سیاست مدارانی که بدون گذراندن دوره های لازم و بهره مندی از تجربه کار دیپلماسی برای کار دیپلماتیک انتخاب می شوند خیلی موفق نیستند. تفاوت دیپلمات با همه سیاست مداران یا سیاست پیشه گان در بهره مندی از تجربه کار دیپلماسی است.اهمیت تجربه در فرایند دیپلماسی به آن اندازه است که در اکثر کشورها بویژه…
گفتار دوم:پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی در اندیشه امام خمینی
امام خمینی به عنوان معمار و ایدئولوگ انقلاب اسلامی، تبیین کننده آموزه ها و راهکارهای حکومت اسلامی در دو عرصه درونی و برونی به شمار می آید. ایشان به عنوان بنیانگذار نظام متکی بر نقش حمایتگر قاطبه مردم از حکومت، بر پویش سیاست خارجی آن با تاکید بر گفتمان رشد محور اعتقاد داشتند چرا که سیاست داخلی و سیاست خارجی را راهکارهای متنوع در راستای نیل به هدف اصلاح طلبانه می دانستند. به عبارت دیگر، با اذعان به تکثر روش و اتحاد ارزش، نظریؤ وحدت در عین کثرت را مورد تاکید قرار می دادند. یعنی برهمکنشی روشهای درونی و برونی را موجب تحقق برآیند اعتلای اسلام در عرصؤ جهانی می دانستند. بنابراین در اندیش ؤ ایشان، پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی به عنوان رابطه ای دو سویه بین دو متغیر وابسته در راستای متغیر مستقل نشر و احیای تعالیم حیاتبخش اسلامی در اقصی نقاط گیتی معنا و مفهوم می یافت. یعنی تاثیرگذاری دو سطح تحلیل خرد و میانه بر یکدیگر به معنای تاثیر مختصات نظام داخلی بر نوع روابط خارجی و اثربخشی روابط میان کشورهای مسلمان و مستضعف بر مسائل داخلی در راستای سطح تحلیل کلان یعنی اصلاح ساختار و کارکرد و نظام بین الملل جهت می یابد. همانگونه که انطباق و همسویی محیط روانشناختی یعنی ذهنیت ها و ادراک ها با محیط عینی ـ عملیاتی در خصوص فراگیری ارزشهای جهان وطنی اسلام موجب توجه به ارزشهای انسانی ـ معنوی در دو سطح سیاست داخلی و سیاست خارجی می گردد. در واقع، در اندیشه امام خمینی، سیاست خارجی نه به معنای سیاست کشور اسلامی در قبال کشورهای بیگانه که به معنای سیاست بیرونی ام القری در قبال کشورهای واقع در فراسوی مرزهای نظام اسلامی است که به عنوان فراگردی واسط بین سیاست داخلی و سیاست جهانی، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری دو جانبه در رابطه با آندو دارد. البته راهکارهای دیپلماتیک در سطح میانه بر اساس قواعد وسع و تدرج یعنی مرحله بندی نیل به هدف بر اساس توانایی شکل می گیرد و در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، حقوقی و ارتباطاتی ـ تبلیغاتی قابل بازشناسی است که شرح آن با الهام از بیانات امام راحل در پی می آید.
الف ـ بعد سیاسی پیوند داخلی و سیاست خارجی
در بعد سیاسی، امام خمینی بر این اعتقاد بودند که تحقق نظام اسلامی متکی به حضور مردم در صحنه و آرأ آنان در انتخابات موجب ترجیح روابط بین ملیّتی می گردد چرا که نظام متکی بر آحاد ملّت خواهان ارتباط با سایر ملّت ها و یا دولتهای متکی به نقش حمایتگر ملت خویش است و در این رابطه ملّت های مسلمان و مستضعف که از سنخیّت وتجانس بیشتری با مردم ام القری برخوردارند حائز اولویت و ارجحیت می باشند. این مهم موجب اتخاذ سیاست جهانی بسط محور بر مبنای حکومت مسلمانان مستضعف بر سراسر گیتی می گردد به گونه ای که نظام هژمونیک سنتی بر سلطه قدرتهای استکباری بویژه امریکای امپریالیست و حامی آن اسرائیل صهیونیست و نیز شوروی سوسیال امپریالیست دچار تحولی بنیادین و عمیق گردد و توطئه های ستمگران و حیله گران تاریخ خنثی، مداخلات یکجانبه قدرتهای بزرگ در امور داخلی ملّتهای مستضعف منتفی و نظمی فارغ از سلطه مداخله جویان و کفر پیشگان مستقر شود. تحقق این مهم در سطح کلان سیستمی به نوبه خود موجب افزایش ارتباط بین ملّتهای غیر سلطه جو و ارتقأ سطوح همکاری و همزیستی مسالمت آمیز بین کشورهای اسلامی و ممالک جهان سوّم در سطح میانه و ترویج سیستم مشارکت پذیر و متکی به وحدت ملّی ـ با گفتمان حفظ محور در رهیافت فرد ـ می گردد. بنابراین اندیشه امام خمینی بر پیوند متقابل و برهمکنشی سیاست داخلی، سیاست بین المللی در بعد سیاسی استوار است.
در باب تاثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، امام خمینی با تاکید بر اینکه نظام اسلامی متکی به آرأ ملت است تحقق انقلاب متکی به حضور آحاد و اقشار مردم در صحنه را الگوی موفقی برای سایر ملّت ها و ستمدیدگان می دانند و با اعتقاد به اینکه “هر چه عمل بزرگ باشد دشمنش بیشتر و بزرگتر است” (صحیفه نور، سخنرانی شماره 944، 18/6/1363)
“ما باید نه تنها کشورمان، بلکه تمام مردم جهان را مستقل کنیم” (صحیفه نور، 25/12/1360، ج16، ص 81)
همچنین سیاست خارجی مبتنی بر افزایش وحدت و ارتباط میان ملل اسلامی در سطح میانه نیز بر تحقق نظام عادلانه در سطح کلان سیستمی تاثیرگذار می باشد و می فرمایند:
“اگر مسلمانان جهان از خواب برخیزند و با یاری خداوند دست اتحاد ایمانی به هم دهند هیچ قدرتی نمی تواند آنها را تهدید کند” (صحیفه نور،15/3/1361،ج16،صص182ـ179)
“اگر نزدیک به یک میلیارد جمعیت مسلمانان جهان متحد شوند شرق و غرب کاری نمی تواند بکند.”(صحیفه نور، 8/10/1360، ج15، ص273)
از دیگر سو، امام خمینی در باب تاثیر سیاست بین المللی بر سیاست خارجی منطقه ای چنین اذعان دارند که تحقق نظام فارغ از سلطؤ قدرتهای استکباری موجب برچیده شدن بنیان نظام های سلطه جو و نژادپرست چون اسرائیل در زیر سیستم منطقه ای خاورمیانه خواهد شد:
“امروز روزی نیست که کسی اتکا به سرنیزه بکند، دنیا عوض شده، ملتها یکی بعد از دیگری دارند بیداری می شوند “(کتاب کلمات قصار، موسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی،ص122)
“من همواره مصراً خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند.”
(صحیفه نور، 16/2/1357، ج2، صص50 ـ43)
همچنین ایشان بر این اعتقادند که افزایش وحدت ممالک اسلامی و ارتقأ روابط بین ملل مستضعف در سطح منطقه ای موجب پایداری و ثبات نظام اسلامی می گردد و به عبارت دیگر گفتمان رشد محور در عرصه سیاست خارجی زمینؤ تحقق گفتمان حفظ محور در عرصؤ سیاست داخلی را فراهم خواهد آورد، لذا از نظر امام محبوس شدن انقلاب در داخل که موجبات زوال آن را فراهم می آورد ناشی از عدم گسترش نایره آن به سایر ممالک مسلمان و مستضعف می باشد. از اینرو در سایؤ ارتقأ روابط بین ملیّتی است که جمهوری اسلامی ایران می تواند محفوظ و پایدار باقی بماند:

- ۹۸/۰۴/۲۴