گرایش عمومی
عنوان
نقش تاب آوری، خودکارآمدی و امیدواری در پیش بینی شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه
استاد راهنما
دکتر محمود نجفی
شهریور ۱۳۹۳
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب
عنوان
فصل اول: کلیات پژوهش
فصل دوم: پیشینه پژوهش
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
فصل چهارم: یافته های پژوهش
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
منابع
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول ۴-۱ توزیع فراروانی آزمودنی ها بر حسب جنسیت، پایه و رشته تحصیلی۷۶
- جدول ۴-۲ شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش.۷۷
جدول ۴-۳ ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش.۷۸
جدول ۴-۴ نتایج تحلیل رگرسیون شادکامی از روی تاب آوری، خودکارآمدی و امید۷۸
جدول۵-۴ تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون شادکامی از روی آوری، خود کارامدی و امید
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول ۴-۱ توزیع فراروانی آزمودنی ها بر حسب جنسیت، پایه و رشته تحصیلی۷۶
- جدول ۴-۲ شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش.۷۷
جدول ۴-۳ ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش.۷۸
جدول ۴-۴ نتایج تحلیل رگرسیون شادکامی از روی تاب آوری، خودکارآمدی و امید۷۸
جدول۵-۴ تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون شادکامی از روی آوری، خود کارامدی و امید
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تاب آوری، خودکارآمدی و امیدواری در پیش بینی شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گرمسار انجام گرفت. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر مقطع متوسطه شهرستان گرمسار در سال ۱۳۹۲-۹۳ بود. تعداد ۲۷۲ دانش آموز (۱۳۲ پسر و ۱۴۵ دختر) در پژوهش حاضر شرکت داشتند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شوارتز و مقیاس امید اشنایدر بود. داده های پژوهش با نرم افزار SPSS و روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین خودکارآمدی با شادکامی (۴۱/۰=r)، و تاب آوری با شادکامی(۴۰/۰=r)، و امید با شادکامی (۳۸/۰=r) و مؤلفه های آن (تفکر عاملی با شادکامی(۳۱/۰=r)، و تفکر راهبردی با شادکامی (۳۰/۰=r) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که هر سه متغیر تاب آوری، خودکارآمدی و امیدواری توانستند روی هر رفته ۲۰ درصد از واریانس شادکامی را به صورت معنادار پیش بینی کنند.
کلید واژه ها: شادکامی، تاب آوری، خودکارآمدی، امیدواری.
-۱ مقدمه
در سالهای اخیر با کارهای سلیگمن[۱] در روانشناسی، جنبشی به نام روانشناسی مثبت[۲] ایجاد شده است. این گرایش به مطالعه نقاط مثبت و کمالات انسانی و به طور کلی، ابعاد مثبت وجود آدمی پرداخته و به دنبال آن است که از نقاط قوت انسانها، به عنوان سپری علیه بیماریها استفاده کند (به نقل از، ملتفت[۳] و همکاران، ۲۰۱۰). از مفاهیم بنیادی مطرح در جنبش روانشناسی مثبتنگر، مفهوم شادکامی[۴] است که مطالعه علمی آن در سالهای اخیر، توسط روانشناسان آغاز شده است (قمری، ۱۳۸۹)؛ مطالعه بر روی شادکامی در دهه اخیر رشد قابل ملاحظه ای داشته است. یکی از نتایج این توجه، معین شدن علل و عوامل روانشناختی است که توسط خود افراد گزارش می شوند (کاشدان[۵]، ۲۰۰۴). با توجه به این مطالعات، محققان به بررسی ارتباط بین شادکامی با مجموعه ای از متغیرهای شخصیتی، اقتصادی، اجتماعی، وضعیت بهداشتی و متغیرهای دیگر پرداختند. موضوعات مربوط به شادکامی و چگونگی ادراک و شناخت آن و نیز عوامل موثر بر آن همواره مورد بحث بوده است (ونکی، ۱۳۹۱). سلیگمن (۱۹۹۹) اظهار می کند که طی دهۀ ۱۹۸۰، تعداد چکیده های مقالات روان شناسی دربارۀ رضایت از زندگی، سلامت روان و شادکامی به ۷۸۰ مقاله رسیده است. به نظر می رسد که روند توجه محققان به دردها و رنج های انسانی، در حال تغییر جهت به سوی رضایت از زندگی و شادکامی است. با وجود این، مطالعات مربوط به شادکامی هنوز در مراحل ابتدایی و اولیه است، به همین دلیل اگرچه مسأله نظام بخشیدن فوری به یک شاخص مربوط به شادکامی می تواند خوش بینانه باشد، اما می توان به تحقیقات گسترده تر دربارۀ این موضوع در میان مدت و نیز بلند مدت توجه کرد و برانگیخته شدن بحث ها و تفکرهای جدیدی در این زمینه را باعث شد (شیمل[۶]، ۲۰۰۹). در گذشته های دور برداشت افراد از شادکامی، مترادف با شانس بود؛ بدین معنی که نیرویی خارجی، شخص را تحت تأثیر قرار داده، او را به انجام کاری وادار می کند. همگام با عصر روشن نگری این باور تا حدود زیادی تغییر کرد. در این عصر عقیده بر این بود که تعقل و مسئولیت شخص به اندازه ای است که او قادر خواهد بود بدون وابستگی به یک حاکم، سرنوشت خود را تعیین کند. بنابراین، مفهوم شادکامی به مفهومی تبدیل شد که برای همه و در زمان و مکان دست یافتنی بود. این واقعیت که ما می توانیم شاد باشیم، ما آرزو داریم شاد باشیم و ما باید شاد باشیم، باعث شد که شادکامی در جوامع به یک ارزش مبدل شود و اساس نظام بهزیستی همگانی را در جوامع ما تشکیل دهد (مک ماهون[۷]، ۲۰۰۶).
شادکامی جنبه ای از عواطف انسانی است که دارای جنبه ها و تجلیلات مختلف فردی- اجتماعی، روانی- جسمانی و شناختی- عاطفی می باشد. از آنجا که شادی تأثیر کمی و کیفی زیادی بر زندگی دارد، در فرآیند تحول و توسعه مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش های مربوط به شادکامی، بررسی علل و فرآیندهای مولد آن است، برخی از علل آن نظیر اوقات فراغت، خلق مثبت و حتی عواملی نظیر شخصیت نیز تا حدودی قابل تغییرند. از سوی دیگر، داشتن شادی و خلق خوب پیامدهای کاربردی و عملی در زندگی و عملکرد شغلی و تحصیلی دارد. شادی فعالیت فرد را بر می انگیزد، بر آگاهی او می افزاید، خلاقیت وی را تقویت می کند و روابط اجتماعی وی را تسهیل می نماید و موجب سلامتی و طول عمر افراد می شود (وینهوون[۸]، ۱۹۹۳). تحقیقات نشان می دهد که شادی صرف نظر از چگونگی کسب آن می تواند سلامتی جسمانی را بهبود بخشد. افرادی که شاد هستند احساس امنیت بیشتری می کنند، آسان تر تصمیم می گیرند، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند، بیشتر احساس رضایت دارند (مایرز[۹]، ۲۰۰۲). افزایش شادی فردی و اجتماعی یکی از اهداف و اولویت های بسیاری از سازمان ها بخصوص سازمان آموزش و پرورش می باشد. هدف این سازمان ایجاد شادی و افزایش شادی در دانش آموزان است. شادکامی با بهره وری، رضایت تحصیلی و افزایش عملکرد دانش آموزان ارتباط دارد؛ لذا افزایش میزان شادکامی، نیاز به شناخت عوامل مرتبط با شادکامی دانش آموزان دارد. بر این اساس، هدف این پژوهش شناشایی نقش تاب آوری[۱۰]، خودکارآمدی[۱۱] و امیدواری[۱۲] در میزان شادکامی دانش آموزان می باشد.
۱-۲ بیان مسأله
در سال های اخیر با گسترش روان شناسی مثبت نگر[۱۳]، مطالعه شادکامی محور اساسی پژوهش های این حیطه بوده است و بررسی تجربی شادکامی توسط روان شناسان و جامعه شناسان افزایش یافته است و روان شناسان علاقمند به حیطه روان شناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه احساس های مثبت نظیر شادکامی معطوف کرده اند (جوسپ و لینلی[۱۴]، ۲۰۰۴؛ کوهن و پرسمن[۱۵]، ۲۰۰۵). روان شناسان در تعریف شادکامی، به خوشبختی ذهنی اشاره می کنند که یک اصطلاح چتری و دربرگیرندۀ انواع ارزش هایی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد. این ارزشیابی ها، مواردی از قبیل خشنودی از زندگی، هیجان، خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه های مختلف ان نیز به شکل شناخت ها و عواطف نمود می یابد (آسپینوال[۱۶]، ۲۰۰۱؛ داینر[۱۷]، ۲۰۰۲). طبق نظر آرجیل[۱۸] (۲۰۰۳) شادکامی، از سه بخش اساسی عاطفی، شناختی و هیجانی تشکیل شده است. به نظر آنها شادکامی، متضاد با افسردگی نیست اما شرط عدم افسردگی برای شادکامی لازم است. در نظریه های موسوم به هدف نهایی اعتقاد بر این است که شادکامی موقعی بدست می آید که افراد، به اهداف مبتنی بر ارزش ها و نیازهای خود جامۀ عمل بپوشانند. افرادی که اهداف شان را مهم تر و احتمال موفقیت و رسیدن به آنها را بیشتر در نظر می گیرند، احساس شادکامی و خوشبختی بیشتری خواهند کرد، در حالی که افراد دارای شادکامی اندک، غرض ورزی بیشتری در هدف هایشان احساس می کنند.
یکی از متغیرهایی که نقش اساسی در شادکامی بازی می کند، تاب آوری می باشد. تاب آوری مفهومی گسترده است که محققان تعاریف مختلف را از آن عنوان کرده اند که هر کدام به یکی از وجوه آن پرداخته اند. گارمزی و ماستن[۱۹] (۱۹۹۱) به عنوان پیشگامان پژوهش در این حوزه تاب آوری را فرآیند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز فرد علیرغم شرایط تهدید کننده تعریف کرده اند. راتر (۱۹۹۹) تاب آوری را فرآیندی پویا که تعادل بین عوامل خطرزا و عوامل محافظتی درونی و بیرونی و موجبات رهایی از آثار و رویدادهای ناگوار زندگی را فراهم می آورد توصیف نموده است. اما این نکته حائز اهمیت است که در این تعاریف، تاب آوری صرفاً مقاومت منفعل در برابر آسیب ها یا شرائط تهدید کننده نیست بلکه فرد تاب آور مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است. تاب آوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی-روانی و روحی در مقابل شرایط مخاطره آمیز است (کانر و دیویدسون[۲۰]، ۲۰۰۳). کامپفر (۱۹۹۹) معتقد است تاب آوری یا بازگشت به تعادل پایه[۲۱] است یا رسیدن به تعادلی بالاتر (در شرایط تهدید کننده) و قاعدتاً باید موجبات سازگاری موفق در زندگی را فراهم آورد. تاب آوری به واسطه کاهش هیجان های منفی و افزایش شادکامی، رضایت بیشتر زندگی را در پی دارد و به عنوان منبعی برای تسهیل غلبه بر مصائب، مشکلات، مقاومت در برابر استرس و از بین بردن اثرات روانی آنها تعریف شده است (پینکورارت[۲۲]، ۲۰۰۹). در زمینه پیامدهای تاب آوری، شماری از پژوهش ها مانند: لازاروس[۲۳]، ۲۰۰۴ و باسو[۲۴]، ۲۰۰۴، به افزایش سطح شادکامی و رضایت مندی از زندگی و گروهی دیگر از پژوهش ها مانند: هامارات[۲۵] و همکاران ۲۰۰۱، فوروهوالد[۲۶] و همکاران، ۲۰۰۱ و باسو، ۲۰۰۴، نیز به تأثیر این متغیر در کاهش مشکلات هیجانی و رضایت از زندگی اشاره کرده اند.
- ۹۹/۰۴/۰۱