۳ هوشمندی رقابتی
“بــن گیلاد” یکی از تئوریپردازان هوشمندی مینویسد: “هوشمندی رقابتی، کلّ شناختیاست که یک شرکت از محیطی که در آن رقابت میکند در اختیار دارد و حاصل تجزیه و تحلیلذرات بیشمار از اطلاعاتی است که روزانه شرکت را بمباران میکند. در پرتوی این دانش استکه تصویر کاملی از وضعیت فعلی و آینده صحنه رقابت پیشاروی مدیران نقش میبندد تا بتوانند بهتر تصمیم بگیرند(گیلد[۱]، ۱۹۹۹)
پاترسون[۲](۲۰۰۰)هوش رقابتی مجموعه توصیه های عملیاتی و منتج شده از یک فرآیند سیستماتیک،شامل برنامهریزی، جمع آوری، تحلیل و انتشار اطلاعات محیط خارجی برای قرار دادن بنگاه در وضعیت رقابتی بر اساس فرصتهای توسعهای پیش روی آن است (توتیت[۳]، ۲۰۰۳: ۱۱۱).
انجمن حرفهای هوش رقابتی: هوش رقابتی فرآیند نمایش محیط رقابتی است. هوش رقابتی تمام مدیرانارشد سازمان را قادر به اخذ تصمیمهای آگاهانه در مورد همه چیز از تحقیق و توسعه بازاریابی و تاکتیکهای سرمایهگذاری تا استراتژیهای بلند مدت مینماید. هوش رقابتی موثر یک پروسه پیوسته شامل جمع آوریقانونی و اخلاقی اطلاعات و انتقال کنترل شده هوش عملیاتی به تصمیمگیران میباشد (اسچیلک[۴]، ۲۰۰۰).
هوشمندی رقابتی نوعی تفکر است. هوش رقابتی، هنر جمع آوری، پردازش و ذخیره سازی اطلاعات استکه در اختیار اعضای سازمان در تمام سطوح قرار میگیرد تا به شکلدهی آینده بنگاه و محافظت از آن در مقابل تهدیدات رقبای فعلی کمک شود. این امر بایستی قانونی و با احترام به اصول اخلاقی صورت گیرد که شامل انتقال دانایی از محیط به سازمان بر اساس قواعد مشخص شده میباشد (روچ و سنتی[۵]، ۲۰۰۱)، به عبارتی هوش رقابتی هم یک محصول است و هم یک فرایند. محصول به معنای اطلاعات قابل استفادهای است که بتوان از آن برای انجام فعالیتهای خاصی بهره گرفت. فرایند هم در برگیرنده شیوههای منظم جمع آوری، تحلیل و ارزیابی آن اطلاعات است. هوش رقابتی همان فرایند نظارت بر محیط رقابتی است. هوشمندی رقابتی در سالهای اخیر علاقه بسیاری از افراد و سازمانها را به خود جلب نموده است، این علاقهمندی تا حدودی با افزایش دسترسی به اطلاعات و گسترش فزاینده حیطه دادهها تقویت شده است[۶].
۲-۳-۱هوش تجاری (کسب و کار)
هوش تجاری یا هوش کسب و کار (BI) کـه قالـب عمـدهتـری را ماننـد اسـتفادههـای تجـاری وغیرتجاری( نظامی و غیرانتفاعی) دربردارد، عبارت است از بعد وسیعی از کاربردها و فناوری برای جمع آوری داده و دانش جهت پرسوجو در راستای تحلیل بنگاه برای اتخاذ تصمیمهـای تجـاری دقیق و هوشمند. هوش تجاری بر اساس معماری بنگاه تشـکیل شـده اسـت و در قالـب پـردازش تحلیلی بر خط دادههای تجاری را تحلیلمیکند و تصمیمهای دقیـق و هوشـمند اتخـاذ مـیکنـد (سولومون و گری[۷]، ۲۰۰۸).
هوش تجاری، در مجموع، به دنبال افزایش سودآوری سازمان با استفاده از اتخاذ تصمیمهـای هوشمند و دقیق است و به طور کل، میتوان اهداف زیر را برای این رویکرد نوین بیانکرد:
- تعیین گرایشهای تجاری سازمان،که موجب میشود سازمان بدون اتـلاف وقـت،هزینـه و انرژی در سایر مسیرها بر اهداف کلان و اساسی خود متمرکز شود؛
- تحلیل عمیق بازار؛
- پیشبینی بازار که میتواند قبل از اینکه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند، منافع جدید بـه وجود آمده در بازار را عاید سازمان کند؛
- بالابردن سطح رضایتمندی مشتریان، که موجب استمرار کسب و کار میشـود و از دسـت دادن این اعتماد و رضایتمندی، پیامدهای منفی برای بنگاه به همراه دارد؛
- شناسایی مشتریان دائمی که وفادارند، و میتوان با پیگیری رفتار آنان، جهتگیریهای کـلان و راهبردی را انجام داد؛
- تقسیمبندی مشتریان و به دنبال آن، ایجاد تنوع در روش برخورد با هرگروه از مشتریان؛
- افزایش کارایی سازمان در امور داخلی و شفاف سازی رویه فرایندهای کلیدی؛
- استانداردسازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان؛
- تسهیل در تصمیمگیری، که جزء اهداف اساسی هوش تجاری در نظر گرفته میشود؛
- تشخیص زود هنگام خطرات، قبل از اینکه سازمان را با مخـاطرات جـدی مواجـه کنـد و شناسایی فرصتهای کسب و کار، قبل از اینکه رقبا آن را تصاحب کنند.
با توجه به موارد فوق، نیاز به وجود هوش تجاری در سازمان برای اولین بار در سـطوح بـالای مدیریتی احساس میشود یها و از بالای هرم ساختار سازمانی به بخش زیرین منتقل میشود، ولـی برای ایجاد آن میبایست از پایینترین سطوح و لایههای شروع کرد. از دیدگاهی دیگر، یعنی از منظر معماری و فرایند، هوش تجاری به عنوان یـک چـارچوب ، کـه عامـل افـزایش کـارایی سـازمان و یکپارچگی فرایندهاست، در نهایت، بر فرایندهای تصمیمگیری در سطوح مختلف سازمانی متمرکز است. از نظر فناوری نیز هوش تجاری یک سیستم هوشمند است که با پردازش دقیقها داده ، نقطه دخالت سختافزار و نرمافزار در مغزافزارها اسـت (کروسلند و اسمیت، ۲۰۰۷). بـه بیـانتر ساده، هوش تجاری چیزی نیست جز فرایند بالابردن سوددهی سازمان در بازار رقابتی با اسـتفاده هوشمندانه از دادههای موجود در فرایند تصمیمگیری. در صـورتی کـه مفهـوم هـوش تجـاری بـه درستی درک و منتقل نشود، انتظارات مدیران به صورت ناگهانی افزایش مییابد و بـرآورده نشـدن این توقعات، مواردی از جمله سلب اطمینان افراد و بویژه مدیران از این سیستم را به دنبـال دارد؛ چرا که هوش تجاری فقط به دنبال کوتاه کردن مسیرهای پرس و جو در داخل اطلاعـات اسـت و به طور مستقل و بدون نیاز به اطلاعات مناسب، قادر به طرح پیشنهاد یا راهکاری نیست.
[۱]Gilad
[۳]Toit
[۴]Schilke
[۵]Rouach,Santi
[۶]CI handbook
[۷]Solomon & Gray
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل
- ۹۵/۰۵/۰۷