gl/l (1090)
مشخصات عمومی:
کشور ترکیه در نیمکرهی شمالی و نقطهی تلاقی در قارهی مهم آسیا و اروپا مکانیابی شده است. و همانطور که میدانیم این کشور در جنوب شرقی اروپا و غرب آسیای میانه واقع شده است و بین مدار 35 درجه و َ50 دقیقهای و 42 درجه و 6 دقیقه عرض شمالی و 35 درجه و 50 دقیقهای 44 درجه و 48 دقیقه طول شرقی نصفالنهار گرینویچ قرار گرفته است. موقعیت جغرافیایی ترکیه باعث شده است، حالت پلی بین دو قاره آسیا و اروپا باشد و این کشور بوسیلهی گذرگاههای سفر و دارد انل از اروپا جدا میشود. ترکیه از معدود کشورهایی است که موقعیت ویژهی ژئوپلیتیکی آن موجب شده است که حداقل طی نیم قرن اخیر یکی از عمدهترین عوامل اثربخشی و اهمیت ترکیه برای قطبهای قدرت جهانی و واگذاری نقشهای مهم و کلیدی به این کشور در عرصه سیاسی و سرنوشتساز بودن نحوهی عمل این دولت در معادلات بینالمللی شود. موقعیت ارتباطی و ترانزیتی، نقطهی اتصال در قاره آسیا و اروپا تسلط ترکیه بر حوزههای دریای مدیترانه و دریای اژه و دریای سیاه و همچنین آبراهههای استراتژیکی بسفر و داردانل موقعیت و نقش ترکیه در جهان اسلام، قرار گرفتن ترکیه در مناطق بحرانی قفقاز و آسیای مرکزی، اروپای شرقی و خاورمیانه، موقعیت هیدروپلیتیک مناسب ترکیه از حیث در اختیار داشتن منابع آبی فراوان و تسلط بر رودخانههای پرآب منطقه، روابط شکننده این کشور با همسایگان حوزه، عضویت در ناتو که کشور ترکیه را در منطقه و جهان از اهمیت ویژهای برخوردار ساخته است.
بطور کلی هر پدیدهای در هر یک از دو قارة آسیا و اروپا به نحوی با ترکیه و مسائل آن در ارتباط است. به لحاظ همین موقعیت اروپایی ـ آسیایی است که رژیم حاکم بر آن برچگونگی سیاستهای اجرایی قدرتهای جریان مؤثر است. و چه بسا حساسیت حفظ وضع موجود در ترکیه عامل در تعادل قوا محسوب میشود. در مورد موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی کشور ترکیه میتوان گفت که این کشور با عضویت در ناتو نزد اروپائیان و سیاستمداران آمریکایی از موقعیت خاصی برخوردار است، که با خاتمهی جنگ سرد و عادی شدن روابط بین دو قدرت بزرگ و بیانگیزه بودن پیمان ناتو چنین تصور میشود که ترکیه اهمیت گذشتهی خود را از دست داده است. اما موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه که بلافاصله پس از جنگ سرد به شدت از اهمیت گذشتهی آن کاسته شده بود با تجاوز عراق به خاک کویت و تشکیل نیروهای اعتلاف در پی آن و همچنین با پیدایش جمهوریهای تازه استقلال یافته و طرح مسائل امنیت حوزة دریای سیاه و مدیترانه بیش از پیش اهمیت یافته است.
جغرافیای طبیعی ترکیه:
آب و هوا در مناطق مختلف کشور ترکیه با توجه به عواملی هم چون توپوگرافی، دوری و نزدیکی به دریا و چگونگی وزش بادهای محلی و منطقهای دارای آب و هوای متنوع است. وجود مناظر و طبیعت گوناگون بویژه کوههایی که در امتداد سواحل قرار گرفتهاند عمدهترین عامل تنوع آب و هوایی محسوب میگردد.
الف) آب و هوای مدیترانهای:
1) اقلیم مرطوب مدیترانهای 2) اقلیم نیمه مرطوب مدیترانهای
ب) اقلیم دریای سیاه ج) اقلیم نیمه مرطوب دریای مرمره د) اقلیم استپی.
هـ) اقلیم حارهای ( نواحی داخلی کشور.
از لحاظ توپوگرافی نیز این کشور از دو شبه جزیرة آناتولی (بخش آسیای صغیر) و تراس (بخش اروپایی تشکیل شده است. که شبه جزیرة تراس در رشته کوههای پوشیده از جنگل محصور شده و دو دورة آن ارتباط این ناحیه را با قلل بغار را فراهم میکند.
از نظر توپوگرافی ترکیه به هفت ناحیه تقسیم میشود. نواحی دریای سیاه، دریای مرمره، اژه مدیترانه، آناتولی مرکزی، آناتولی شرقی، آناتولی جنوب شرقی که بزرگترین ناحیهی ترکیه آناتولی شرقی میباشد. دو تنگهی ترکیه: تنگهی بسفر (تنگهای در جنوب شرق اروپا و جنوب غرب آسیا که دریای سیاه را به دریای مرمره وصل (بسفر) میکند. و بسفر ترکیهی آسیایی را از ترکیهی اروپایی جدا میکند. تنگهی داردانل، تنگهای در شمال غرب ترکیه که ترکیهی آسیایی و شبه جزیرة گای پولی در ترکیهی اروپایی واقع شده است، که دریای مرمره را از دریای مدیترانه جدا میکند.
ـ رودهای مهم ترکیه: 1) طویلترین رود، رود قزل ایلماق به طول 1355 کیلومتر است که به دریای سیاه میریزد. 2) رود دجله و فرات. 3) رود آسی 4) رود ارس.
دریاچهها: بیشتر از 300 دریاچهی طبیعی و 130 دریاچهی مصنوعی که حقیقتاً کشور دریاچههاست. ترکیه با 8 کشور همسایه است: 1) ایران 2) عراق 3) سوریه 4) روسیه 5) گرجستان 6) ارمنستان 7) بلغارستان 8) یونان
جغرافیای انسانی ترکیه:
تاریخ، فرهنگ، پیشینهی تاریخی: هجوم ترکها از استپهای آسیای مرکزی یکی از تحولات مهم در خاورمیانه است. ورود اولین گروه ترک زبان به آناتولی در قرن (11.م) اتفاق افتاد. در قرن (13.م) با ضعف و زوال امپراطوری روم، عثمانی در سال (1299هـ.ق) اعلام استقلال کرد. با استقرار امپراطوری عثمانی و آغاز عصر تهاجم به اروپا دنیای غرب از خواب قرون وسطایی بیدار شد، به طوری که آنها توانستند در قرن (16.م) تمام ترکها را در اعماق اروپا متوقف نمایند. به تدریج رهبران عثمانی اصلاحاتی در زمینههای اداری و آموزشی را احساس نموده و از این طریق نسلی در جامعهی عثمانی پرورش یافت که خواهان اخذ تمدن و فرهنگ از غرب گردیدند. در این میان نقش دیپلماتهای خارجی، مسیونرهای خارجی، تجار و مسافران اروپایی همراه با اعزام دانشجویان نظامی و آموزش به روش غربی بسیار حائز اهمیت گردید. در عصر زوال امپراطوری، استراتژیهای عثمانی گرایی، اسلام گرایی، پان ترکیسم به طور رسمی پذیرفته شد. سقوط امپراطوری و تأسیس جمهوری در سال 1923 به رهبری آتاترک روند اصطلاحات غربی گرایانه را شهرت بخشید و استراتژی غربگرایانه در سطح وسیع اعمال میگردید. اگر در عصر امپراطوری فرهنگ غربی در میان تعدادی از دولتمردان و هیئت حاکمه عثمانی نفوذ داشت. اما در عصر جمهوری این فرهنگ به میان مردم برده و ترویج میگردد. در واقع جمهوری ترکیه از خرابههای امپراطوری کهن عثمانی سربرآورد. رهبر آن کمال مصطفی پاشا معروف آتاترک بعنوان الگوی رهبران غربگرا دست به اصلاحات وسیعی زد و سعی نمود هرآنچه شرقی و مذهبی در جامعهی ترکیه میباشد منسوخ و به جای آن ارزشهای غربی را حکمفرما سازد. با القای حکومت عثمانی در 21 اکتبر 1923.م آتاترک بعنوان رئیس جمهور تعیین و حتی تا پایان عمرش یعنی نوامبر 1938.م ادامه یافت که با اقدامات او تغییراتی در وضع حکومتی ترکیه حاصل شد.
بعد از گروه آتاتورک عصمت انیونو رهبر حزب خلق به ریاست جمهوری رسید. عصمت اینونو که بین سالهای 1938 تا سال 1950 رئیس جمهور ترکیه بود توانست ترکیه را در مدت زمان بیشتری از جنگ جهانی دوم بیطرف نگه دارد. ولی فشار متفقین موجب شد که ترکیه در ژانویه سال 1945 به آلمان و ژاپن اعلام جنگ بدهد. پس از پایان جنگ برسر اختلافاتی که میان ترکیه و شوروی بر سر دو تنگهی بسفرو داردانل روی داد روابط سیاسی در کشور سختتیره شد و به دنبال همین ترس از هجوم بود که ترکیه در سال (1952.م) به پیمان ناتو پیوست. در انتخابات سال (1950.م) عصمت شکست خورد.
جلال بایر، رهبر حزب دموکرات به ریاست جمهوری رسید و عدنان مندس نخستوزیر شد. که حکومت او نیز با کودتای ژنرال جمال گورسل در سال (1960) به پایان رسید. تا اینکه در انتخابات 1965 حزب عدالت به رهبری دمیرل پیروز شد، که او نیز به دنبال یک سری اعتصابات کارگری و دانشجویی و موجی از ناآرامیها تحت فشار نظامیان دمیرل مجبور به استعفا شد. پس از این کودتای تاریخی تا انتخابات (1973.م) ارتش بطور غیرمستقیم با انتصاب نخستوزیران بیطرف و جلب آراء مجلس زمام امور را در دست داشت. در سال (1974) آقای بولنست اجویت از حزب جمهوری خواه خلق (متمایل به چپ) با اعتلاف با حزب راستگرای رستگارهای (با تمایلات اسلامی) به نخستوزیری برگزیده شد. مقاومت اجویت در مقابل درخواست (ضمیمهسازی) قسمت شمالی جزیرهه قبرس از سوی حزب رستگرای ملی پیشنهاد میشد. به موجب استعفای وزرا و سقوط کابینه اجویت و روی کارآمدن سلیمان دمیرل در آوریل 1975 رئیس جمهور شد، که در انتخابات ژوئن 1979 بیثباتی دمیرل به اثبات رسید و او نیز استعفا داد. که با روی کار آمدن مجدد دمیرل و استعفای او و همچنین اجویت در سال 1980 نظامیان به رهبری ژنرال کنعان اوران دست به کودتایی زدند و دمیرال سرنگون شد. و در سال 1985 رهبر حزب مام میهن به نام تورگت اوزال، نخست وزیر شد. اما در سال 1996 نجمالدین ارکان به رهبری اسلامگرایان به پیروزی رسید. اریکان که از سر شدن روابط ترکیه با اعراب و کشورهای اسلامی در ارتباط با برقراری ارتباط با اسرائیل و بستن آب فرات بر روی سوریه نگران بود در جهت نزدیک شدن به کشورهای اسلامی گام برداشت. و نظامیان ترکیه را به رویارویی با خود برانگیخت.
و در همین شرایط سلیمان دمیرل رئیس جمهور وقت را برآن داشت تا اریکان را عزل کند و مسعود ییلماز به نخستوزیری برگزید. ترکیه به عنوان یکی از یازده کشوری که در لیست انتظار برای پیوستن به اتحادیهی اروپا قرار دارد مدت ده سال است که در این زمینه تلاش میکند ولی برخلاف انتظار در کنفرانس مارس 1998 لندن شرکت نداشت. و علت آن هم استفادهی دولت آلمان از حق وتوی خود برای جلوگیری از دعوت این کشور برای شرکت در کنفرانس مذکور اعلام گردید. در انتخابات پارلمانی آوریل 1999 حزب دموکراتیک چپ با کسب 3/22% آراء و 136 کرسی به اکثریت نسبی دست یافت. و رهبر آن بولنت اجویت در رأس یک دولت قرار گرفت. در سال 1999 عبدالله اوجالان رهبر استقلال طلبان کردهای ترکیه توسط عوامل اطلاعات این کشور در کفیا دستگیر و به زندان انداخته شد. در این سال احمد نجدت لرز از طرف مجلس برای هفت سال بعنوان رئیس جمهور انتخاب گردید.
سیر تحولات فرهنگی:
تحول فرهنگی که در اواخر عهد عثمانی البته با گرایش شدید به غرب آغاز شد در دورة جمهوری با شدت هرچه تمامتر با هدف محو کامل تمدن عثمانی صورت گرفته و در کلیهی شئون اجتماعی و فرهنگی تغییرات بنیادین به عمل آمد. در این دوره پان تر کیستها با هدف رها کردن تمدن شرق و پذیرش کامل تمدن غرب وارد صحنهی فرهنگی ترکیه شدند، که گسترش افکار آنان منجر به اقداماتی همچون جدایی دین از سیاست، تغییر در پوشش مردم، تغییر در نظام آموزشی، تغییر الفبای زبان ترکی و... گردید. این تحول فرهنگی ـ اجتماعی امروزه در نسل نوین ترکیه دیده میشود. که با پدیدة بحران هویت فرهنگی روبه روست. در ارتباط با ساختار اجتماعی جامعهی ترکیه نیز تفاوت آشکاری در میان روستائیان و شهرنشینان شهرهای بزرگ به چشم میخورد. در حقیقت سنتگرایی و تجددخواهی با دو چهرة متفاوت در مقابل یکدیگر در این دو اجتماع نمودهای متفاوتی یافتند.
زبان و خط:
ترکی زبان رسمی و ملی کشور ترکیه است و مردم به لهجههای مختلف بخصوص ترکی استامبولی تکلم میکنند. این زبان که گروه زبان اورال ـ آلتایی است به وسیلهی سلجوقیان در اواخر قرن 11 به ترکیه وارد شد. علاوه بر ترکی عدهای نیز به زبانهای کردی، قفقازی و ارمنی تکلم میکنند. پس از اعلام جمهوری در سال (1923.م) از سال (1928.م) رسم الخط ترکیه تغییر نمود و الفبای لاتین جایگزین حروف عربی شد.
اسلام و مذاهب اسلامی در ترکیه:
هرچند بیش از 8/99% از جمعیت کشور ترکیه را مسلمان تشکیل میدهد این کشور دارای دولتی غیرمذهبی و لائیک بوده و آن را باید یکی از قابل توجهترین کشورهای اسلامی دانست که از نظر دینی و مذهبی بیشترین تحولات را داشته است. نیاکان ترکان فعلی در قرن (8.م) اسلام آورد و از اوایل قرن (16.م) بیش از چهار قرن آخرین حکومت پرچمدار خلافت اسلامی بودند. با به قدرت رسیدن آتاترک، جمهوری ترکیه به پرچمدار گرایشهای ضد دینی در بین کشورهای مسلمان نمایان ساخت. و سیاست دین زدایانه خود را در همهی شئون حیات اجتماعی بصورت شاخصترین کشور مسلمان نمایان ساخت. تحولات موردنظر به این ترتیب بود که با برچیده شدن خلافت در سال (1924.م) در اولین قانون اسلامی، اسلام بعنوان مذهب رسمی ترکیه اعلام شد. با سرکوبی دینی در کردستان ترکیه یک سال بعد از آن سیاستهای ضد دینی آتاترک تشدید گردید، و مناصب دینی و مراتب روحانی را برداشته و آموزش مسائل دینی در مدرسه کنار گذاشته شد، و در مواردی حتی مساجد نیز تعطیل شدند. در سال (1928.م) طی یک متمعی که برقانون اساسی سال (1924) نوشته شد رسمیت دین اسلام در ترکیه لغو شد. الفبای لاتین جای الفبای عربی و تقویم اسلامی گردید و از نکات جالب در این دوره ممنوعیت اذان به زبان عربی و سفر حج بود. با این حال اعتقادات مذهبی مردم ترکیه به حدی بود که این سیاستهای اسلام ستیزانهی آتاترک مؤثر واقع شد و حکومتهایی که بعد از سال (1950 میلادی) روی کار آوردند سعی نمودند تا بین دین و دولت رابطه ایجاد نمایند. اما با کودتایی در سال (1960.م) که به وقوع پیوست مجدداً براصل جدایی دین از سیاست و لائیک بودن دولت تأکید شد. کودتای نظامیان در سال (1980.م) و قانون اساسی در سال (1982.م) نگاشته شد نیز معتقد به اصل فوقالذکر است.
برخی از مذاهب و طریقتهای موجود در ترکیه:
حنفیها: جمعیت قابل ملاحظهای از اهل سنت ترکیه را حنفیها تشکیل میدهند.
شافعی ها: که شاخهای از اهل سنت است. پیروان این فقه در ترکیه بیشتر کردها تشکیل میدهد.
شیعیان: شیعیان به معنی خاص کلمه در ترکیه جمعیتی در حدود یک میلیون نفر را تشکیل داده و بیشتر در مجاورت مرز ایران ساکن هستند.
علویان: پیدایش زمینهی اعتقادی علویان در ترکیه را در ابتدای قرن (13) دانستهاند که در دورة عثمانی تحت فشار بوده و به مناطق کوهستانی پناه بردهاند. اما در دورهی جمهوری به تدریج احساس امنیت کردند. امروزه جمعیت علویان در ترکیه بین (18 تا 20 میلیون نفر) برآورد شده است. و شهروندان درجهی دو محسوب میشوند.
بکتاشیها: که در قرن (16.م) در آناتولی رواج یافت که عقایدشان شبیه علیاللهیان کرد است.
نقشبندیه: این طریقت هم برپایهی تصوف پایهگذاری شده است. در اواخر قرن (15.م) وارد ترکیه شد.
قزل باش: در ترکیه به علویان و بکتاشها قزلباش میگفتند.
سایر ادیان و مذاهب: مسیحیان که حدود 2% جمعیت غیرمسلمان ترکیه را تشکیل میدهند و یهودیان که در گذشته تعدادشان حدود یکصد هزار نفر بوده است. که اما بعدها به دلایل مختلف از جمله مهاجرت به سرزمینهای اشغالی تعدادشان روبه کاهش نهاد.
نژاد و قومیت:
از نظر نژادشناسان به طور کلی ساکنان ترکیه را در گروه نژادی آناتولیا وابسته به نژاد سفید قرار میدهند. ترکیه علاوه بر ترکها و کردها عدهای یونانی، ارمنی، گرجی و عرب سکونت دارند. از آنجایی که دو نژاد بیشترین جمعیت ترکیه را به خود اختصاص دادهاند به شرح مختصری از آنها میپردازیم.
ترکها: مردمانی بودند که ریشهی اجدادی آنها به چهار هزار سال قبل و به قبایل ترک در دشتهای وسیع آسیای مرکزی باز میگردد، که در پی بروز خشکسالی در سرزمینهای خودشان بصورت امواج متوالی به مهاجرت از این مناطق پرداختند. بین سالهای (1766 ق.م) تا سال (1990.م) ترکها مجموعاً 9 امپراطوری بزرگ در بسیاری از قسمتهای اروپا، آسیا و شمال آفریقا تأسیس نمودند. دو گروه عمدة نژاد ترک عبارتند از: ترکهای شرقی، ترکهای غربی. گروه شرقی اکثریت مردم ساکن در ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان، قزاقستان و منطقهی سینک کیانگ در چین را شامل میشود. و گروه غربی به اکثریت ترک ساکن در غرب آسیا، شمال غرب ایران، جمهوری آذربایجان و مردم ترک ساکن اروپا اطلاق میشود.
کردها: کردها مردمی از نژاد هندو اروپایی بوده و مهمترین اقلیت ترکیه را تشکیل میدهند. جنوب شرقی ترکیه بیشترین کردهای این کشور را در خود جای داده است که تقریباً 20% جمعیت ترکیه را شامل میشود که دوسوم آنان سنی و پیرو شافعی بوده یکسوم دیگر شیعه و یا علوی هستند.
تأثیر و نفوذ قومیتها در اوضاع سیاسی جامعه:
مسئله کرد برای ترکیه حیاتی است. در واقع برای آنکارا هیچ یک از حایل استراتژیک درونی و بیرونی به اندازهی واگرایی سنتی کردها مهم تلقی نمیشود. سالیانه حدود 30% بودجهی نظامی کلان ترکیه به مناطق کردنشین اختصاص مییابد و کردها بارها همسایگان شرقی و جنوبی خود بر سر این مسئله به مشاجره پرداختند. تهدید سوریه به جنگ تمام عیار هجومهای دورهای و مستمر به شمال عراق، بمباران روستاهای مرزی ایران و... تنها بخشی از حساسیتهای ترکیه در این زمینه را منعکس میکند. مسئلهی کردها میتواند یک منبع مهم تنش و مشاجره و یا منبع هماهنگی و همکاری در بین 3 کشور همجوار یعنی ایران، ترکیه و عراق خواهد بود.
خصوصیت جمعیتی ترکیه:
با تأسیس جمهوری، نخستین سرشماری در سال (1927.م) انجام گرفت. و از سال 1935 تا سال 1990 هر 5 سال و از آن به بعد هر 10 سال یکبار سرشماری انجام شده است. در سال (2001.م) کشور ترکیه دارای 000/600/66 نفر جمعیت بوده است. از سال 1920 تا 1960 حکومت ترکیه رسماً سیاست افزایش زاد و ولد و باروری تشویش میکرد. در حال حاضر ترکیه دارای رشد سالانهی جمعیت برابر با (7/1%) بوده است. که با این حساب جمعیت این کشور در عرض 47 سال دو برابر میشود.
و پیش بینی میشود که با روند فعلی جمعیت ترکیه تا سال (2030.م) به (000/700/90) نفر برسد. در حال حاضر جمعیت ترکیه حدود 70 میلیون نفر میباشد.
ـ جمعیت شهری و روستایی ترکیه: در این مورد میتوان گفت که در حال حاضر حدود 25% جمعیت در روستاها و بقیه در شهرها زندگی میکنند. در مورد عمدة مهاجرتهای خارجی در ترکیه میتوان گفت که با آغاز بحران اقتصادی و متعاقب آن کاهش شدید نیروی کار در جوامع اروپایی، و جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) پذیرش کارگران ترک را که از چند دهه قبل آغاز کرده بود. از اوایل دههی 1990 سیاست بازگشت به آنان را به صورت اختیاری در پیش گرفت. که بیشتر بخاطر این بود که در خلال دههی 1960 بخش قابل توجهی از کارگران ترک طی اقداماتی بیوقفه در جستجوی کار، به خارج از کشور مهاجرت کردند. که دولت ترکیه سالهای متمادی مهاجرت کارگران ترک را به خارج از کشور به لحاظ تأثیر مثبتی که برتخفیف بیکاری در داخل و نیز کسری موازنه پرداختهای کشور وارد میساخت رسماً تشویق و تسهیل میکرده است. گفتنی است که تا پایان سال (1994.م) حدود 000/100/1 نفر ترک در اروپا سکونت داشتهاند، که حدود دوسوم این مهاجران در آلمان و 10% در فرانسه زندگی میکنند. بعلاوه در حدود 150 هزار نفر ترک در عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی حوضهی خلیج فارس در حال کار کردن میباشند.
ساختار اقتصادی ترکیه:
اقتصاد پویای ترکیه بر پایهی صنایع مدرن، تجارت و کشاروزی سنتی استوار است. دولتهای ترکیه در دورههای مختلف با اتخاذ سیاستهایی همچون نظام اقتصاد بازار آزاد، برونگرایی، تشویق صادرات و... زمینه را برای رشد اقتصادی این کشور فراهم نمودهاند، بطوریکه بانک جهانی در گزارش تحت عنوان «شاخصهای توسعهی جهانی در سال (1997.م) ترکیه را بعنوان یکی از 10 کشور بزرگ در حال رشد و توسعه معرفی کرده است. در عین حال سیاستهای مذکور در راستای عوامل داخلی و خارجی دیگر، سبب بروز بحرانهای مختلف از جمله افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی ترکیه شده است.
از دههی 1960 به بعد این کشور با اجرای برنامههای 5 ساله، توسعهی اقتصادی با رشد بخش کشاورزی صنعت و خدمات و تولید ناخالصی داخلی مواجه بوده، اما به سطوح تعیین شده نرسیده است. ترکیه در مقایسه با سایر کشورهای در حال توسعه همگروه خود، طی دورة زمانی یکسان توانسته سهم فزایندهای از درآمد ملی خود را به سرمایهگذاری اختصاص دهد. بطوریکه به یک تحول ساختاری مهمی دست پیدا نمود و همچنین بخش صادرات نیز در آستانهی وضعیت عدم تمرکز بر مواد اولیه قرار گرفت.
ترکیه در 3 دههی اخیر بالاترین رشد اقتصادی را در اروپا داشته، که یکی از دلایل آن واگذاری بخشهای مختلف اقتصادی به بخش خصوصی و افزایش سرمایهگذاری در این بخش بوده است. از دههی 1990 نرخ تورم در این کشور بشکل یک عدد دو رقمی باقی مانده است. دولتهای وقت برای مقابله با تورم و استمرار رشد اقتصادی به اخذ وامهای کلان از بازار داخلی، صندوق بینالمللی پول (TMF)، بانک جهانی و سایر نهادهای پولی و مالی خارجی روی آوردند. بطوریکه این کشور در ابتدای سال (2003.م) با نزدیک شدن، به 230 میلیارد دلار بدهی خارجی و داخلی روبه رو میباشند.
سیاست و حکومت در ترکیه:
قانون اساسی در ترکیه: اولین قانون اساسی در سال (1876.م) و در زمان سلطنت عبدالحمید دوم سلطان عثمانی تنظیم و تدوین شد که به موجب آن پارهای حقوق فردی به مردم اعطا و حدود و اختیارات قوهی مقننه و مجریه تعیین گردید.
در سال (1920.م) هنگامیکه ترکیه در مسائل سیاسی و نظامی و جنگهای استقلال و بیرون راندن خارجیان بود مصطفی کمال و آتاترک با صدور فرمانی در مارس 1920 تشکیل مجلس کبیر ترکیه را اعلام داشت و قانون اساسی لهستان که با الهام از قانون اساسی سال (1875.م) فرانسه تهیه شده بود پایه و اساس قرار گرفت. قانون اساسی در سالهای (1971، 1973 و 1974) دچار تغییراتی گردید و برخی از امور اصلاح، حذف یا امور جدیدی به آن اضافه شدند. عناصر متشکلات قلمرو سیاسی ترکیه (رئیس جمهور: احمد نجوت مرز نخستوزیر رجب طیب اردوغان)
1) قوه مجریه 2) شورای وزیران 3) قوهی مقننه 4) قوه قضائیه 5) شورای امنیت ملی
نگاهی به احزاب سیاسی در ترکیه:
احزاب سیاسی در ترکیه در قالب و مفهوم غربی آن، نخستین نمودش را در اواسط قرن (نوزدهم 19.م) آشکار ساخت. در سال (1945.م) عبور از سیستم چندحزبی را که بدنبال نطق همت اینوئر بود و به دنبال آن در سالهای (50-1945) در حدود 27 حزب سیاسی در ترکیه بوجود آمد.
بعد از تصویب قانون اساسی جدید در ترکیه و از سال (1987) مقام احزاب سیاسی اجازة شرکت در انتخابات را یافتند. تا زمانیکه حزب اسلامگرای رفاه در سال (1998.م) توسط دادگاه قانون اساسی منحل و ممنوع از فعالیت شد. احزاب عمدة سیاسی در ترکیه عبارتند از:
ـ حزب چپ دموکراتیک (Democratic left party) (DLP):
این حزب در سال (1985.م) توسط رخشان اجویت همسر بلند اجویت تأسیس شد و بعد از ورود بلند اجویت به فعالیتهای سیاسی و از سال (1987.م) این حزب توسط بلند اجویت رهبری میشود. این حزب در انتخابات نوامبر (2002) تنها (21/1 درصد) آراء را کسب کرده و از راهیابی به پارلمان بازماند.
ـ حزب جنبش ملی: این حزب، که در سال (1969.م) توسط آلب ارسلان تورکس تأسیس شد. باتوجه به ساختار فرانظامی سازمان این حزب (MHP) سبب شدتیابی فشارها و اواخر دههی (1970.م) میباشد. پس از کودتای (1980) این حزب منحل شد. اما در سال (1915) تورکس دوباره روی کار آمد و طی انتخابات اخیر در (2002) نیز این حزب توانست (3/8 درصد) آراء را کسب کرده و از راهیابی به پارلمان باز ماند.
ـ حزب فضیلت: این حزب که توسط رهبران رفاه بعد از ممنوع الفعالیت شدن حزب شان، حزب نوینی به اسم حزب فضیلت بوجود آوردند و تمام حزب رفاه به حزب فضیلت پیوستند. این حزب تحت رهبری رجایی کوتان اداره میشد در سال (2001) منحل شد.
ـ حزب عدالت و توسعه: این حزب شاخهای نوگرای حزبهای منحلهی اسلامی به رهبری نجمالدین ازبکان و حزب فضیلت به رهبری رجایی کوتان محسوب میشد. این حزب در آخرین انتخابات پارلمانی در نوامبر (2003.م) توانست حائز اکثریت آراء شده و به تنهایی کابینه را تشکیل دهد.
ـ حزب مام میهن: این حزب در سال 1983 توسط تورگوت اوزال تأسیس شد و از لحاظ فکری در مرکز افکار سیاسی راست قرار میگیرد این حزب از سال (1983.م) تا (1991.م) بر ترکیه حکومت کرد. این حزب یکی از بزرگترین بازماندگان انتخابات آوریل (1999.م بود و با 14% آراء حزب چهارم ترکیه شد. این حزب در انتخابات سال (2002.م) نیز با 1/5 درصد آراء در جای هفتم ایستاد و از راهیابی به پارلمان بازماند.
ـ حزب راه راست: این حزب در سال (1983.م) توسط سلیمان دمیرل تأسیس شد. این حزب، محافظه کار بوده و به شدت از حقوق روستائیان دفاع میکند. پس از انتخابات آوریل (1999.م) این حزب با (12درصد) آراء پنجمین حزب سیاسی کشور شد. اما طی انتخابات (2002.م) که در پی شکست در انتخابات (1999.م) مجدداً رأی بدست آورد با کسب (39/19 درصد) آراء تنها حزب رقیب پارلمانی ترکیه شد.
ـ حزب دموکراتیکی خلق: این حزب یک حزب سیاسی کرد است که در سال (1994.م) جایگزین حزب منحل شده (Dep) گشت. این حزب طی انتخابات اخیر در سال (2002) تنها (22/6 درصد) آراء را کسب کرده و نتوانستند به پارلمان ترکیه راه یابند.
ـ حزب جوان: این حزب در سال (2002.م) توسط یک مهندس جوان به نام جم اوزان تأسیس شد. در آخرین انتخابات نوامبر (2002) این حزب به طوری حیرتانگیزی توانست (25/7درصد) آراء را تنها با 3 ماه فعالیت سیاسی کسب کند. اما محدودیت (10 درصدی) آراء برای ورود به مجلس، مانع از ورود اعضای آن به مجلس شد.
انتخابات در ترکیه:
طبق قانون اساسی ترکیه همهی شهروندان حق رأی دادن، انتخاب شدن بطور مستقل یا در داخل یک حزب در فعالیتهای سیاسی مشارکت داشتن و رفراندومی که مطابق با قانون باشد را دارا میباشند. تمام شهروندان ترک بالای 19 سال حق رأی دادن در انتخابات را دارند.
ـ روند مبارزه با اسلامگرایی:
سیاست مبارزه با اسلامگرایی بعنوان یک اصل غیرقابل برگشت بخصوص طی سالهای اخیر در دستور کار نظامیان بوده و ما کمک سیستم قضایی، احزاب سیاسی و جناحهای دیگر لائیک با اعمال فشار آنها بر دولتها بطور جدی پیگیری شده و میشود. ادامهی ممنوعیت استفاده از حجاب برای دختران بعنوان سمبل اسلامگرایی و نه تنها در ادارات دولتی بلکه در سطوح مختلف آموزشی نیز همچنان در حال اجرا میباشد.
مسئلهی کردها و استراتژی ترکیه در برخورد با بحران کردها:
قومیت و مسائل قومی از جمله مباحث عمدهای است که امروز تحولات منطقهای و بینالمللی را تحت تأثیر قرار داده است. مسئلهی کردهای ترکیه به دلیل ماهیت خاص خود از بعد منطقهای آغاز شده و سپس در جامعهی ترکیه نمود یافته و در نهایت اهمیت بینالمللی پیدا کرده است.
جنگ ایران و عراق و استفاده دو طرف از کردها برعلیه یکدیگر و همچنین جنگ خلیج فارس و شکلگیری یک استان خودمختار کردنشین در منطقه امنی که با کمک نیروهای متحدین به رهبری آمریکا از سوی سازمان ملل بود به هرچه شدیدتر شدن مسئله و پیچیدگی آن کمک میکرد.
ـ عمدهترین محورهای برخورد ترکیه با بحران کردی را میتوان به شرح زیر فهرست کرد.
1) استراتژی ادغام، حذف و همانندسازی جامعهی کرد در درون جامعهی ترک و تشکیل ناسیونالیسم ملی ترکی در مقابل ناسیونالیسم محلی و قومگرایی کرد.
2) استراتژی برخورد نظامی و اقدامات امنیتی یا نظامی در جهت ضربه زدن به گروههای تجزیهطلب کردی.
3) استراتژی بهرهبرداری از وجود متغیر کردی در میان همسایگان ترکیه و در راستای ریشهکن کردن بحران کردستان، ترکیه و فشار به کشورهای منطقهای و فرامنطقهای برای همکاری با این کشور در مبارزة فراگیر برعلیه گروههای معترض کردی.
این سیاست دولت ترکیه به نوعی فرافکنی بحران داخلی تعبیر میشود. موجب شده است در سطح روابط منطقهای بحران کردستان ترکیه به زمینهای برای همگرایی یا واگرایی تبدیل شده و در عین حال به اهرمی در جهت پیشبرد اهداف اقتصادی و سیاسی ترکیه در منطقه خصوصاً شمال عراق شود. وضعیت موجود در ترکیه بیانگر آن است که مسئلهی کردها نقش اساسی در آینده خواهد داشت. و آزمایشی است برای این کشور در مبارزه برای حفظ نظام آتاترک و در کل مسئلهی کردها در ترکیه مسئلهای حساس است. ترکیه نه تنها با سرکوب کردها نمیتواند ژست لازم دموکراتیک غرب را که مورد توجه آنان است بگیرد و راه را برای آرزوی دیرینهی سیاستمدارن ترکیه که همانا ورود به خانوادهی اروپایی است، هموار کند، بلکه برای غرب مشخص کرده که با ادامهی بحران کردها نمیتواند به ترکیهای ظاهراً دموکراتیک توجه کند.
راه حلهایی هم که برای حل مسئلهی کردها مطرح میشود. شامل: تغییر در سیاستهای موجود، تدابیر اقتصادی و یا حقوق فرهنگی میباشد.
ـ سیاست منطقهای ترکیه:
اساس سیاست خارجی ترکیه در منطقه در خلال جنگ سرد بر پرهیز از شرکت در منازعات مسائل خاص منطقه استوار بود. سیاست سنتی ترکیه همیشه بر این اصل استوار بوده است که خود را از منازعات خاورمیانه به دور نگه دارد. ترکیه در جنگ طولانی ایران و عراق بیطرفی خود را حفظ کرد. و این بیطرفی از همان سیاست سنتی منشأ میگیرد.
ـ اصول و سیاست خارجی ترکیه در منطقه در طول جنگ سرد به شرح زیر است:
1) عدم مداخله در مناقشات بین کشورهای منطقه.
2) عدم مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه.
3) توسعهی روابط همه جانبه با کشورهای منطقه.
4) پیشینه کردن تجارت و روابط اقتصادی با کشورهای منطقه.
5) جدایی مستمر میان مجموعه کشورهای عربی به منظور تضعیف اعراب در سطح منطقهای و بینالمللی.
6) تفکیک مسئلهی روابط خاورمیانهای از نقش ترکیه در میان متحدان غربی خود.
7) موازنهی دقیق برخورد با مسئلهی فلسطین و اسرائیل. پس از جنگ سرد شرایط جدیدی برای دستگاه سیاست خارجی ترکیه بوجود آمد. مجموعه تحولاتی که از اواخر دههی (80.م) رخ داد آنکارا را برآن داشت تا در جهت ایفای نقش فعال در صحنهی بینالمللی گام بردارد. در این راستا تورگات اوزال رئیس جمهور پیشین ترکیه براین عقیده بوده که باید سیاست خارجی نوین را اتخاذ کرد. بطور کلی سیر تاریخی سیاست منطقهای ترکیه را میتوان به 4 دوره تقسیم کرد.
1) دوره اول: از جنگ جهانی دوم تا سال 1960. در این دوره ترکیه از سوی شوروی مورد تهدید بود و از طرفی دیگر اعراب نیز درگیر حرکتهای ناسیونالیستی و چپگرا قرار داشتند. لذا ترکیه با قرار گرفتن در جبههی غرب (عضویت در ناتو) در سال 1952) عملاً در رو در روی اعراب قرار گرفت.
2) دوره دوم: از آغاز بحران قبرس تا بحران نفتی (1973) ترکیه: در این ترکیه دوره متوجه اهمیت کشورهای منطقه در دیپلماسی خود شده و سیاست نزدیکی با این کشورها را در پیش گرفت.
3) دوره سوم: از بحران نفتی تا جنگ نفت در خلیج فارس: در این دوره اعراب منطقه به عنصر اساسی در سیاست خارجی ترکیه مبدل شدند. این امر ناشی از دو علت بود. 1) افزایش قیمت نفت. 2) بازار مصرفی کشورهای منطقه.
4) دوره چهارم: جنگ نفت تا حال حاضر: با شروع جنگ نفت و اشغال کویت توسط عراق و سقوط شوروی و بلوک شرق معادلات امنیتی را به ضرر ترکیه مینمود. در این زمان ترکیه احساس مینمود که باید سیاست سنتی و عدم مداخله در مناقشات منطقهای را کنار بگذارند، بنابراین برعلیه جنگ عراق وارد جبههی متحدان گردید.
«روابط»
ـ روابط ترکیه و آمریکا:
بعد از کودتای (1980.م) ترکیه، روابط آنکارا و واشنگتن بهبود و گسترش یافت. این تلاشها نیز به قراردادهای همکاری اقتصادی و دفاعی در سال (1980.م) مقرر گردید.
اوزال با نگرشهای آمریکایی خود باعث تقویت و گسترده شدن این روابط گردید و در آغاز دههی 90 با تحولاتی که صورت گرفت اهمیت ترکیه برای جهان غرب تا حدودی کاهش پیدا نمود. ترکیه در جنگ آمریکا با افغانستان ضمن باز کردن آسمان خود برای هواپیماهای آمریکایی جهت آماده ساختن فرودگاههای مناسب در قفقاز، آذربایجان و در آسیای مرکزی مسئولیت یافت. نکتهی دیگر اینکه با توجه به رأی آمریکا در اعطای اعتبارات چند میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به ترکیه، همواره این کشور ناچار به تبعیت از درخواستهای سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا بوده است. ناظران آگاه مناسب ترکیه با آمریکا را در شرایط فعلی دوران سیرنزولی از مشارکت به هم پیمانی ـ نظامی ارزیابی کرده و بر این عقیدهاند که تحولات داخلی در آمریکا به ویژه پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن کشور و نتایج جنگ قدرت بین جناحهای داخلی آمریکا روند عادی مناسبات واشنگتن و آنکارا شکل خواهد داد.
حمایت آمریکا از ترکیه برای پیوستن به اتحادیه یک رابطهی دیگر است. ترکیه در ارتباط با حملهی نظامی آمریکا به عراق در رابطه با آمریکا در یک پارادوکس قرار داشت. از یک سو بعنوان عضو ناتو مجبور به همسویی با آمریکا بود. برای پیوستن به اتحادیهی اروپا ترکیه برای کسب جواز عضویت در اتحادیه نیاز به حمایت آمریکا داشت. از سویی دیگر یک کشور اسلامی نمیتوانست بطور علنی از حملهی آمریکا به عراق حمایت کند. نگرانیهای عمدهی ترکیه در قبال عراق عبارتند از:
1) بیثباتی عراق منجر به تلاش برای تأسیس یک دولت کرد در منطقه گردد.
2) بیثباتی عراق موجب اوج مهاجرت از این کشور به ترکیه گردد.
3) مناسبات ترکیه با رهبران کرد عراق به خطر میافتد.
ـ روابط ترکیه با رژیم اشغالگر قدس:
در مورد پیشینهی تاریخی روابط بین دو کشور باید گفت که اعتلاف ترکیه با غرب اساسیترین عامل خارجی مؤثر بر سیاستهای منطقهای ترکیه بوده است. با توجه به این مطلب آنکارا پس از دو ماه که آمریکا، اسرائیل را به رسمیت شناخت آنکارا هم اسرائیل را به رسمیت شناخت.
سیاست ترکیه در نیمهی دوم سال (1960.م) را نیز باید در راستای استفادهی همهجانبهی این کشور از طرفین درگیر در مسئلهی فلسطین دانست. این رویکرد نیز در سیاستهای خارجی ترکیه دوام چندانی نیافت. و این کشور به قطعنامههای طرح شده از جانب اعراب علیه رژیم صهیونیستی در سازمان ملل متحد رأی موافق داده و همچنین با رسمیت شناختن سازمان آزادیبخش فلسطین در ژانویهی (1975.م) بعنوان نمایندهی انحصاری فلسطینیها چرخش جدیدی را در روابط خود با تل آویونشان می دهد. اهداف ترکیه از توسعهی روابط با اسرائیل:
1ـ تلاش برای ایفای نقش قدرت منطقهای. 2ـ همکاری امنیتی و تقویت بنیهی نظامی. 3ـ مقابله با تهدیدات یونان و سوریه. 4ـ بهرهگیری از توان سرمایهگذاری صاحبان سرمایه (اسرائیل)
ـ اهداف اسرائیل: 1ـ مقابله با گسترش اصولگرایی در منطقه (بیشتر متوجه ایران است). 2ـ استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه بعنوان پل ارتباطی با مناطق استراتژیکی آسیاس مرکزی و قفقاز. 3ـ تأمین منافع امنیتی برای مقابله با دشمنان مشترک اسرائیل و روند صلح خاورمیانه. 4ـ دستیابی به منابع آب ترکیه در صورت بروز بحران در سطح منطقهی خاورمیانه. 5ـ یکی از مهمترین اهداف اسرائیل از روابط با ترکیه خروج از انزوای سیاسی و اقتصادی منطقه است.
روابط ترکیه و ایران:
روند مناسبات ایران و ترکیه طی سالیان متمادی حاکی از فراز و نشیبهایی در ابعاد سیاسی و اقتصادی بوده است و البته این مناسبات تا کنون نتوانسته بر روی پایهای استوار برقرار گشته و از روند طبیعی و منجی برخوردار شود. این فراز و نشیبها و تحولات، خود شدیداً از تحولات بینالمللی و مسائل داخلی در کشور نشأت میگیرد. روابط سیاسی ایران و ترکیه بطور رسمی از سال 1835 با تأسیس سفارت عثمانی در تهران برقرار گردید. ـ روابط ترکیه و ایران قبل از انقلاب اسلامی:
پایان جنگ جهانی اول همراه با تحولات و دگرگونیهای سیاسی در کشورهای جهان و بویژه منطقهی خاورمیانه بود. اوضاع داخلی دو کشور ایران و ترکیه و سیاست و جریانات حاکم بر جهان منجر به انقراض سلسلهی قاجاریه در ایران و انقراض و تجزیهی امپراطوری عثمانی و پس از آن روی کار آمدن رضاخان در ایران و مصطفی کمال پاشا (آتارترک) در کشور ترکیه شد.
گسترش روابط دو کشور و ارتقای سطح آن بعد از رضاخان توسط جانشین وی و بعد از درگذشت آتاترک توسط رؤسای جمهوری بعدی ترکیه دنبال گردید. روابط ایران و ترکیه در این دوره علاوه بر مناسبات معمول و دوجانبی نزدیک، عمدتاً در چهارچوب پیمانهای منطقهای سنتوو (R.C.D) اکو شکل یافت در کنار امضای این پیمانها، همکاریهای دو کشور در بسیاری از زمینههای اقتصادی، فرهنگی و نظامی در زمان حکومت محمدرضاشاه پهلوی جریان داشت. که از آن جمله میتوان به حدود 20 هیئت نظامی طرفین که در طی آن سالها از کشورهای یکدیگر دیدار نمودند، اشاره کرد.
ـ روابط ترکیه و ایران بعد از انقلاب اسلام:
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران باعث تغییر جهت اساسی در سیاست خارجی شد. که خروج از سنتو در سال (1979.م) و روی نمودن به کشورهای عدم تعهد (غیرمتعهدها) از جمله مظاهر بارز آن بود که ترکیه اندکی قبل از پیروزی انقلاب، سفیر خود را فراخواند و سپس با خلع سفرای رژیم گذشته از سوی ایران روابط سیاسی کشور به سطح تنزل یافت.
وقوع جنگ نفت در خلیج فارس، شکست حزب مام میهن در انتخابات اوایل (1990.م) ترکیه تقویت، موقعیت محافل غیردینی غربنگر در سطوح رهبری ترکیه و مهمتر از آنها، درگذشت اوزال، سبب شد دورانی از روابط ایران و ترکیه آغاز شود که کاهش سطح روابط در بیشتر زمینهها بوجود آمد. روابط اقتصادی دو کشور با کاهش سطح مبادلات تجاری نسبت به سالهای گذشته در مورد سیاستهای منطقهای نیز به علت توسعهی بی سابقه روابط تلاویو و آنکارا، روابط ایران و ترکیه رو به سردی گرایید. اما در سال 1376 علی رغم برگذاری مانور نظامی مشترک ترکیه آمریکا و اسرائیل در دریای مدیترانه (در دی ماه 1376) که با نارضایتی اکثر کشورهای اسلامی، عربی و ناخرسندی ایران مواجه شد در اسفند 1376 تهران و آنکارا تصمیم گرفتند تا روابط دیپلماتیک خود را به سطح سفیر باز گردانند. لذا سفیر ترکیه در اسفند ماه به ایران آمد و پس از آن سفیر ایران راهی ترکیه شد.
روابط در کشور در حال حاضر در سطح سفیر بود و دو کشور کنسولگریهایی را نیز در خاک یکدیگر دایر کردهاند. روابط ایران و ترکیه پس از روی کار آمدن سید محمد خاتمی گسترش یافت. ترکیه در سال 2003 میلادی پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، مناسبات خود را با ایران در زمینههای سیاسی، اقتصادی تجاری و امنیتی، انرژی و فرهنگی گسترش داد. وجود اعتماد متقابل که در سالهای اخیر بین دو کشور ایجاد شده است، در سال (2003.م) مستحکم شد.
روابط ترکیه و اتحادیهی اروپا
مقدمه:
برخی آغاز پیوند ترکیه با اروپا را از زمان حکومت پیشین آن یعنی امپراطوری عثمانی و از جنگ کریمه میدانند. اروپایی شدن ترکیه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی و شکلگیری ترکیهی امروزی بصورت جدی آغاز شد. کمال مصطفی پاشا (آتاترک) با پیروی اندیشهی جدایی دین از سیاست، بسیاری از مظاهر زندگی غربی را در جامعهی ترکیه با اکثریت مسلمان وارد کرد.
پیوند اصلی ترکیه با غرب و اروپا بیشتر از 2 جنبه بود.
1) از نظر اجتماعی، اقتصادی حضور هزاران ترک مهاجر ترکیه در اروپا و بویژه در آلمان نوعی وابستگی دوجانبه را سبب شد از یک سو اروپا و بویژه آلمان از نیروی کار ارزان ترکیه به اشعار کرد و از سوی دیگر دستمزد کارگران منبع درآمد چشمگیری برای ترکیه بود.
2) از نظر سیاسی ـ نظامی: عضویت ترکیه در ناتو در سال 1952 این کشور را در مدار سیاسی ـ نظامی غرب و ابزار کاربرد سیاست در جلوگیری از نفوذ کمونیست درآمد، با ورود ترکیه به ناتو نیاز امنیتی غرب به ترکیه از یک سو و تلاش رهبران کشور به تبدیل ترکیه به یک کشور اروپایی از سوی دیگر باعث گردید که این کشور به زودی در سازمانهای عمدتاً اروپایی عضو شود.
لذا عمدتاً نگرش ترکیه به این سازمانها به گونهای تدوین شد که به سیاست خارجی ترکیه بعد اقتصادی دارد. به این ترتیب سیاست خارجی ترکیه در این چهارچوب تا اواخر دههی شصت میلادی بصورت تابعی از سیاست غرب در خاورمیانه بطور اخص، و در میان کشورهای جهان سوم به طور اعم بود. گرایش رهبران ترکیه به سمت غرب و اروپا به عنوان یکی از اصول کمال از یک سو و وابستگی نسبی و متقابل غرب و ترکیه در چارچوب فضای جگ سرد و نظام دو قطبی زمینه را برای پیگیری الحاق ترکیه به ساتارهای اروپایی را فراهم نموده است. در این چارچوب در راستای نیل به هدف مهم عضویت کامل در جامعهی اروپا براساس مفاد معاهدهی آنکارا دولت ترکیه صرفنظر از اقدامات سیاسی در سال 1980.م برنامهی وسیعی تحت عنوان (برنامهی تثبیت و اصلاحات) را مورد اجرا گذاشت.
این برنامه که با هدف مواجهه با فشارهای وارده به بودجهی عمومی از ناحیهی موازنهی منفی قیمتها با ایجاد تعادل در بازارهای عمده، جلوگیری از شتاب نرخ تورم و نیل به ثبات قیمتها، خصوصیسازی شرکتها دولتی و آزادسازی تجارت و پرداختهای خارجی، طراحی شده بود. با اجرای برنامهی اصلاحات اقتصادی سال 1980 و اصلاحات ساختاری که در اقتصاد این کشور ایجاد گردید. اقتصاد ترکیه از ماهیت دروننگر خود به اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و با جهتگیری صادرات متحول گردید. با نمایان شدن کار عملی این تحولات بر اقتصاد ترکیه وافزایش قابل توجه توان صنعتی کشاورزی و صادرات این کشور سازمان توسعهی اقتصادی که مسئولیت پیگیری تحولات روابط ترکیه و جامعهی اروپا را به عهده داشت پس از تجزیه و تحلیل موضوع عضویت این کشور در جامعهی اقتصادی اروپا و نتیجهگیری مثبت از وضعیت موجود، در آوریل 1987 درخواست رسمی ترکیه برای عضویت کامل شورای تسلیم وزیران جامعه نمود. با این وجود اگرچه ترکیه در مسیر پیوستن خود به اتحادیه با دشواریها و پیششرطهایی از طرف اتحادیهی اروپا روبه رو بوده است، اما همواره سعی کرده است که در مسیر رفع این دشواریها و اتخاذ معیارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی مورد نظر اتحادیه قدم بردارد. در راستای چنین هدفی جامعه، سیاست، اقتصاد در ترکیه در دهههای اخیر تغییرات قابل توجه داشته است. البته با توجه به موقعیت منطقهای ترکیه اتحادیهی اروپا هرگز خواهان ترک و بیگانه شدن ترکی نیست.
در این حال هیچ اتفاق نظری نه در ترکیه و نه در اتحادیه در خصوص روابط بین دو طرف و عضویت این کشور در اتحادیهی اروپا وجود ندارد.
زمینه روابط ترکیه و اتحادیهی اروپا
برای ارائه روشنتر و واضحتر روابط این دو مجموعه ناگزیر هستیم که یک بررسی تاریخی از روابط آنها داشته باشیم. روابط ترکیه بخشی از روند طولانی غربی شدن این کشور است که ریشههای آن پایان قرن هجدهم برمیگردد، اما پیشرفتهای عمده در رابطهی این دو بطور رسمی از دههی 1950 آغاز شد. در این مدت جنگ سرد که فرصتها و مشکلات زیادی به بار آورد. ترکیه پس از آغاز جنگ سرد در این مدت که دارد دکترین ترومن و طرح مارشال آمریکا شد، به سازمانهای بزرگ غربی از جمله شورای اروپا و ناتو پیوست. وقتی ترکیه در سال 1959 تقاضای عضویت در جامعهی اقتصادی اروپا را مطرح کرد. بلافاصله یونان پس از معاهدهی جامعهی اقتصادی اروپا با این تقاضا موافقت کرد و پس از مذاکرات مشقتبار قراردادی نیز با عنوان توافق آنکارا (AA) توسط آنکارا و بروکسل به امضاء رسیده این قرارداد عضویت کامل ترکیه را در آینده دربر میگرفت. در حقیقت ترکها توافق آنکارا را به مثابه تأیید هویت غربی و آغاز پیوستن نهایی کشورشان به اتحادیه اروپا مینگریستند و این آرزوی همیشگی کمال آتاترک بوده است. این تحولات داخلی و خارجی پس از توافق آنکارا بطور چشمگیری پایهی این روابط را سست نمود و بر جایگاه ترکیه در سیاستهای بینالمللی و در کل بر روباط غرب تأثیر گذاشت. البته امضای پروتکل الحاقی در 1970 موجب هماهنگی ترکیه با جامعهی اقتصادی اروپا در زمینهی اقتصادی شد.
تحولات داخلی و خارجی در روابط ترکیه و جامعهی اقتصادی اروپا و فرایند پیوستن ترکیه را به مراتب پیچیده کرد. اما با روی کار آمدن ترگوت اوزال و سیاستهای او که قادر بود تصمیم عضویت کامل در سال 1987 را بگیرد. اما وقتی اوزال به قدرت رسید به دلیل شناخته شدن او بعنوان یک سیاستمدار مخالف اروپا و سیاستهای نظامی ضد دموکراتیک او موجب سردی روابط شد. او در سال 1986 با یک چرخش سریع 180 درجهای خود که یک رویکرد عملگرایانه و لیبرالیستی بود شرایط را تغییر داد. و آمریکا بطور رسمی ترکیه را تشویق میکرد، و آشکارا به کشورهای اروپایی دستور داد درها را به روی آنکارا نبندند. همزمان نیز اوزال اعلام کرده بود که این درخواست بخشی از غربی شدن ترکیه است. که بطور مسلم به جامعهی اروپا خواهد پیوست.
ـ پایان جنگ سرد و نظر کمیسیون در سال 1989. میلادی:
در این کمیسیون بحثها با استدلالهای خیلی معروف بر سر موافقتهای سیاسی و اقتصادی ترکیه در برابر دوازده کشور اروپایی شروع شد که با ابهام ناشی از هویت ترکیه پایان یافت. اما کمیسیون در گزارش رسمی خود بودن توجه به مسئلهی هویت ترکیه به دو نکته متمرکز شد.
1) سیستم سیاسی 2) سیستم اقتصادی ترکیه. بطور کلی کمیسیون گزارش خود را بر مسئلهای متمرکز کرده بود که در 30 سال گذشته میان آنکارا و بروکسل وجود داشت.
طبق این گزارش اگرچه ترکیه از نظر اقتصادی به پیشرفت خوبی رسیده بود اما هنوز مشکلات حل نشدنی زیادی داشت. اما ترکیه با وجود اینکه با مشکلات عوامل جدید مواجه بود سعی کرده است تا از آنها در توسعهی روابط خود با غرب و بویژه درحد پیوستن به اتحادیهی اروپا بهره ببرد حقیقت این است که روابط ترکیه با اتحادیه در همین دهه متأثر از تحولات جهانی و منطقهای بود. از سال 1990 و رابطهی ترکیه با اروپا بهبود یافت. به رغم جنبههای منفی نظر کمیسیون بیتردید روشن شد که اروپائیان باید روابط خود را با ترکیه تقویت کنند اعضای جامعهی اروپا به غیر از یونان نظر کمیسیون را بیهیچ اظهارنظری پذیرفتند. اما یونان همواره براهداف خود شامل حل مسئلهی قبرس، نظام دموکراتیک و بهبود وضعیت حقوقی بشر در ترکیه تاکید میکرد. بعد از درخواست شورای جامعهی اروپا از کمیسیون مبتنی بر توسعهی روابط جامعه با ترکیه. کمیسیون در سال (1990.م) ابلاغیهای را تصویب کرد که طرح ماتاتوس نامیده شد، که این طرح شامل:
1) تکمیل توافق اتحادیهی گمرکی تا سال (1995.م)
2) انتشار چهارمین پروتوکل که در سال (1981.م) به امضاء رسیده بود.
3) توسعهی همکاری در گفت گوی سیاسی و فرهنگی با ترکیه.
تعداد از کشورهای اتحادیهی اروپا بویژه فرانسه و بریتانیا از چنین واکنشی استقبال کردند، و این سیاست از سوی آلمان نیز مورد استقبال قرار گرفت. اما اعتراض یونان و دیگر اعضای کوچکتر بخاطر عدم علاقه به ترکیه این امکان را بوجود آورد تا طرح ماتاتوس تحت نظارت بریتانیا در سال (1992.م) دوباره فرمولبندی شود.
ـ نشست سران اتحادیهی اروپا و اجلاس هلیسنکی:
فصل تازه در روابط ترکیه با اتحادیهی اروپا تا زمان اعلام نتایج سران اتحادیهی اروپا در هلیسنکی در دسامبر (1999.م) هیچ تغییر ضروری به نفع ترکیه صورت نگرفت. در این حین ترکیه همواره برای بهبود روابط خود با اتحادیهی اروپا بر تحقیق شرایط صرار داشت. اتحادیهی اروپا باید رسماً ترکیه را عضو داوطلب اعلام کند، موقعیت ترکیه باید همانند موقعیت دیگر کشورهای داوطلب باشد و در نهایت اتحادیهی اروپا باید با کشورهای داوطلب یک نشست «روند توسعه» را ساماندهی کند نه روند عضویت. در شرایط مذکور ترکیه به نشست سران اروپا در هلسینکی دعوت شد. در مجموع افکار عمومی ترکیه از این تصمیم بعنوان یک لحظهی تاریخی استقبال کرد و آنرا گامی مثبت برای پیوستن به اتحادیهی اروپا عنوان کرد.
ـ نقش حزب عدالت و توسعه درالحاق ترکیه به اتحادیهی اروپا:
رأی پارلمان اروپا به شروع مذاکرات به عضویت ترکیه بزرگترین پیروزی حزب عدالت و توسعه «رجب طیب اردوغان» و عبدالله گل در سیاست خارجی و داخلی پس از پیروزی در آخرین انتخابات پارلمان ترکیه به شمار میرود. که اتحادیهی اروپا 3 اکتبر 2005 را مشخص کرد تا ترکیه مذاکراتش را برای عضویت کامل در اتحادیهی اروپا آغاز کرد. اما شاید مهمترین تحول داخلی ترکیه در سال 2004 بتوان کمرنگتر شدن حضور نظامیان در عرصهی سیاست این کشور خواند. دوستی با دشمنان قدیمی با اجلاس آنکارا در سال 2004 که میزبان شدن سوریه، روسیه و یونان بود، تحولی بود که ترکیه در عرصهی سیاست خارجی اش پس از سالها تجربه کرد. نهایتاً شروع مذاکرات عضویت ترکیه با اتحادیهی اروپا، پیروزی حزب عدالت توسعه محسوب میشد. زیرا ورود به اتحادیهی اروپا یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی ترکیه در چند دههی اخیر بوده است. در شرایطی که احزاب راست و چپ گرا در دولتهای اعتلافی خود در دههی 90 توان پیشرفت جدی را در این راهبرد نداشتند. حزب اسلامگرایی و توسعه در دوران حکومت خود با سلسلهای از اقدامات تدرجی بلندترین و سختترین گام را در این فرایند برداشت. از طرف دیگر در مجموع اردوغان نیز پس از رسیدن به قدرت به جای درافتادن با مدار قدرت نخبان ترک و یا محتملترین وضعی که پیشبینی میشد، یعنی ضد و بند با نخبگان حاکم و تلاش برای حفظ وضع موجود. به گزینهی سوم روی اورد. و تلاش کرد که اجماعی در بین نخبگان ایجاد کند و ترکیه را از منازعات داخلی و تأثیرپذیری از فرایندهای داخلی تا حد قابل توجهی نجات دهد، و تغییرات بوجود آمده را به درستی مدیریت کند. بدین ترتیب روابط تاریخی ترکیه با اتحادیهی اروپا روشن ساخت که ترکیه از چند طیف طرفداران و مخالفان در اتحادیه برخوردار میباشد و تا اندازهای مشخص شد که ترکیه با چه نوع مشکلاتی برای عضویت در اتحادیه اروپا مواجه میباشد. حال که تصویری کلی از کیفیت و فعالیت این دو مجموعه بدست آمد لازم است به متغیرهای داخلی و خارجی در کیفیت و روند عضویت ترکیه در اتحادیهی اروپا پرداخته شود.
ـ دلایل ترکیه برای عضویت در اتحادیهی اروپا:
بر پایهی استدلال ترکیه عضویت در اتحادیهی اروپا سبب تحولاتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور خواهد شد. که دستهای بطور مستقیم و دستهای دیگر به پیروی از تحولات رخ میدهد.
از دلایلی که بیشتر صاحبنظران سیاسی در مورد پافشاری ترکیه برای عضویت در اتحادیهی اروپا به دست میدهند موارد زیر است:
1) ایجاد ثبات و امنیت سیاسی بیشتر. 2) ایجاد تعامل در جهت کاهش قدرت نظامیان 3) ارائه و تقویت جدایی دین از سیاست 4) بهرمندی از مزایای اقتصادی عضویت در اتحادیهی اروپا 5) جذب سرمایهگذاری و کاهش بیکاری و بدهیهای کشور 6) انتقال دانش و فناوری و برآوردن منافع مالی 7) بیاثر کردن تلاشهای مخالفین کشور مانند یونان 8) داشتن اهرمی در بهبود روابط با همسایگان آسیایی و نفوذ در خاورمیانه.
ترکیه با درنظر گرفتن دلایل بالا با طرحهای ضربتی موضوع عضویت در اتحادیه را پیگیری کرده و مرتبتر سرعت و شدت اصلاحات افزوده است. تا اوت 2002، 3 رشته اصلاحات را برپایهی خطوط ترسیم شده کمیسیون اروپا شامل: 1) از بین بردن مجازات اعدام 2) اعطای حقوق مربوط به زنان و تحصیلات به اقلیت کرد.
اصلاحات مربوط به برقراری اقتصاد آزاد و نیز در سال گذشته اصلاحات بیشتر برای تأمین معیارهای کپنهاگ را انجام داده است.
ـ موانع و چالشهای عضویت ترکیه در اتحادیهی اروپا:
ترکیه برای پیوستن به اتحادیهی اروپا با موانع متعددی روبهرو میباشد. از نگاه اتحادیهی اروپا بایستی تغییرات زیادی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، باید صورت دهد. تا این کشور همگرایی بیشتری نسبت به اتحادیهی اروپا پیدا نماید. در یک تقسیمبندی کلی طیف وسیعی از مشکلات و موانع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و سیاستهای خارجی در ترکیه وجود دارد که بایستی رفع شوند و در عمل نیز پیدا کردهاند. البته در این قسمت به بررسی و مطالعهی عوامل واگرا و چالشزا در پیوستن به اتحادیهی اروپا میپردازیم. اولین مسئله وجود تردید در خصوص ماهیت اروپایی بودن ترکیه است. ماده پنج پیمان، ستریخت بر این نکته

- ۹۶/۰۷/۱۶