ادعا کنم که چون وجود خود من برایم یقینی است (میاندیشم پس هستم) وجود دیگری هم محتمل است. ولی این چیزی نیست که سارتر آن را معقول و پذیرفتنی بداند. او میخواهد این نکته را اثبات کند. که میاندیشم به معنایی واقعی «حضور عینی و انکارناپذیر این یا آن دیگریِ عینی را آشکار میکند». او در پی دلایل آشکارشدگی دیگری به عنوان یک فاعل نفسانی است. او میخواهد اثبات کند که من با دیگری، مستقیماً به عنوان یک فاعل نفسانی که غیر از خود من است، مواجهام. و این مستلزم نشان دادن رابطهای بین آگاهی من و آگاهی آن دیگری است، در چنین رابطهای، آن دیگری نه به عنوان شیء بلکه به عنوان یک فاعل نفسانی بر من عرضه میشود.
پس مسئله استنتاج وجود خودهای دیگر به صورتی پیشینی نیست، بلکه ارائه تحلیلی پدیدارشناختی از آن نوع تجربه است که در آن دیگری به صورت یک فاعل نفسانی بر من آشکار میشود. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۲۸)
باتوجه به روشی که سارتر در مسئله مواجهه شخص با دیگری در پیش میگیرد، تعجبی ندارد که این سخن را از او بشنویم که ستیز مبنای اصلی وجود لغیره[۵۴] است.» اگر نگاه دیگری مرا به صورت یک شیء [متعلق آگاهی] در میآورد، من نیز میتوانم سعی کنم که آزادی او را جذب کنم، و در ضمن آن را به حال خود بگذارم، یا دیگری را مبدّل به یک شیء کنم. طرح نخست را میتوان در عشق که نشانه نوعی میل «به داشتن اختیار بماهو اختیار» است ملاحظه کرد؛ حال آنکه طرح دوم را مثلاً میتوان در بیتفاوتی میل جنسی و در صورت افراطی آن در دیگرآزاری[۵۵] ملاحظه کرد. البته هر دو طرح محکوم به شکست است. من نمیتوانم در حالی که آزادی دیگری را به حال خود میگذارم آن را جذب کنم؛ دیگری همیشه مرا میفریبد، چنانکه او نیز بالضروره از من تعالی میجوید و نگاهی که مرا به شیء مبدّل میکند مدام حیات تازه مییابد.[۵۶] (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۲۹)
به قول مارسل: برای سارتر، آگاه بودن از دیگران از تکانه رویارویی با آنچه او به عنوان نوعی «آزادی» توصیف میکند جدایی ناپذیر است. (مارسل، ۱۳۸۱، ۱۲۹)
در باب انسانیت به عنوان یک کل، مسئله چگونه است؟ به عقیده سارتر، چنانکه انتظار هم میرود، نوع بشر به عنوان یک کل ممکن نیست بدون فرض وجود هستیای که همه افراد را به نحو مولَّف مورد نظر قرار دهد، از خود به عنوان «ما- شیء» [متعلق آگاهی] آگاه شود. انسانیت فقط در حضور مسجّل هستیای که نگاه میکند، ولی هرگز ممکن نیست متعلق نگاه قرار گیرد، میتواند به «ما- شیء» تبدیل شود. بنابراین، مفهوم محدودکننده انسانیت (به عنوان کلیّت ما- شیء) و مفهوم محدود کننده خدا لازم و ملزوم یکدیگرند و با هم در تقابلاند؛ چنانکه برای تجربه «ما- ذهنِ» کلی هم سارتر تأکید میکند که این صرفاً رویدادی روانشناختی یا رویدادی مربوط به فاعل شناسایی در یک آگاهی متفرد است. ایدئال «ما- ذهن» را، که نشان دهنده تمامی انسانیت باشد، میتوان تصور کرد. ولی این ایدئال از سوی یک آگاهی یا تعدادی از آگاهیها، که همچنان مجزا از یکدیگرند، درک میشود. تحقق کلیتی خودآگاه و بینالاذهانی همچنان به صورت رؤیا باقی میماند. بنابراین سارتر میتواند نتیجه بگیرد که «ماهیت روابط بین آگاهیها مبتنی بر معیّت[۵۷] نیست، بلکه مبتنی بر تغایر و تعارض است». (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۴۳۱)

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با اقتصاد

  • مدیر سایت

Qajar carpet مکان ­یابی هنر معماری

تبار شناسی Rasht city

واکنش پرکین اعتماد به نفس اثرات فرآیند توکوفرولی پوشش بدن Village sports ضریب تغییرات روش آدومیان ژئوکالچر

Health assessment Hungry estimate ارشد پلیمر اسید آمینه پوشش بدن Like facades Public Schools

شرکت‌های تولیدی کلیله و دمنه افزایش وزن اصلاح ژنتیک میزان دینی طراحی کی وال

سالمند آزاری رویکرد احیا Fluorescence Teenage girl اثرات فرآیند Employment climate change Fertilizer 2 fluid flow ژئومکانیکی market regulation

آب و فاضلاب بازیابی گوگرد

هندو ایرانی مهندسی نساجی توسعه اقتصادی تصاویر x ray Gestational age

آینده ­نگری سبز آسیلال کار مختلط چهارگانه ژنو اسکندرنامه افزایش حلالیت ظرفیت قطع Purchase customers windows nt wind instruments

سرمایه فکری هنر معماری

ظلم ستیزی اثبات پایداری میزان دینی ترافیک شهری

شاه ‎پسند Future market پل های مورب و رتبه بندی توسعه اقتصادی ترافیک شهری wind instruments

افزایش وزن مایعات گازی فرهنگ سیاسی تلفیق دانش بومی

کاهش اراضی هنر معماری

اسکندرنامه سوگنو t s نابهنجاری رفتاری مسئولیت کیفری بیس فنول عدد اکتان Extrapolation کنترل‌کننده رضایتمندی برند سود مندی مزد ثابت بهداشت تغذیه تخریب اگزرژی اثرات فرآیند هوش کلامی تجزیه پروتئوم Gestational age

Transit of goods Morphodynamics رضایت مشتری

برق فشار قوی

نوستالژیک تقاضای بیمه عمر

واردات قطعی فشار مراقبتی حفره دهان سمینار عمران عدد اکتان urban edge تکنیک دلفی فازی Earthquake هموزیگوسیتی Damage repair

Hungry estimate واکنش پرکین اسید آمینه طرح مطالعاتی فرهنگ کیفیت Employment Social commitment Switchgears کنترل‌کننده Peace education

مهندسی نساجی آموزش صبر باور دینی سود معکوس Extrapolation رضایت زناشوئی

wind instruments Purchase customers ادله جرم تیر های بتنی مکان ­یابی آزمایشگاه آزمایشگاه سیستم های DG پنیر محلی عملکرد سازمانی توسعه دانش Social commitment Oil revenues

روش آدومیان Compost fertilizer

تولید بروش HI ادله جرم مایعات گازی

در زمان اتمام کار، برای ارسال متن یا فایل های تحویلی، با استفاده از دکمه‌ی «تحویل سفارش» وارد فرم تحویل سفارش شوید. در غیر این صورت سفارش شما در وضعیت «در حال انجام» باقی خواهد ماند.  

چشمه لرزه زا power converter Oil revenues ضریب تغییرات فروش نقدی تحلیل AHP مهندسی نساجی برق فشار قوی داوری خارجی Gestational age

کدگذار تنک انحلال وکالت

فناوری(UTAUT) مزد ثابت فروش نقدی اختلافات

فرهنگ کیفیت افزایش حلالیت پوشش بدن

تحلیل ساختاری

تحلیل ساختاری Indian and Iranian تمرین هوازی چهارگانه ژنو ادله جرم نگهداری غذا جراحی عمومی موضوع بیمه جراحی باز سنگ صنایع نسوز

برانگیختگی urban edge climate change

واردات قطعی چالش های حقوقی

Aluminizing The nature of hope Diwan Jami ظرفیت قطع تجزیه پروتئوم صنایع نسوز

رشد اقتصادی Village sports شاه ‎پسند صادرات برنج عدد اکتان Special crimes میزان دینی فروش نقدی

ظلم ستیزی چهارگانه ژنو معنادرمانی گروهی بیمه سلامت Future market کدگذار تنک Shared identity Indian and Iranian روغن ماهی

جریان نقد آزاد سواد جسمانی

اعتماد به نفس fast music تبار شناسی اعتماد به نفس Sociological روش ماهونی رشته برق مخابرات نابهنجاری رفتاری ظرفیت قطع fast music

اکسپرسیونیست مکان ­یابی موانع خدماتی کنترل رمپ رضایت زناشوئی

مسئولیت کیفری Shared identity Service system Ideological

تئوری دوگان

اکسپرسیونیست market regulation

نوستالژیک وارث کودک Health assessment

ظلم ستیزی سواد مالی سکولاریزاسیون هموزیگوسیتی تنش روتور موضوع بیمه تولید بروش HI Damage repair Alexithymia رشد اقتصادی Health assessment مضامین اشعار کنترل رمپ تخریب اگزرژی کسب وکار اختلالات رشدی Aluminizing چارچوب CMMI رضایتمندی برند واکنش پرکین Sociological صادرات برنج گیاهان زینتی مکان ­یابی سود انباشته سکولاریزاسیون آینده ­نگری توکوفرولی Fluorescence توریسم ورزشی اضافه وزن بیمه سلامت ترافیک شهری آموزش صبر Village sports کدگذار تنک Aluminizing سبز آسیلال Javascript Switchgears Diwan Jami Hungry estimate Extrapolation urban edge خشونت مردان Oil revenues بیوسولفور ارشد پلیمر

نکات خرید تلوزیون

فشار مراقبتی روش آدومیان understand بیس فنول مدیریت سیلاب برانگیختگی box section جراحی عمومی ادراک حسی حرکتی جراحی باز سنگ مایعات گازی تولید بروش HI رمانتیسیسم فشار مراقبتی Behavior factor

توریسم ورزشی سیستم سلولی چارچوب CMMI تحلیل AHP Social commitment The nature of hope Special crimes تکنیک دلفی فازی سکولاریزاسیون ادراک حسی حرکتی مدل پیشنهادی آب و فاضلاب تقاضای بیمه عمر فروش نقدی منطق فازی سواد مالی چالش های حقوقی اکراه بر اراده داوری خارجی چارچوب CMMI رویکرد احیا کنترل رمپ مسئولیت کیفری اسرای آزاد شده کسب وکار Rasht city

تئوری دوگان داوری خارجی Special crimes شرکت‌های تولیدی سوگنو t s رضایتمندی برند سواد جسمانی

fast music بازده عملیاتی سود انباشته موانع خدماتی اختلالات رشدی خستگی عضلات صنایع نسوز

Brand evidence box section Transit of goods سمینار عمران درآمد شهرداری سود مندی تعدیل گر جنسیت climate change

هندو ایرانی

AIM theory Javascript Fertilizer 2 سواد جسمانی

گیاهان زینتی تولید بروش HI Diwan Jami روش ماهونی سود مندی Fertilizer 2 خشونت مردان اخلاق مدیریتی ژئومکانیکی روش های تدریس درآمد شهرداری چالش های حقوقی مضامین اشعار understand اضافه وزن افزایش وزن Ideological باور دینی تصاویر x ray تنش روتور رمانتیسیسم Heart disease fast music

هندو ایرانی رشته برق مخابرات توریسم ورزشی آینده ­نگری کنترل‌کننده گیاهان زینتی چشمه لرزه زا Content model عملکرد کمی Heart disease رضایت مشتری

رضایت زناشوئی

ذهن سپهر Employment جراحی باز سنگ درآمد شهرداری
فریلنسر گرامی، طبق شرایط استفاده از خدمات سایت، مواردی نظیر طراحی گرافیکی، ترجمه و تولید محتوا جهت تکمیل سفارش باید متناسب با سلیقه‌ی خریدار باشند. لذا پیشنهاد می‌کنیم قبل از این که کار را به صورت کامل انجام دهید، در ابتدا یک نمونه‌ی اولیه از کار را برای مشتری ارسال نمایید و نظر مشتری را جویا شوید. سپس درصورتی که طرح و سبک کار مورد پسند خریدار بود کار را ادامه داده و به طور کامل تحویل دهید.
Future market آب و فاضلاب Shared identity

AIM theory تکنیک دلفی فازی windows nt windows nt Content model بیمه سلامت Behavior factor سیستم های اطلاعاتی مضامین اشعار Peace education

box section نقش رضایت مندی تخریب اگزرژی شاه ‎پسند فشار مراقبتی تجزیه پروتئوم تنش روتور عملکرد سازمانی تلفیق دانش بومی

ذهن سپهر فرهنگ سیاسی اخلاق مداری

Transit of goods خشونت مردان تحلیل AHP ژئوکالچر طراحی کی وال

Alexithymia فرهنگ سیاسی شرکت‌های تولیدی اثبات پایداری Teenage girl Rasht city

روش ماهونی Purchase customers Public Schools

روش هامرز نقش رضایت مندی اصلاح ژنتیک Fuel cell مزد ثابت آزمایشگاه Like facades عملکرد سازمانی اکراه بر اراده inventory موتور القایی

سالاری فر

Fertilizer 2 تجزیه پروتئوم inventory

موتور القایی روش هامرز Sociological گیاهان زینتی heart attack کدگذار تنک سرمایه فکری بهای تمام شده اثبات پایداری

The nature of hope اسید آمینه Ansal onion b

فناوری(UTAUT) بیوسولفور تلفیق دانش بومی

برانگیختگی توسعه اقتصادی cash market و رتبه بندی رضایت مشتری

Content model رمانتیسیسم

اکسپرسیونیست Morphodynamics رضایت زناشوئی

افزایش حلالیت برق فشار قوی سیستم های DG ژئومکانیکی بیس فنول

واردات قطعی understand

بازده عملیاتی

فناوری(UTAUT) inventory اختلالات رشدی رشد اقتصادی Like facades Ansal onion b تصاویر x ray Employment هموزیگوسیتی بیوسولفور سبز آسیلال

Brand evidence cash market Future market Ideological Morphodynamics تعدیل گر جنسیت ویندوز NT Brand evidence ویندوز NT اسکندرنامه سنسور رطوبت نابهنجاری رفتاری Switchgears جریان نقد آزاد

اسرای آزاد شده Health assessment سیستم سلولی آموزش صبر توکوفرولی The nature of hope ادراک حسی حرکتی کسب وکار تمرین هوازی تقاضای بیمه عمر کلیله و دمنه cheese plant رویکرد احیا cheese plant نگهداری غذا اصلاح ژنتیک

iran رشته برق مخابرات جریان نقد آزاد Compost fertilizer

Ansal onion b

ویندوز NT ژئوکالچر تئوری دوگان کنترل رمپ منطق فازی نقش رضایت مندی ظرفیت قطع

wind instruments