سایت تخصصی پایان نامه های دانشگاهی

سایت تخصصی بررسی پایان نامه های دانشگاهی

سایت تخصصی پایان نامه های دانشگاهی

سایت تخصصی بررسی پایان نامه های دانشگاهی

پایان نامه های کارشناسی ارشد خرید و فروش و معاوضه پایان نامه آرشیو پایان نامه مجموعه کامل پایان نامه دسترسی متن کامل پایان نامه های ایران داک (گنج)رشته حسابداری مدیریت دولتی بازرگانی مالی منابع انسانی زنجیره تامین حقوق جزا جرم شناسی بین الملل خصوصی عمومی برق قدرت مواد نساجی هنر هوافضا مقاله isi فناوری اطلاعات علوم ارتباطات معماری و شهرسازی برنامه ریزی شهری ریاضی زیست شناسی کشاورزی تربیت بدنی بازاریابی گرافیک پژوهش هنر تبدیل انرژی مشاوره ساخت و تولید صنایع غذایی رایگان پروژه تحقیق پژوهش مقاله پلیمر سمینار

۶۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

۱-۱-   پیامدهای اختلال اضطراب اجتماعی

اضطراب اجتماعی تأثیر گسترده­ای بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی، خانوادگی، و شخصی فرد مانند: معلولیت­های قابل ملاحظه و کاهش معنادار در سطح کیفیت زندگی، عملکرد اجتماعی تخریب شده، کاهش سطح بهره ­وری اقتصادی و به­طور خاص خطر بالا برای ابتلا به افسردگی عمده ثانوی بر اضطراب اجتماعی، دارد (ملیانی، ۱۳۸۶).

جوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی به­طور کلی مراودات اجتماعی ضعیف و توانایی تطابق کمتری نسبت به همسالان خود دارند و در مواجهه با انتظارات دوران بزرگسالی با مشکلات بیشتری روبه­رو می شوند (گارسیا لوپز[۱]، ۲۰۰۵). بسیاری از مبتلایان به اضطراب اجتماعی بیکارند یا از نظر شغلی در سطح نازلی هستند. برخی از آن­ها مشاغلی را برمی­گزینند که مستلزم حداقل تماس با افراد باشد (مثلاً نگهبانی در شیفت شب) در حالی ­که ممکن است دارای تحصیلات دانشگاهی باشند. گاهی به دلیل ترس از تعامل با همکاران و مراجعان، ارتقاء شغلی را رد می­ کنند (ترک و همکاران، ۲۰۰۱). چنان­چه اختلال اضطراب اجتماعی با سایر اختلالات اضطرابی (حملات هراس و GAD) یا افسردگی همبودی داشته باشد، آسیب کارکردی، گسترده­تر خواهد شد (مگی و همکاران، ۱۹۹۶). تجربه انزوا و تنهایی شدید نیز در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی شایع است. بارلو (۲۰۰۱) گزارش می­ کند که نیمی از افراد علی­رغم میانگین سنی ۳۰ سال، هرگز ازدواج نکرده ­اند، این در حالی است که ۳۶ درصد افراد مبتلا به اختلال هراس و آگورافوبیا و ۱۸ درصد مبتلایان به اختلال اضطراب منتشر تا این سن هنوز مجردند. لذا چنانچه درد و رنج و عوارض ناشی از اضطراب اجتماعی در نظر گرفته شود، تعجب­آور نیست که شاهد افت محسوس کیفیت زندگی و نرخ بالای ایده­پردازی خودکشی (در افراد فاقد اختلال روانپزشکی) باشیم. این بیماران معمولاً کیفیت زندگی خود را به وضوح پایین­تر از افراد غیر بالینی ارزیابی می­ کنند. یک مطالعه متاآنالیز در اختلالات اضطرابی نشان داد که اثرات منفی اضطراب اجتماعی بر روابط بین فردی، کار و خانواده به اندازه اختلال هراس و OCD است (ویتچن[۲] و همکاران، ۲۰۰۰).

[۱]- Garcia-Lopez

[۲]-Wittchen

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

موثر برقراری ارتباط

  • اهمیت یادگیری روش های موثر برقراری ارتباط

  • ناتوانی در برقراری ارتباط سازنده یکی از دلایل اصلی اختلالات و ناراحتی های روانی است.
  • موفقیت فرد در رسیدن به اهدافی که در امور شغلی، اجتماعی، خانوادگی و شخصی خود تعیین کرده است، به توانایی فرد در برقراری ارتباط اثربخش و کارآمد بستگی دارد.
  • مفهوم ارتباط تنها بعدی بیرونی و اجتماعی ندارد . ارتباط با خود، نیز یکی از اموری است که نیازمند توجه و یادگیری است. به همین دلیل یادگیری این که چه طور به گونه ای سازنده با خود ارتباط برقرار کنند یکی از اهداف آموزش مهارت های ارتباطی است (برزآبادی فراهانی، ۱۳۸۹،ص ۱۶).

ارتباط عبارت است از، فرایند انتقال و تبادل افکار، اندیشه ها، احساسات و عقاید افراد با بهره گرفتن از علائم و نمادهای مناسب به منظور تاثیر، کنترل و هدایت یکدیگر(حنیفی، ۱۳۹۰، ص ۵۱). هرگونه اشکالی در فرایند انتقال پیام می تواند باعث اختلال در ارتباط شود. اختلال در ارتباط بین انسان ها همان سوء تفاهم است (خسروی ، ۱۳۹۰، ص ۳۵).

اهمیت ارتباط موثر: ارتباط موثر ارتباطی است که در آن همه راه هایی که باعث سوء  تفاهم می شوند بسته شود. ارتباط موثر همراه با گشاده رویی، همدلی، حمایتگری، مثبت گرایی و احساس تساوی است. افرادی که از مهارت های ارتباطی مناسب برخوردار نیستند در بسیاری از جنبه های زندگی آسیب پذیر هستند و کمتر مورد پذیرش دیگران قرار می گیرند. با برقراری ارتباط موثر احساس ها، عقاید و اندیشه ها بین افراد منتقل می شود و رشد فرد و جامعه تضمین می گردد. عدم برقراری ارتباط موثر علاوه بر ایجاد سوء تقاهم، باعث احساس درماندگی و کاهش اعتماد به نفس افراد می شود و توان آن ها را برای رویارویی با مشکلات کاهش می دهد (آقابخشی، ۱۳۸۸).

مولفه اصلی در برقراری ارتباط موثر

صداقت: به معنای راستگویی و هماهنگی بین زبان بدن، زبان گفتار و زبان لحن است. صراحت : به معنای روشن و مستقیم بودن پیام هایی است که بین دو فرد رد و بدل می شود. احترام متقابل: به معنی ارزش گذاری، پذیرش فردیت و حفظ حریم شخصی خود و فرد مقابل است. مهارگری: به معنی خودمختاری است نه کنترل (آقابخشی، ۱۳۸۸، ص ۲۹).

در برنامه های آموزش مهارت های زندگی، به ارتقای مهارت های ارتباطی افراد، توجه زیادی نشان داده می شود، معمولاً در برنامه هایی که برای دانش آموزان تدارک دیده می شود، تاثیرات زیر در روابط اجتماعی دانش آموزان مورد نظر قرار می گیرد:

  • توانایی فرد به تشخیص حقوق و منافع خود تا براساس آن عمل خود را سازمان و سامان دهد.
  • فرد بتواند بدون ترس و واهمه و بدون اضطراب بر حق خود پافشاری کند.
  • فرد بتواند احساسات و عواطف واقعی خود را بیان نماید.
  • در همه حال، فرد بدون فراموش کردن حق دیگران، به مطالبه حق خود اقدام نماید (روحانی،۱۳۸۳،ص۱۹).

در واقع، این توانایی به فرد کمک می کند تا بتواند به صورت کلامی یا غیرکلامی و مناسب با فرهنگ جامعه موقعیت خود را بیان نماید. بدین معنی که فرد نظرات، عقاید، خواسته ها و نیازهای خود را ابراز و به هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در مواقع ضروری از عوامل مهم یک رابطه سالم است.

۲-۵- ۵ مهارت فناوری اطلاعات

در جهان کنونی، استفاده از فناوری و ارتباطات منجر به تغییراتی اساسی و عمده در آموزش و یادگیری شده است. توزیع وسیع و قابلیت دسترسی آسان به اطلاعات، انعطاف پذیری، عدم نیاز به فضا و زمان بالا، حیات آموزشی بشر را دگرگون می سازد. در گذار به جامعه اطلاعاتی، نقش عمده بر دوش دانش آموختگان جامعه است. فقط این قشر از جامعه است که توان، ظرفیت و امکان ورود بدون اشکال و سریع تر به این سرزمین ناشناخته را بدون آنکه شوک گذشتن از تونل زمان، تعادل او را بر هم بزند دارد. نظام آموزشی جامعه، همراه با تمامی اجزای آن نخستین بخش از جامعه است که می تواند ساده تر و مؤثرتر از سایر بخش ها، به این پهنه گام نهد (متواضع،۱۳۸۴،ص۵۲).

کاربرد فناوری اطلاعات صرفاً به تثبیت و تقویت مهارت های پایه محدود نمی شود، در روش های گوناگون یاددهی و یادگیری نیز مورد استفاده قرار می گیرد. فناوری اطلاعات بر الگوهای زندگی، شیوه های کار، روش های پژوهش، آموزش و یادگیری، مدیریت و بسیاری از زمینه های دیگر زندگی انسانی تاثیر می گذارند و دارای سودمندی های بسیار است (روحانی،۱۳۸۳). قابلیت و توانایی دسترسی به اطلاعات، از طریق استفاده از منابع و فناوری اطلاعاتی، ارزیابی و کاربرد بهینه آن اطلاعات توسط افراد، همان سواد اطلاعاتی یا سواد   فناوری است که دانش آموزان اگر در فرایند یادگیری به این مطلوب مجهز شوند، نو شدن افکار ذهنی و تقویت آموخته ها را موجب می شود. نتایج مطالعات نشان می دهد که معلمان ماهر در کاربرد فناوری اطلاعات بهتر می توانند دانش آموزان را در یادگیری هدایت کنند (طیرانی راد،۱۳۸۵،ص۲۳).

ضرورت پرداختن به مهارت های فناوری و اطلاعات کاملاً واضح و مشخص است، آموزش فناوری در برنامه آموزش عمومی از دو جهت حائز اهمیت است: نسخت آنکه این مقوله خود به تنهایی یکی از مهارت های مهم است که برای ورود به جامعه اطلاعاتی مورد نیاز است و جامعه آینده به متخصصانی در این زمینه نیاز دارد و لذا لازم است دانش آموزان و فراگیران به تدریج با شاخص های مختلف و حیطه کاربرد فناوری آشنا شوند. از سوی دیگر ارزش این مقوله، استفاده ابزاری آن در سایر شاخه های علوم است. از این رویکرد نیز آموزش فناوری اطلاعات موضوع بسیار مهمی است که در طی آن فراگیر چگونگی بهره برداری و استفاده از آن را در سایر رشته های دیگر می یابد، به تعبیری از یک سو هدف از آموزش فناوری اطلاعات، زمینه سازی برای تربیت افرادی است که بعدها خود متخصصان و خبرگان این فن شوند و از سوی دیگر مقدمات آموزش افرادی فراهم می شود که بعدها به عنوان کاربر از این فناوری بهره مند خواهند شد ( منتظر، ۱۳۸۱، ۱۸۳).

با پیچیده تر شدن جوامع و تحولات علمی روز افزون، شکل نوینی از فناوری موسوم به فناوری اطلاعات پدیدار گشته که به کمک آن می توان به جلوه های مختلف اطلاعات دست یافت و از آن استفاده نمود. وظیفه مهم نظام های آموزشی، پرورش علمی نسل فردا برای تصدی بخش های مختلف جامعه در جهت تعالی و توسعه متوازن جامعه است و یکی از راه کارهای دستیابی به این مهم آشنا ساختن دانش آموزان با وجوه مختلف فناوری اطلاعات در زندگی اجتماعی است از این رو به نظر می رسد آشنایی و آموزش فناوری اطلاعات یکی از جنبه هایی است که باید در برنامه نظام آموزشی کشور مورد توجه قرار بگیرد.

۲-۵-۶ مهارت مشارکت و همکاری

    فعالیت هایی که در آن ها همکاری و مشارکت وجود دارد، دانش آموزان می آموزند تا کارها را تقسیم کنند، به احساسات و عواطف دیگران احترام بگذارند و به طور کلی افراد بهتر و موثرتری باشند (نیازآذری و همکاران، ۱۳۸۹).

هنگامی که افراد با هم کار می کنند و اهداف مشترکی را دنبال می کنند، می توانند       پاسخ های مثبتی دریافت کنند. شرکت در فعالیت های دسته جمعی، تا حد زیادی باعث رشد و توسعه شخصیت و اجتماعی شدن دانش آموزان می گردد (شعبانی، ۱۳۸۲). فعالیت های دسته جمعی فرصت های بی شماری را برای مواجه شدن با رفتارهای مطلوب و البته نامطلوب اجتماعی به وجود می آورند. رفتارهای مطلوب شامل: تقسیم کارها، مشارکت، احترام به دیگران، علاقه به دیگران، رعایت حقوق افراد، توجه به احساسات دیگران و خود انضباطی است. فشارهای نامطلوب زمانی بروز می کنند که دانش آموزان بدون همکاری و مشارکت با دیگران، فقط به رقابت بپردازند(حسینی،۱۳۸۰،ص۴۰).

در واقع، یادگیری همکاری و تعاون در افراد، مستقیماً به توسعه مهارت های اجتماعی، توانایی در برقراری ارتباط موثر و مثبت، احترام به دیگران، صداقت و راستگویی وابسته است. از طریق مشارکت است که دانش آموزان یاد می گیرند که کارها را تقسیم کنند، به احساسات دیگران احترام بگذارند و سعی کنند عضو بهتری در جمع باشند. هنگامی که دانش آموزان به جای دنبال کردن هدف شخصی خود به سمت اهداف جمعی و مشترک حرکت کنند، رفتارهای ناشایست و مخرب تبدیل به رفتارهای سازنده و مثبت می شوند، با توجه به اهمیت این مهارت، مدارس باید فرصت هایی را برای دانش آموزان فراهم کنند تا به نحو شایسته تری بتوانند مهارت مشارکت و همکاری را در خود تقویت کند.

 

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

پیامدهای رضایت شغلی و عدم رضایت شغلی

رضایت شغلی باعث می‌شود بهره‌وری فرد افزایش یابد، فرد نسبت به سازمان متعهد شود، سلامت فیزیکی و ذهنی فرد تضمین شود، روحیه فرد افزایش یابد، از زندگی راضی باشد و مهارتهای جدید شغلی را به سرعت آموزش ببیند.

عدم رضایت شغلی باعث کاهش روحیه کارکنان می‌شود که روحیه پایین در کار بسیار نامطلوب است. مدیران وظیفه دارند که علائم روحیه پایین و عدم رضایت شغلی را بطور مستمر زیر نظر بگیرند و در اولین فرصت اقدامات لازم را انجام دهند (مقیمی،۱۳۷۷).

کارکنان و اعضای سازمان، نارضایتی خود را از راه های گوناگون ابراز می‌کنند. بعنوان مثال، به جای این که کارگر یا کارمند سازمان یا محل شغل خود را ترک کند، ترجیح می‌دهد که نارضایتی خود را به صورت اعتراض ابراز نماید. (رابینز، پارسائیان و اعرابی،۱۳۷۷).

بعضی از نتایج عدم رضایت شغلی عبارتند از:

الف) تشویش: تشویش یک شرایط کلی است که ناخشنودی فرد از شغل را نشان می دهد. فرد ممکن است تمایل زیادی به شغل خود نداشته باشد، در محیط کار خواب‌آلود شود، فراموشکار شود، در کار بی‌دقتی کند، از شرایط کاری شکایت کند، دیر سرکار حاضر شود و یا غیبت کاری داشته باشد که همگی این شرایط بر سلامت ذهنی فرد تأثیر منفی برجای می‌گذارد.

ب) غیبت کاری: مطالعات نشان می‌دهد، کارکنانی که رضایت کمتری دارند، احتمالاً بیشتر غیبت می‌کنند. دو نوع غیبت وجود دارد: یکی غیبت غیرارادی است که به علت بیماری یا سایر دلایل موجه و حوادث پیش‌بینی نشده اتفاق می‌افتد که غیرقابل اجتناب است و ارتباطی با رضایت شغلی ندارد. دیگری غیبت اختیاری است که ناشی از عدم رضایت شغلی فرد است.

پ) تأخیر در کار: تأخیر کاری همانند غیبت این باور را بوجود می‌آورد که فرد از کارش ناراضی است. این امر نشان می‌دهد که فرد برای شغل خود اهمیتی قائل نیست و بیشتر اوقات خود را به استراحت در خانه اختصاص می‌دهد. وقتی هم که سرکار حاضر می‌شود، بیشتر به تلفن‌های شخصی پرداخته و بطور کلی در پی اتلاف وقت است.

ت) ترک خدمت: ترک خدمت کارکنان موجب وقفه در عملیات سازمان شده و جایگزین نمودن افراد برای سازمان پر­هزینه بوده و از نظر فنی و اقتصادی نیز نامطلوب است. بر اساس مطالعات آرنولد و فلدمن[۱]در واحدهای سازمانی که میزان رضایت شغلی افراد آن از حد متوسط پایین‌تر است، میزان ترک خدمت کارکنان آن بالاتر خواهد بود. البته ترک خدمت ممکن است ارادی و مربوط به عدم رضایت شغلی باشد و یا دلایل شخصی داشته باشد که خارج از کنترل مدیر است. از طرف دیگر ترک خدمت می‌تواند ناشی از مدرنیزه شدن کارخانه، فقدان سفارشات برای تولید، کمبود مواد اولیه و یا بطور کلی ناشی از وضعیت دشوار اقتصادی باشد. در چنین مواردی موضوع ترک خدمت بایستی بطور جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و هر کجا که ضرورت دارد، اقدامات اصلاحی صورت پذیرد.

ث) فعالیت اتحادیه: مطالعات نشان می‌دهد که کارکنان با رضایت شغلی بالا، تمایلی به عضویت در اتحادیه ندارد و به آن بعنوان یک ضرورت نمی‌نگرند. شواهدی در دست است که نشان می‌دهد، عدم رضایت شغلی علت اصلی اتحادیه گرایی است. سطح فعالیت اتحادیه‌ها به سطح عدم رضایت شغلی بستگی دارد. هر چه سطح عدم رضایت شغلی کمتر باشد، ممکن است تنها به شکایت بسنده شود. ولی اگر سطح عدم رضایت شغلی بالاتر باشد، ممکن است موجبات اعتصاب کارکنان را فراهم آورد.

ج) بازنشستگی زودرس: مطالعات اشمیت و مکلن[۲] ارتباط رضایت شغلی و بازنشستگی زودرس را نشان می‌دهد. شواهدی وجود دارد مبنی بر این که کارکنانی که تقاضای بازنشستگی پیش از موعد می‌کنند، تمایل دارند، نگرشهای مثبت خود را کمتر معطوف به کار خود سازند. از طرف دیگر کارکنانی که پست‌های سازمانی عالی‌تری دارند و دارای فرصتهای کاری چالشی هستند. نسبت به مشاغل سطوح پائین‌تر کمتر بدنبال بازنشستگی زودرس هستند (مقیمی،۱۳۷۷).

چ) ترک سازمان: کارگر یا کارمند درصدد برمی‌آید که شرکت یا سازمان را ترک نماید، از این رو استعفا می‌دهد و در پی شغل جدیدی بر می‌آید.

ح) اعتراض: به صورتی فعال و با اقداماتی سازنده درصدد بهبود شرایط برمی‌آید. عضو سازمان با مقامات بالا درباره این مسائل بحث می کند، پیشنهادهای سازنده ارائه می کند و درصدد نوعی اقدام دسته‌جمعی بر می‌آید.

خ) عدم وفاداری: کارگر یا کارمند، اگر چه برای بهبود وضع سازمان اقدامی نمی‌کند ولی خوشبختانه در انتظار بهبود شرایط می‌نشیند. در برابر انتقادهای خارجی، به نفع سازمان جبهه می گیرد و اعتماد راسخ دارد که مدیریت دلسوز سازمان از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند و بر این باور است که مدیریت “راه درست” می‌رود.

د) اقدام منفی: عضو سازمان با اقدامات منفی خود موجب بدتر شدن شرایط می‌شود. با غیبت‌های طولانی و تأخیرهای زیاد، کم کاری و اشتباه کاریها، باعث بدتر شدن وضع سازمان می گردد (رابینز، پارسائیان و اعرابی، ۱۳۷۷).

۲-۳-۶- رضایت شغلی و عملکرد

یکی از موضوعات بحث انگیز رضایت شغلی، ارتباط آن با عملکرد است. سه دیدگاه مختلف در این مورد وجود دارد:

– رضایت شغلی باعث افزایش عملکرد می‌شود.

– عملکرد شغلی موجبات رضایت شغلی را فراهم می‌آورد.

– ارتباط ذاتی بین رضایت شغلی و عملکرد وجود ندارد، بلکه پاداشهای متغیری هستند که مداخله می‌کنند.

شکل زیر ارتباط رضایت شغلی و عملکرد را با توجه به دیدگاه های فوق نشان می‌دهد (مقیمی،۱۳۷۷):

 

 

 

 

شکل۲- ۲: ارتباط رضایت شغلی و عملکرد

منبع:(مقیمی،۱۳۷۷)

برای دو دیدگاه اول پشتوانه تحقیقاتی ضعیفی ارائه شده است. بیست مطالعه انجام یافته در این زمینه نشانگر آن است که بین رضایت شغلی و با عملکرد ارتباط ضعیفی وجود دارد و بیانگر آن است که کارمند راضی ضرورتاً عملکرد بالایی ندارد. البته نتایج تحقیقات نشان می‌دهد، دیدگاه دوم تا حدودی مورد تأیید قرار گرفته و عملکرد بالاتر، رضایت بالاتری را نیز به دنبال دارد. اما در این میان دیدگاه سوم که عامل پاداش را بعنوان متغیر مداخله‌گر در ارتباط بین عملکرد و رضایت شغلی معرفی می‌کند بیشتر مورد تأیید قرار گرفته است. این بدان مفهوم است که عملکرد، پیامد رضایت شغلی نیست و همچنین رضایت شغلی نیز پیامد عملکرد نیست.

در سال ۱۹۵۵، برایفیلد و کروکت[۳]ادبیات ارتباط رضایت شغلی و عملکرد را مورد بازنگری قرار دادند و نتیجه گرفتند که بین این دو پدیده ارتباط مستقیم کمی وجود دارد. در حقیقت بعضی اوقات رضایت شغلی و عملکرد بطور معکوس با یکدیگر ارتباط دارند. این دو پژوهشگر ثابت کردند که رضایت شغلی نتیجه فرآیند انگیزش جامع است. از این دیدگاه، انگیزش عبارتست از فعالیت و هدایت انرژی و رفتار، در حالی که رضایت شغلی ایستگاه یا پاداش رفتار است. وقتی اعضاء سازمانی از کار رضایت پیدا می‌کنند، میزان غیبت، تأخیر در کار و حتی ترک خدمت کاهش می‌یابد. در حقیقت رضایت شغلی می‌تواند برای سازمان تعیین کننده باشد (مقیمی،۱۳۷۷).

وجود نیروی انسانی متعهد، وجهه سازمان را در اجتماع مهم جلوه داده و زمینه را برای رشد و توسعه سازمان فراهم می­ کند. بنابراین کارکنان متخصص، وفادار، سازگار با ارزشها و اهداف سازمانی، دارای انگیزه قوی، متمایل و متعهد به حفظ عضویت سازمانی، از نیازهای اصلی و بسیار ضروری هر سازمانی می باشد. زیرا سازمان به کارکنانی نیازمند است که فراتر از شرح وظایف مقرر و معمول خود به کار و فعالیت بپردازند. وجود چنین نیروهایی در هر سازمان ضمن کاهش غیبت، تأخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان و تجلی بهتر اهداف متعالی سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد. عدم احساس تعهد و تعهد سطح پایین، نتایج منفی را برای فرد و سازمان به دنبال دارد، ترک خدمت، غیبت زیاد، بی­میلی به ماندن در سازمان، کاهش اعتماد مشتریان و کاهش درآمد از جمله نتایج می باشد .شواهد موجود حاکی از آن است که افراد ناراضی، سازمان خود را ترک می­ کنند و نیز بیشتر استعفا می­ دهند.(دلشگایی، توفیقی، کرمانی، ۱۳۸۷).

 

۲-۴- سلامت روان

بهداشت روانی، به منزله­ی توانایی حفظ و افزایش سلامت روانی [۴]است و سلامت روانی به سازش­یافتگی بهینه­ شخصیت، نبود نسبی اختلال­های روانی و احساس فاعلی سلامت اطلاق می­شود. بر اساس پژوهش­های انجام شده در دو دهه اخیر در قلمرو روانشناسی سلامت، این نکته آشکار شده است که گستره وسیعی از رفتارها می­توانند به گونه­ای مثبت یا منفی بر سلامت فرد مؤثر باشند.

مهم­تر آن­که، پذیرش یک سبک زندگی سالم، بسیار زود استقرار می­یابد. بررسی­های همه­گیرشناسی توانسته ­اند تأثیر این رفتارها را به اثبات برسانند. آن­چه زمینه­ بروز انحراف­ها و اختلال­ها روانی را فراهم می­ کند، سبک زندگی فرد و ناتوانایی وی در مواجهه با مشکلات است. تحقق هدف اصلی تأمین بهداشت روانی، مستلزم اتخاذ روش­های است که به کمک آنها بتوان توان مقابله­ی فرد را افزایش داد و در برابر مسائل و مشکلات زندگی مجهز کرد (دادستان، ۱۳۸۷).

طبق برآوردهای سازمان بهداشت جهانی[۵]، میزان شیوع اختلالات بیماری­های روانی در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است، این در حالی است که در برنامه ­ریزی­های توسعه اجتماعی و اقتصادی پایین­ترین اولویت به آنها داده می­شود. دلیل این افزایش را تا حدود زیادی می­توان رشد روز افزون جمعیت و تغییرات سریع اجتماعی هم­چون شهرنشینی، فروپاشی خانواده­های گسترده و مشکلات اقتصادی دانست (نوربالا و همکاران، ۱۳۸۰).

برخورداری از تعادل روانی به عوامل بسیاری بستگی دارد که مهم­ترین آن­ها احساس امنیت و ارزشمندی، فقدان اضطراب و افسردگی، عملکرد اجتماعی بالا و سلامت و شادابی جسمانی است. افرادی که دچار مسائل و مشکلات عصبی و روانی می­شوند مضطرب، افسرده، بلاتکلیف، بی­هدف و فرو­روفته در خود هستند و استمرار این وضعیت ممکن است شخصیت فرد را در هم بریزد و موجب بروز بیماری روانی در آنها شود (میلانی­فر، ۱۳۸۷).

۲-۴-۱- تاریخچه بهداشت روان

در حقیقت بهداشت روان را می توان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمان های قدیم وجود داشته به طوریکه بقراط در حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد. تقریباً از سال ۱۹۳۰ (۱۳۰۹ هـ. ش) یعنی بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.(پورقاز و رقیبی، ۱۳۸۳).

در سال ۱۹۴۸ در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان جهانی بهداشت درآمد به طوریکه این سازمان در ژنو نقش رهبری رسمی فدارسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهارسال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود. در نتیجه تلاش و کوشش های پیگیر روز ۱۸ فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار می گیرد. در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمد بن زکریای رازی و بعد ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف دارویی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده می کردند ولی بطور رسمی در سال ۱۳۳۶ برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی در اداره کل بهداشت وزارت بهداری وقت تشکیل گردید (لشکری، ۱۳۸۱).

۲-۴-۲- سلامت روانی در اسلام

در جهان امروز سلامت روانی از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا در عصری زندگی می­کنیم که به موازات پیشرفت های تکنولوژیکی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، نابسامانی های روانی و نفسانی روز به روز در حال گسترش است و بسیاری از افراد از ناراحتی­ها و نابسامانی­های روانی به شدت رنج می برند و نه تنها خود در عذاب هستند بلکه خانواده و جامعه را نیز دچار مشکل می کنند. سلامت روانی در تمام دوره های زندگی، قبل از تولد تا مرگ، از محیط خانواده تا محل کار و جامعه حائز اهمیت است. اسلام انسان را دارای ابعاد معنوی می داند و در کنار توجه بسیار به بهداشت و سلامت جسمانی، سلامت و سلامت روانی را مورد عنایت ویژه قرار می دهد. انسان در کنار نیازهای فیزیولوژیک دارای نیازهای عاطفی، اخلاقی، مذهبی، آموزشی و هدایتی است که زندگی سالم در پرتوبرآورده شدن این نیازها و ایجاد تعادل میان آنها به وجود می آید. برای ایجاد تعادل یاد شده، عزت نفس به عنوان یکی از اجزاء مهم سلامت روانی مورد توجه قرار می گیرد. عزت در لغت به معنی نشکن ( محکم ) و زمین سفت آمده و در اصطلاح «خصلت شریفی است که نتیجه شناسای انسان از قدر و منزلت خویش و بزرگ دانستن خویش از فروتنی کردن برای مال و ثروت و امور دنیوی» است. علماء علم اخلاق و علوم تربیتی توجه خاصی به بحث عزت نفس و پرورانیدن نفس دارند و نقطه مقابل آن حس حقارت و خود کم بینی است. امروزه در علم روانشناسی ثابت شده است و عموم دانشمندان این حوزه نیز معترفند که افراد زورگو، بیدادگر، قانون شکن، سلطه جو و ستمگر، بدون تردید در باطن گرفتار ترس، ضعف، نگرانی و خلاصه یک نوع احساس حقارت هستند.( لشکری، ۱۳۸۱).

۲-۴-۳- سلامت روانی قرن ۲۱

در آغاز هزاره سوم تغییرات در سطوح مختلف اجتماعی هم از جهت کیفیت و هم از جهت شتاب و کمیت تغییرات، ابعاد گسترده ای یافته است. نهادهای اجتماعی با تن دادن به اعتضائات نوگرایی، تغییراتی را پذیرا شده اند و در سطح فرهنگ، ارزش ها و سنت ها دگرگونی های عمیقی رخ داده است.مناسبات اجتماعی فراتر از روابط مستقیم و رو در رو، به گستره ای فراملّی و غیر مستقیم تبدیل شده است و برین ترتیب مناسبات دیگر محدود به حیطه های تعریف شده ی سنتی نیست. در نتیجه ی این تحولات، فاصله ی نسل ها افزایش یافته و تمایلات هویت یابی مرجعیت خود را نه در درون بسترهای طبیعی خانوادگی و محیطی که عموماً فراتر از تولیدات اجتماعی و فرهنگی بومی قرار داده است. فرگرایی در حال تشدید شدن است و طول دوره ی همراهی با گروه­های همسال، امکان هر نوع انتقال و مبادله­ تجربه­ی اجتماعی را محدود ساخته است. بدین ترتیب، انسان ها در مواجهی با مخاطرات اجتماعی و دشواری های زندگی، منابع محدودی برای مقابله داشته و استرس به عنوان پدیده­ای فراگیر مسئله­ای اساسی برای سلامت روانی در عصر حاضر شده است.( بهرامی،۱۳۸۱).

۲-۴-۴- تحولات و گسترش اختلالات روانی

هزاره سوم میلادی، در شرایطی آغاز می­گردد که جهان کماکان درگیر مشکلات عدیده ای چون تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن در ابعاد روانی- اجتماعی انسان است. پیشرفت و توسعه، علی رغم آنکه تسهیلات فراوانی به همراه داشته است اما در برگیرنده مشکلات اساسی نیز هست.

بدین ترتیب، موضوع تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت، سلامت روانی یا بیماری های روانی، افزایش رضایت­مندی از زندگی یا کاهش آن و هزاران موضوع دیگر از این دست، پیش روی محققان است. از آن جا که بهداشت روانی به عنوان پدیده های روانی- اجتماعی، نیازمند درک و تفسیر درست از مسائل مرتبط است و باید آن را در چارچوب عوامل اساسی زمینه ساز و یا در ارتباط مستقیم با عوامل زیان­بخش برای سلامتی مورد توجه قرار داد. این موضوع از آن جهت مهم است که فراتر از متغیرهای مستقل و جداگانه­ای که به طور طبیعی نقش اساسی خود را در سلامت روانی و یا بیماری ایفا می­ کنند، عوامل مشترک را نیز که در ایجاد یا تسهیل اختلالات روانی بر عهده دارد مورد توجه قرار داده و با رویکردی کل نگر به تنظیم چارچوبی مؤثر می پردازد.(پورقاز و رقیبی، ۱۳۸۳).

تغییرات شرایط اجتماعی، طی دو دهه گذشته موجب تغییرات بنیادین در سطح خانواده و دوستان از یک سو و نیز موجب تغییرات وسیعی در تعلیم و تربیت و شیوه ­های آن و نیز سبکهای زندگی از سوی دیگر گردیده است. صرف نظر از مشکلات جاری که می ­تواند ماحصل شرایط بد اقتصادی و توسعه نیافتگی باشد، دگرگونی­های پی­در­پی و تغییر در الگوهای زندگی، تغییر در مطالبات اجتماع از فرد، تغییر در ارزش ها، باورها و فرهنگ به گونه ای است که می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توانایی­های سازشی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بدین ترتیب، سطوح مختلف اجتماعی، بویژه کودکان و جوانان در مواجهه با تغییرات پی­در­پی پیرامونی مشکلات متنوعی را تجربه می کنند و با مسائلی درگیر می­شوند که ابعاد آن برای بسیاری از خانواده ها و مسئولان امر شناخته شده است.( بهرامی، ۱۳۸۱).

۲-۴-۵- تعریف و مفهوم سلامت روان

یکی از از نعمتهای بسیار ارزشمند پروردگار برخورداری از جسم و روان سالم است و بهره مندی از آن در گرو رعایت موازین بهداشتی است.

در جهان امروز علیرغم پیشرفت­های شگرف و گوناگونی که در تمام زمینه ­های اقتصادی، اجتماعی و از جمله علوم رخ داده است، بشر نتوانسته مشکلات روحی روانی خود مانند اضطراب، افسردگی، فشارهای روانی و پوچ ­گرایی و بی معنی بودن زندگی و استرس و فشارهای عصبی را درمان کند، چنین به نظر می رسد که انسان، امروزه هویت اصلی خود را از دست داده و از خویشتن خویش بیگانه شده است.(پورقاز و رقیبی، ۱۳۸۳).

گرچه انسان به بسیاری از امیدها و آرزوهای خویش به ویژه دستاوردهای مادی و رفاهی رسیده، که هرگز فکر تحقق آنها را نمی نموده و در این زمینه­ها دست آوردهای شگفت آوری داشته است. در عین حال زندگی بشر با احساس خشنودی و خوشبختی، آرامش و آسایش خیال و رضایت­مندی همراه نبوده است.(بهرامی، ۱۳۸۱).

از منظر زندگی فردی، بدرفتاریها، بدخلقی­ها، نابهنجاری­ها، سوءظن­ها، حسادت­ها، خود­پسندی، غرور، بد­زبانی و بد­بینی ها هر یک بخشی از هویت انسانی ما را به مخاطره انداخته و از سوی دیگر در حوزه اجتماعی، آسیب ها و ناهنجاریها، سودجوییها، منفعت طلبی ها، فریبها، کامجو ئی­های نامشروع، فضای زندگی را به ابتذال، بی تفاوتی و پوچی کشانده است، قرآن می­فرماید « والعصر انِّ الانسان لفی خُسر» ( العصر، ۱٫۲) یعنی: قسم به عصر که انسانها همه در زیانند( نوابخش و پوریوسفی، ۱۳۸۵).

در جهان امروز بهداشت روانی از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا در عصری زندگی می­کنیم که به موازات پیشرفت های تکنولوژیکی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، نابسامانی های روانی و نفسانی روز­به­روز در حال گسترش است و بسیاری از افراد از ناراحتی ها و نابسامانی­های روانی به شدت رنج می برند و نه تنها خود در عذاب هستند بلکه خانواده و جامعه را نیز دچار مشکل می کنند. بهداشت روانی، علمی است در جهت بهزیستی، رفاه اجتماعی و سلامت زندگی که با تمامی دوره های زندگی، از قبل از تولد تا مرگ و با تمامی زوایای زندگی از محیط خانواده تا مدرسه، دانشگاه، محیط کار و جامعه ارتباط دارد.( لشکری، ۱۳۸۱).

وقتی صحبت از سلامت روانی می­کنیم منظور بیشتر دستیابی به درجه بالایی از سلامت روانی است. به عبارت دیگر منظور رساندن فرد به انسانی شایسته و لایق که دارای انسجام شخصیتی و روانی بوده که قادر باشد، کارکردها و مسئولیت­های خویش را به نحو مطلوب انجام دهد. به عبارتی دیگر برای حفظ سبک زندگی سالم و بهنجار بیش از پیشگیری بیماری ضرورت دارد و همراه کردن مسئولیت شخصی و فعالیت برای رسیدن به سلامتی نیز لازم است. همان طور که ملاحظه می شود این فلسفه با بینش قبلی یعنی معالجه از طریق مراجعه به افراد متخصص فرق می­ کند. در چنین شرایطی، افراد سالم و تندرست برای پیشگیری از بیماری مسئولیت می­پذیرند و سبک زندگی سالم و متعادلی را دنبال می­ کنند.( هرشنسن، ۱۳۷۴).

مورفی[۶] به لزوم ایجاد تکامل در طبیعت انسان به منظور دستیابی به یک زندگی سالم تأکید می کند و معتقد است که باید سعی کنیم تا ظرفیت فرد را برای ارتباطات اجتماعی بالا ببریم و معتقد است:« در هزار سال گذشته میزان ارضای انسان از نظر علمی و از نظر زیباشناختی به حدی رسیده است که طبیعت او را نسبت به آنچه در قرون وسطی بود متفاوت ساخته است ولی هنوز این شروع کار است. این مقدار از تکامل در جنبه های روابط بین فردی به سختی شروع شده است». روانشناسی جدید و روانکاوی مطالب زیادی در مورد کشمکش­های روانی و جنبه های انهدامی بشر به ما آموخته ولی در مورد آموزش جنبه های تکاملی و احساسات مثبت پیش نرفته است.(حسینی، ۱۳۸۰).

اختلال روانی در جوامع انسانی بسیار مشهود است و بسیاری از افراد در زندگی، امکان ابتلا به ناراحتی­های روانی را دارند و به عبارت دیگر، کمتر کسی وجود دارد که در برابر بیماریهای روانی مصونیت داشته باشد. هدف اصلی بهداشت روانی، پیشگیری از وقوع ناراحتی­ها و حفظ سلامتی به منظور ایجاد یک محیط فردی و اجتماعی سالم و مناسب و همچنینی درمان اختلالهای روانی و پیشگیری از مزمن شدن بیماری در افراد است. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت فکر و روان را قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب عنوان می­ کنند و معتقدند سلامت روان تنها نداشتن بیماری های روانی نیست بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربیات زندگی به صورت قابل انعطاف و معنی دار است( صالحی و همکاران، ۱۳۸۶).

بهداشت از نظر علمی به معنای پیشگیری از بیماری ها و در نتیجه افزایش طول عمر و سلامتی در انسان است. بهداشت را در یک طبقه بندی کلی به دو نوع بهداشت جسمی و بهداشت روانی تقسیم نموده اند. حال سوال این است که بهداشت و سلامت روان چیست و چه عواملی بر آن تاثیر می گذارد.

بهداشت روان علمی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از اولین لحظات حیات جنینی تا مرگ اعم از زندگی داخل رحمی نوزادی کودکی تا نوجوانی بزرگسالی و پیری را در بر می­گیرد. بهداشت روان دانش و هنری است که به افراد کمک می­ کند تا با ایجاد روش­هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری نموده و راه حل های مطلوب تری را برای حل مشکلات­شان انتخاب نمایند. سلامت روانی به نحوه تفکر احساس و عمل اشخاص بستگی دارد. به طور کلی افرادی که از سلامت روانی برخوردار هستند نسبت به زندگی نگرش مثبت دارند. آماده برخورد با مشکلات زندگی هستند. در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می­باشند. زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه­ای هستیم.(بهرامی، ۱۳۸۳).

اکثر روانپزشکان توانایی سازش با محیط، انعطاف پذیری و قضاوت عادلانه و منطقی در مواجه با محرومیتها و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی خانوادگی اجتماعی و به اصطلاح سازش با محیط است.(صالحی و همکاران، ۱۳۸۶).

فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ می‌­داند. از نظر وی سلامت روان بستگی به این دارد که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد جامعه را برآورده می ‌کند، نه این که فرد تا چه حد خود را با جامعه سازگار می‌ سازد. در نتیجه سلامت روان بیش از آن که امری فردی باشد، یک مساله اجتماعی است. جامعه­ی ناسالم در بین اعضای خود دشمنی، بدگمانی و بی­اعتمادی می­‌آفریند و مانع از رشد کامل آن ها می‌­شود. در مقابل جامعه ی سالم به اعضای خود امکان می ‌دهد که به یکدیگر عشق بورزند، بارور، کارآمد و خلاق باشند و قوه تعقل و عینیت خود را بارور و نیرومند سازند.(لشکری، ۱۳۸۱).

علاوه بر این، روانشناسان شناخت­گرا بر این باور هستند که شخص سالم، ‌رویدادهای محیط را با بهره گرفتن از روش هایی تعبیر و تفسیر می‌ کند که به احساس خوب یا امیدواری می­انجامند و او را قادر می ‌سازند که برای حل مسائل زندگی خود، مهارت های خاصی را به کار برد.

اما از سوی دیگر، آن چه نقطه نظر کارشناسان سازمان جهانی بهداشت است بدین مفهوم است که ‌سلامتی نه فقط به فقدان بیماری و نقص عضو، بلکه به حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی اطلاق می­‌شود. به این ترتیب تعریف سلامت روانی به عنوان یکی از معیارهای تعیین کننده­ سلامت عمومی شناخته می ‌شود. فردی که از سلامت روانی برخوردار است، ضمن احساس راحتی و آسایش قادر است در اجتماع به راحتی و بدون اشکال به فعالیت بپردازد و ویژگی‌ های شخصی وی در آن اجتماع، ‌موجب خشنودی و رضایت است. بر همین اساس سلامت روانی و بدنی لازم و ملزوم یکدیگر هستند.(پورقاز و رقیبی، ۱۳۸۳).

مطالعات زیستی شیمیایی مغز انسان نشان می­‌دهد که سلامت روان و ذهن، احتمالاً به منظم و متعادل بودن فعالیت های الکترو­شیمیایی سلول­های مغزی و دستگاه های عصبی بستگی دارد. البته باید گفت به سختی می­‌توان کسی را یافت که همیشه متعادل، منطقی و آگاه به اعمال خود باشد. بنابراین برای دسترسی به سلامت روانی باید بپذیریم که در رفتار خود، آزادی انتخاب داریم و این آزادی را به کار ببریم و بدانیم که مسوولیت انتخاب نیز با خودمان است. پس سلامت و عدم سلامت روانی به مقدار زیادی ناشی از تجارب موفق و ناموفق در دوران تحصیلی و واکنش های معلمان و والدین نسبت به این تجارب است.( هاشم زاده، ۱۳۸۹).

به عقیده آدلر[۷] (۱۹۷۳) سلامت روان یعنی داشتن اهداف مشخص، روابط خانوادگی و اجتماعی مطلوب، کمک به هم­نوعان و کنترل عواطف و احساسات خود (وردی،۱۳۸۰، به نقل از امینی،۱۳۸۶،ص ۱۴۶). کیز[۸] (۲۰۰۵) با این اعتقاد که پژوهشگران تا به حال برداشتی جامع درباره سلامت روان ارائه نداده­اند، مدل سلامت روان را ارئه می­دهد. بر این اساس سلامت روانی به عنوان حالتی تعریف می­شود که شامل الف) عدم وجود بیماری روانی ب) حضور سطوح مطلوبی از بهزیستی است. به نحوی که در آن دو بعد بهزیستی روانی و بیماری روانی با هم ترکیب گردیده و برای هر دو بعد نیز حالت کامل و ناکامل در نظر گرفته شده است (شکل ۲-۳). در این مدل کیز شرایطی را که در آن افراد گرچه دچار بیماری روانی نیستند اما سطوح بهزیستی پایین دارند، پژمردگی و شرایط کسانی را که مبتلا به بیماری روانی نیستند و سطوح بهزیستی بالا نیز دارند، شکوفایی می­نامد.

شکل۲- ۳: مدل کیز

منبع: کینز(۲۰۰۵)

مطالعات نشان می­ دهند که توانایی سازگاری با محیط، انعطاف پذیری، قضاوت عادلانه و منطقی­ای در مواجه با محرومیت­ها و فشارهای روانی از معیارهای مهم سلامت روانی است. همچنین این توانمندی­ها افراد را دربرابر مشکلات و آسیب­های روانی-اجتماعی از جمله بزهکاری، سوء مصرف مواد. مقاوم می­سازند. (قائدی و همکاران، ۱۳۸۷، ص۳۴۷).

لوینسون و همکاران (۱۹۶۲) سلامت روان را این­طور تعریف کرده­اند: سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی اطرافیان، مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن. سلامتی روانی داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات، سازش با محیط اجتماعی بر اساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمان به کار و مسئولیت و پیروی از اصل نیکوکاری و خیرخواهی است (شفیع­آبادی و ناصری، ۱۳۷۵، ص۱۵).

به عقیده فروید ویژگی­های خاصی برای سلامت روانی ضرورت دارد. نخستین ویژگی هشیاری است. یعنی هر آنچه که ممکن است در ناهشیاری موجب مشکل شود بایستی هشیار شود. هوشیاری لذت­طلبی نیست، هوشیاری عنصر اصلی سلامت روان­شناختی است و در شخص بالغ و پخته واپس­زنی تمایلات غریزی جایگزین محکومیت آنها می­شود. انسان می ­تواند تحت راهنمایی «من» آگاه و منطقی ناشادمانی­های روان رنجورانه خود را با بدبختی مشترک نوع بشر مبادله نماید.

۲-۴-۶- اهداف بهداشت روانی

هدف سلامت روانی، ایجاد سلامت روان به وسیله­ی پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس سلامت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشامدهای زندگی در سلامت روانی آنچه بیش از هر چیز مورد نظر است، احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است.( احمدوند،۱۳۸۲).

وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه است که با ایجاد و گسترش سازمانهای روانپزشکی، برنامه ریزی و اختصاص بودجه و تربیت نیروی فعال و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه تحقق می یابد. به طور خلاصه و فهرست وار بهداشت روانی دارای چهار هدف اصلی است:

  • خدماتی: جهت تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، بیماریابی، درمان سریع و پیگیری بیماران مبتلا به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و یا بستری، کمکهای مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی شده اند.
  • آموزشی: آموزش بهداشت روانی به افرادی که با بیماران عصبی- روانی سرو­کار دارند و همچنین آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همکاری و استفاده از سرویسهای موجود در صورت مواجهه با استرسها و مشکلات روانی، آموزش روانپزشکی به دانشجویان رشته­های مربوطه، تنظیم برنامه ­های باز­آموزی کوتاه مدت روانپزشکی برای پزشکان عمومی به منظور آشنایی بیشتر با علوم روانی.
  • پــژوهشی: تحــقیق درباره علل، نحوه شروع، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی، عقب ماندگیهای ذهنی، اعتیادات و انحرافات مانند پژوهش در مدارس، دانشگاهها، سازمانهای پلیس، سربازخانه ها، کارخانجات و مراکز کاریابی، درمانگاههای عمومی، مراکز بهداشت مادر و کودک و تنظیم خانواده و نظایر آن.
  • طرح و برنامه ­ریزی بهداشتی: درباره ایجاد و گسترش مراکز جامع روانپزشکی، منطقه­ای، مراکز بهداشت کودک و مادر، مراکز کودکان استثنایی، مراکز مسمومین و مصدومین، مراکز آموزشی جهت بالابردن کیفیت امور بهداشتی- درمانی و سطح آگاهی مردم به وسیله رسانه­های گروهی و ایجاد هماهنگی بین برنامه ­های خدماتی، آموزشی و پژوهشی(پورقاز و رقیبی، ۱۳۸۳).

بنابراین، همانطور که گذشت هدف از بهداشت روانی شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی، عاطفی و رفتاری است. مقابله با بیماریهای روانی برای ایجاد جامعه­ای سالم از وظایف اصلی دولتها و افراد جامعه است و هر اجتماعی که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود باشد باید بر این مهم همت گمارد.(پیری، ۱۳۸۹).

 

 

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

۱۱مبانی نظری عزت نفس

در بررسی عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز[۱] (۱۸۹۰) ، انجام شده است وی به توضیح تمیز بین خود شناخته و خود شناسانده پرداخت و آن را به سه عنصر مادی (بدن ، خانواده ، خانه ) ، اجتماعی (فرد در عین داشتن سطح مختلف اجتماعی ، برای سایر افراد قابل شناخت است ) و روحانی (حالت هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد . او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی ، یعنی زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار می گیرد ، شکل             می گیرد(به نقل از بیابانگرد ، ۱۳۷۲) .

در پژوهشی  دیویس و کاتزمن [۲] (۱۹۹۷)، به این نتیجه رسیدند که کاهش عزت نفس جسمانی موجب افزایش افسردگی می گردد. همچنین بایبی [۳](۱۹۹۸) ، در بررسی خود رابطه بین عزت نفس ، افسردگی ، وسواس و نارضایتی بدنی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج بدست آمده ، حکایت از آن داشت که عزت بدنی رابطه مثبت با عزت نفس دارد. همچنین عزت بدنی با افسردگی ، وسواس و اضطراب رابطه منفی دارد( به نقل ازنجفی، ۱۳۷۹).

اریکسون (۱۹۸۰) ، اعتماد و ایمنی حاصل از پذیرفتن محیط و دیگران را ، اساسی برای تحول          می شناسد ، به اعتقاد وی ، کودکی که کارهایش تائید می شود ، احساس شایستگی می کند ، اما کودکی که اعمالش به چشم نمی آید ، احساس خود کم بینی و حقارت می کند . به نظر اریکسون والدین و معلمانی که به کودک پاداش می دهند توانمندی و احساس شایستگی او را استحکام می بخشند . در مقابل کسانی که تند خویی می کنند وتلاش های کودک را به مسخره می گیرند ، به احساس خود کم بینی او دامن می زنند .

براندن معتقد است که عزت نفس از دو بخش تشکیل می شود ، که یکی داشتن احساس اطمینان در برخورد با چالش های زندگی یا باور خود توانمندی است ، و دیگری احساس صلاحیت برای خوشبخت شدن یا حرمت نفس می باشد ( به نقل از قراچه داغی ، ۱۳۷۹) .

پپ ، آلیسی ، مچیل و ادوارد[۴] ( ۱۹۸۹) ، معتقدند که نحوه ی شکل گیری عزت نفس را می توان از طریق تفکر در مورد « خود ادارک شده[۵] » و « خود ایده آل [۶]» بررسی نمود . خود ادارک شده همان خود پنداره[۷] می باشد ، یعنی دیدگاه عینی فرد در مورد مهارت ها ، صفات  و ویژگی هایی که در خود می بیند یا فاقد آن است . خود ایده آل ، عبارت از تصویری است که هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد . به اعتقاد وی ، زمانی که خود ادارک شده و خود ایده آل با هم همتراز باشند ، فرد از عزت نفس بالایی برخوردار است ، اما شکاف و فاصله بین خود ادارک شده و خود ایده آل ، عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد ، جرج کلی[۸] (۱۹۰۲) به اهمیت واکنش های افراد دیگر در شکل دادن به عزت نفس تاکید داشت ( به نقل از بیابانگرد ، ۱۳۷۲).

از دیدگاه مزلو[۹] ، عزت نفس عبارت است از شایستگی ، توانمندی ، اطمینان ، استقلال و آزادی ، چنانچه عزت نفس ارضاء گردد ، افراد احساس ارزشمندی ، توانایی و مثمر ثمر بودن و اعتماد به خود می کنند و اگر ارضا نشود به احساس حقارت ، درماندگی و ضعف در فرد منجر می گردد .همچنین راجرز عزت نفس را ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن می پندارد            ( شاملو ، ۱۳۷۸) .

رابسون عزت نفس را « حس رضامندی و خویش پنداری » می داند که از ارزیابی خود درباره ی ارزشمندی ، جذابیت ، شایستگی ، کفایت ، قدر و منزلت و توانایی جهت ارضای تمایلات و خواسته های فرد ناشی می شود (سبزواری ، ۱۳۷۷).

همچنان که کودکان از خود درکی پیدا می کنند و هویت خود را می یابند ، تلویحاً برای خصوصیات خود ارزش منفی یا مثبت قایل می شوند . مجموعا این ارزیابی هایی که کودک از خود می کند ، عزت نفس او را تشکیل می دهد . عزت نفس همان مفهوم «خود » نیست ، مفهوم «خود » مجموعه ای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت ممکن است بعضی از بخش های مفهوم «خود » خوب یابد تلقی شود ولی بعضی از بخش ها نه خوب تلقی شود نه بد .

اینکه کسی موی سیاه و صدای نرمی دارد ، بخشی از مهفوم «خود » است ولی این خصوصیات نه بد هستند و نه خوب .

از طرف دیگر ، عزت نفس به ارزیابی های شخصی از خصوصیاتش اطلاق می شود . مثالی ممکن است این تمایز را روشن کند یک پسر هشت ساله ممکن است از خودش این تصور را داشته باشد که زیاد دعوا می کند . اگر برای این توانایی در دعوا راه انداختن ارزش قایل باشد و به خودش حق بدهد این خصوصیت به عزت نفس او می افزاید . ولی اگر از اینکه مدام دعوا راه می اندازد ناخشنود باشد ، این خصوصیت احتمالاً عزت نفس او را کاهش می دهد( ماسن ، ۱۳۷۲) .

۲-۱۲توجه به عزت نفس در کودکان

یکی از دلایل توجه زیادی که به عزت نفس می شود ، این تصور است که ممکن است ضعف بعضی از کودکان در مدرسه ناشی از کمی عزت نفس آنان باشد . چندین برنامه تربیتی برای بالا بردن عزت نفس کودک به این امید طرح ریزی شده است که بتواند عملکرد او را در مدرسه نیز پیش ببرد .

عزت نفس ، اطمینان به خود و ارزش قایل شدن برای خود را به همراه می آورد . مردم منطبق با خودانگاره خود و توقعات خودشان و دیگران رفتار می کنند . تصور شخص از خودش ، تعیین کننده سرنوشت او خواهد بود . انتقاد کردن از کودک نه فقط از انگیزه حرمت می کاهد ، بلکه همچنین تاثیری منفی بر عزت نفس دارد که بر سطح توقع از خود تاثیر می گذارد . انتقاد مثبت ، توجه و حمایت از کودک در ایجاد خود انگاره ، دستیابی به یک حس مطلوب انتظار از خود و انگیخته باقی ماندن کمک می کند . هنگام تمجید از فرزندتان با بهره گرفتن از تعاریف متنوع می توانید بر او تاثیر گذاشته و اعتبار بیشتری به او ببخشید . نه فقط این تعاریف ، خود انگاره فرزندتان را بهتر می کند ، بلکه با استفاده بیشتر از آنها به نحو مثبت تری شاهد رشد کیفیات عملکردهای خوب در او خواهید بود ( فرگوسن ، ۱۳۸۲) .

کمک به رشد یک خود انگاره مثبت به دور از محدودیت های تصور قالبی ، گام مهمی در جهت صحیح می باشد . کودکی با خود انگاری خوب ، انضباط شخصی بیشتری دارد و برای یادگیری و ارتقای سطح مهارت هایشان بهتر انگیخته شده است . برای ارتقای خود انگاری فرزندتان اعتقاد داشته باشید که او مهم ترین کودک دنیا است سپس او را وادار به قبول این مطلب نمایید                  ( فرگوسن ، ۱۳۸۲) .

عزت نفس بر موفقیت های مدرسه ای موثر است ، بچه هایی که احساس خوبی درباره توانایی های خود دارند ، به احتمال قوی در مدرسه بهتر از بچه هایی عمل می کنند که اغلب فکر می کنند نمی توانند کارها را به درستی انجام دهند . موفقیت های مدرسه نیز متقابلا در عزت نفس بچه ها اثر می گذارند . چگونگی موفقیت های مدرسه ای دانش آموزان بر احساس آنها در مورد خود موثر خواهد بود . بچه هایی که عملکرد آنها در سطح پایین است ، این سطح عملکرد را به سایر فعالیت های خود نیز تعمیم می دهند .

عزت نفس در نحوه ارتباط بچه ها با دیگران موثر است . بچه هایی که در مورد خود احساس خوبی دارند تمایل دارند که رابطه ای مثبت با دیگر افراد داشته باشند . عزت نفس در خلاقیت موثر است بچه هایی با عزت نفس پایین کمتر از بچه هایی که دارای عزت نفس مناسب هستند ، برای انجام کارهای خلاقانه ریسک می کنند ، والدین در عزت نفس کودکان خود موثرند .

تحقیقات نشان می دهد که بچه های دارای عزت نفس بالا به داشتن والدینی گرایش دارند که به بچه های خود محبت می کنند و احساس مقبولیت به آنان می دهند . در حالی که بچه های باعزت نفس پایین به داشتن والدین نقاد و دقیق تمایل دارند . بچه های دارای عزت نفس پایین نسبت به بچه هایی که عزت نفس بالایی دارند ، گرایش خیلی بیشتری به کشمکش و ستیز با والدین نشان می دهند. موارد زیر کارهایی است که والدین می توانند با انجام آنها به افزایش عزت نفس منا سب فرزندان خود کمک نمایند .

  • فرزندان خود را تحسین و تشویق کنند .
  • محبت و عشق زیادی به فرزندان خود نشان دهید .
  • با بچه های خود با احترام رفتار کنید .
  • به رفتارها و نگرش های خود اهمیت دهید .
  • به بچه ها مسئولیت بدهید .
  • بچه ها را آزاد بگذارید تا بعضی مواقع خطر کنند .
  • به توانایی ها و علایق فرزندان خود اهمیت بدهید .
  • به سخنان کودکان گوش دهید و به آنها پاسخ دهید .
  • به قول هایی که به کودکان داده اید ، عمل کنید (فتحی ، ۱۳۸۲) .

برای بهبود عزت نفس دانش آموزان باید کار را از کارکنان مدرسه آغاز کنیم . کودکان قبل از هر چیز ، از طریق الگوگیری و تقلید ،عزت نفس پیدا می کنند . اگر خود معلمان عزت نفس کمی داشته باشند ، احتمال دارد آن را به شاگردان خود منتقل کنند . در عین حال معلمین هر روز              می توانند کارهایی انجام دهند که عزت نفس دانش آموزان افزایش یابد و در پی آن چشم انداز موفقیت آنان گسترش یابد . بدین منظور ، الگویی را مطرح می سازیم که با بهره گرفتن از آن               دانش آموزان را به سویی می رانیم که در زندگی خود برنده و موفق باشند .

  • این نگرش را ایجاد کنید که هر شخص مسئول نتایج و عواقب کار خود است .
  • بر نقاط مثبت تاکید کنید .
  • بیاموزید که گفتارهای خود را کنترل کنید .
  • در کلاس گروه های حمایت درست کنید .
  • نقاط قوت و منابع خود را شناسایی کنید .
  • اهداف و آرمان های خود را مشخص کنید .

به باز خوردها پاسخ بدهید و استقامت داشته باشید  (کیوانی ، ۱۳۸۸) .

[۱] – William James

۱-Dawis & Katzman

۲-Biby

دلالت­های بالینی حضورذهن

۲-۲۰-۱- افزایش زمان زندگی در لحظه

یکی از نشانه­ های مراقبه­ی تخصصی توانایی تجربه­ی هیجانات منفی بدون ضرورت پرداختن به آن­هاست. این مهارت دلالت­های معناداری برای درمان اَشکال رایج آسیب­­های روان­شناختی، به ویژه اختلال­های خلقی و اضطرابی و اشکال شدید نشخوارهای فکری منفی دارد. آموزش حضورذهن مجموعه ­ای از راهبردها را دربرمی­گیرد که به افراد کمک می­ کند تا تمایلشان را برای نشخوار کاهش دهند (جین، شاپیرو، وانیک، روچ و میلز[۱]، ۲۰۰۷). اگر همان­طور که فارب، سگال، مایبرگ، بین و کن   (۲۰۰۷) توصیه کردند حضورذهن بتواند به افراد کمک کند تجربه­ی لحظه­ی حاضرشان را از حس دراز مدت داستان پردازی­شان جدا کنند، پس ممکن است این کار به افراد کمک ­کند به جای افکار منفی مربوط به تجربیات گذشته یا نگرانی­های آینده روی تجربه­ی جاری تمرکز کنند تبیین کند.

۲-۲۰-۲- افزایش عاطفه­ی مثبت

اگرچه بسیاری از انجام­دهندگان دراز مدت مراقبه، سطوح بالایی از آرامش و خرسندی را به عنوان نتیجه­ی تمرین مراقبه گزارش کرده­اند، سنجش عینی، امید به کمّی کردن ارتباط بین حضورذهن و عاطفه­ی مثبت را دشوار می­سازد. با این حال، برخی پژوهش­ها اشارات اندکی را نشان می­دهد که تمرین حضورذهن ممکن است به برانگیختن عاطفه­ی مثبت در مورد جمعیت­های بالینی کمک کند. ریچارد دیویدسن و همکاران الگوهای EEG را در حالت استراحت در آزمودنی­های سالم، قبل و بعد از ۸ هفته مداخله­ی MBSR با یک گروه کنترل (دیویدسن، کابات­زین، چاماچر، روسن­راز و مولر[۴]، ۲۰۰۳) مقایسه کردند. دیویدسن قبلاٌ نشان داده بود که EEG بیمارانی که از افسردگی و اضطراب رنج می­برند در حالت استراحت در نیمکره­ی راست مغز افزایش نشان داده است، در حالی که آزمودنی­های سالم فعالیت بیشتری در نیمکره­ی چپ دارند. اگرچه این پژوهش در مقیاسی کوچک بود، نتایج نشان داد که الگوهای EEG  پس از هشت هفته تمرین و تداوم  MBSR به مدت سه ماه، می ­تواند تغییر جهت الگوهای EEG به سمت چپ را در حالت استراحت نشان دهد. به صورت معنادارتری، تغییرات مشاهده شده با بهبود سیستم ایمنی همبستگی داشته است. به علاوه، پژوهش اخیر  EEG  با بهره گرفتن از MBSR روی یک گروه ۲۲ نفره بیماران حاد خودکشی­گرا نشان داد که ممکن است عاطفه­ی مثبت وقتی به وسیله­ی افزایش فعالیت EEG اندازه ­گیری شود به طور معناداری در شرایط MBSR به اندازه­ درمان رایج باشد. این نشان می­دهد که موفقیت MBSR ممکن است تا حدی به افراد کمک کند تا الگوی ثابت هیجانی فعالیت مغزی را تداوم دهند (بارنهوفرو همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹٫(

۲-۲۱- کاهش پاسخ دهی به استرس

ایجاد آرامش، توانایی مراقبه­کننده را برای تجربه­ی حوادث منفی با واکنش­پذیری کمتر افزایش می­دهد. گلمن و شوارتز (۱۹۷۶؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹) این فرضیه را ارائه دادند که مراقبه­کنندگان در مقایسه با گروه کنترل باید پاسخ­دهی فیزیولوژیکی کمی به محرک ناخوشایند نشان دهند. برای آزمون این فرضیه، آن­ها پاسخ هدایت قشری(SCR)  را در حالی که آزمودنی­ها تصاویر حوادث کارخانه چوب را مشاهده کردند، در مراقبه­کنندگان و گروه کنترل اندازه ­گیری کردند. SCR  مقدار عرق تولید شده را به عنوان نشانه­ی برانگیختگی خودکار اندازه ­گیری کرد. در مقایسه با گروه کنترل­، آزمودنی­های مراقبه در آغاز کمی بیشتر در SCR  افزایش نشان دادند، اما بعد از آن سریع­تر به خط پایه بازگشتند­، که نشان دهنده­ی این بود که آزمودنی­های مراقبه پاسخ شدیدتری به تصاویر منفی داشتند­، اما سریع­تر توانستند آن تصاویر را رها کنند و به حالت آرامش ذهنی و تعادل بازگردند. احتمالا این آزمودنی­ها کمتر مشغول نشخوار افکار می­شدند که برانگیختگی خودکارشان را تداوم می­داد.

۲-۲۲- افزایش توان شناختی

فایده­ی بالقوه­ی مهم دیگر مراقبه­ی منظم حفاظت در مقابل نازک شدن قشری است که معمولاٌ در سن پیری رخ می­دهد. در پژوهش لازار، کر، واسرمان، گرای و گرو، (۲۰۰۵)، این  نتیجه بدست آمد که در میان انجام­دهندگان مراقبه، یک ناحیه­ی کوچک از کرتکس پیش پیشانی در نتیجه­ی نازک شدن قشری وابسته به سن معمول نازک می­شود. این نشان می­دهد که مراقبه ممکن است در مقابل نازک شدن قشری که معمولا با سن رابطه دارد حفاظت کننده باشد.

۲-۲۳- ریشه ­های حضورذهن

حضورذهن روشی برای جهت­دهی توجه است که از سنت­های مراقبه­ی شرقی به ویژه بودایی نشات می­گیرد و معمولاٌ به عنوان تمرکز ارادی یک فرد بر رویداد تجربه شده در لحظه­ی حاضر به روشی بدون قضاوت یا پذیرش­مندانه توصیف شده است (کابات-زین، ۱۹۹۰؛ به نقل از بائر، ۲۰۰۶).

این سنت­ها مراقبه­ی حضورذهن را به عنوان روشی در دسترس برای همگان به منظور کاهش رنج و تقویت رشد کیفیت­های مثبت مانند آگاهی، بینش، معرفت، شفقت، و عدالت توصیف می­ کند (گلدشتاین، ۲۰۰۲؛ کابات-زین، ۲۰۰۳؛ به نقل از بائر، ۲۰۰۶). در دهه­های اخیر، متخصصان و پژوهش­گران بهداشت روانی غربی عقیده دارند که ایجاد حضورذهن می ­تواند برای افرادی که از دامنه­ی وسیعی از مشکلات و اختلالات رنج می­برند اما بدون توجه به اقتباس اصطلاحات یا سنت­های بودایی، سودمند باشد. به وسیله­ی مفهوم­سازی تمرین­های مراقبه­ی حضورذهن سنتی به عنوان مجموعه ­ای از مهارت­هایی که می ­تواند به صورت مستقل از هر نظام باور مذهبی آموخته شود، پژوهش­گران و متخصصان، آموزش حضورذهن را به وسیله­ی ادغام آن با مداخلاتی که به صورت روزافزون در مجموعه­های بهداشت روانی و پزشکی ارائه می­شوند در دسترس جمعیت­های غربی قرار داده­اند.

۲-۲۴- تفاوت حضورذهن با مراقبه­ی متعالی

مراقبه­ی حضورذهن از رویکردهای مراقبه­ای مبتنی بر تمرکز (مانند مراقبه­ی متعالی) که مستلزم محدود کردن توجه شخصی به محرک واحدی مانند یک واژه یا یک هجا (برای مثال، یک ذکر)، صدا، شیء، یا حس می­باشد، متفاوت است. زمانی که توجه منحرف می­شود، مجدداٌ به سرعت به شی مورد نظر بازگردانده می­شود. منحرف شدن، حواس­پرتی در نظر گرفته می­شود، و هیچ توجهی به ماهیت محرکی که منجر به حواس­پرتی شده است نمی­ شود. دستورالعمل در مراقبه­ی حضورذهن اغلب با تمرین­های مبتنی بر تمرکز آغاز می­شود که شرکت­کنندگان روی محرک خاصی (برای مثال، تنفس) تمرکز می­ کنند و هر زمان که متوجه شدند توجه­شان منحرف شده است آن را باز می­گردانند. سپس دستورالعمل حضورذهن تا تمرین­هایی شامل مشاهده­ بدون قضاوت تغییر دائم جریان محرک شامل افکار، خاطرات، خیال­پردازی­ها، حس­های بدنی، ادراکات، هیجان­ها، و امیال پیش می­رود. در این تمرین­ها، منحرف شدن ذهن صرفاٌ رویدادی برای مشاهده شدن است. شرکت­کنندگان یاد می­گیرند تا به همه­ی این رویدادها بدون قضاوت کردن درمورد رابطه­ آن­ها با ارزش یا اهمیت، توجه کنند. این حالت مشاهده­ بدون قضاوتِ تغییر دائم جریان محرک، اغلب توجه محض یا آگاهی انتخابی نامیده می­شود (کابات-زین، ۱۹۸۲؛ به نقل از بائر، ۲۰۰۶).

به عبارت دیگر، مراقبه را می­توان هم به عنوان یک فرایند و هم به عنوان یک حالت تعریف نمود. براساس تعریف سوترای یوگا، مراقبه عمل تعمق درونی و حالتی بینابین توجه صرف به یک موضوع و جذب کامل در آن می­باشد. برخی بیان نموده ­اند که به صورت کلی می­توان مراقبه را با دو ویژگی اصلی برشمرد: تمرکز و حضورذهن. مراقبه به صورت تمرکز شامل متمرکزسازی توجه بر روی یک موضوع بیرونی (برای مثال تمرکز بر روی شمارش اعداد یا بازبینی تنفس، از برخواندن یک مانترا یا تصویرپردازی این فرایندها در بدن)، حفظ ذهن بر روی یک موضوع و افزایش شفافیت و آگاهی می­باشد. در این نوع از مراقبه افراد تمرکز توجه خود را محدود می­ کنند. سبک­های خاصی که برای این کار بکار گرفته می­شوند عبارتند از مراقبه­ی متعالی، کی یونگ یوگا، یوگا نیدرا، در مقابل مراقبه­ی حضورذهن شامل بسط توجه به شیوه­ای غیر قضاوتی و غیرواکنشی برای آگاه شدن از تجارب حسی، ذهنی و هیجانی می­باشد. این تکنیک نیاز به گسترش دادن آگاهی دارد. شکل­های اصلی حضورذهن به صورت ذن و مراقبه­ی ویپاسانا می­باشد (به نقل از کوستانسکی و هاسد، ۲۰۰۸).

در مراقبه­ی ویپاسانا افراد نقش مشاهده­گری را برای افکار و حس­های بدنی­شان توسعه می­ دهند. هدف اولیه باقی ماندن در لحظه­ی حال و هدف نهایی افزایش آرامش و تعادل یعنی توسعه­ی حالتی از پذیرش، و غیر قضاوتی بودن است که وابسته به آگاه شدن از افکار و احساسات جسمانی می­باشد. مراقبه­ی ذن متمرکز بر حذف افکار مزاحمی است که مخل فرایندهای قضاوت­گری شناختی است که برای رسیدن به حالت گسترده­تری از هشیاری نیاز می­باشند. در مورد رابطه­ این دو نوع مراقبه بیش­تر قائل به رابطه­ای پیوستاری­اند تا طبقه­ای (به نقل از کوستانسکی و همکاران، ۲۰۰۸). در مراقبه­ی متعالی هدف بیش­تر افزایش توانایی بیمار برای متمرکز شدن می­باشد در حالی­که در مراقبه­ی حضورذهن مهمترین مساله ایجاد انعطاف­پذیری در توجه کردن و بازگرداندن توجه به محلی است که در آن تمرکز صورت گرفته است؛ یعنی علاوه بر تمرکز انتخابی، تغییر جهت دادن و توسعه­ی حالت­های توجه فراگیر نیز مدنظر می­باشند.

در حال حاضر رویکردهای حضورذهن برای دامنه­ی وسیعی از جمعیت­ها از اختلال­های روانی یا شرایط پزشکی تا کاهش استرس و افزایش بهزیستی به­کار می­رود. مراقبه نیز می ­تواند در انواع مختلف که حضورذهن نوعی از آن است، درمان مفیدی برای بیماری­های نفس (شامل بیماری­های اراده، منش و قضاوت) باشد.

[۱]. Jain, Shapiro, Swanick, Roesch & Mills

[۲]. Farb, Segal, Mayberg, Beam & Mckeon

[۳]. Davidson

[۴]. Davidson, Kabat Zinn, Schumacher, Rosenkranz & Muller

[۵]. Goleman & Schwartz

[۶]. Lazar, Kerr, Wasserman, Gray & Greve

[۷]. Goldstein

[۸]. Transcendental Meditation

[۹]. Bare attention

[۱۰]. Choiceless Awareness

[۱۱]. Kostanski & Criag Hassed

۳- Pop , Alice , Mchale & Edward

۴- Self – Percevied

۵-Self – ideal

۶- Self – concept

۷- Gorge kelley

[۹] – Maslow

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

انواع سبک­های فرزندپروری

 

۲-۶-۱- سبک قاطعانه

سبک قاطعانه(مقتدرانه)، مناسب‌ترین روش فرزندپروری است. والدین مقتدر، درخواست‌های معقولی برای پختگی دارند و این درخواست‌ها را با تعیین محدودیت‌ها و اصرار بر این‌که کودک باید از آن‌ها تبعیت کند، به اجرا می‌گذارند. در عین‌حال، آن‌ها صمیمیت و محبت نشان می‌دهند، صبورانه به نقطه‌نظرهای فرزندانشان گوش می‌کنند و مشارکت در تصمیم‌گیری خانوادگی را ترغیب می‌نمایند. فرزندپروری مقتدرانه، روش منطقی و دموکراتیک است که طی آن، حقوق والدین و کودکان محترم شمرده می‌شود (ماهر و کمیجانی، ۱۳۸۶).

دانلود مقاله و پایان نامه

باوم ریند در سال ۱۹۶۸ والدین دارای اقتدار منطقی را این‌گونه تعریف می‌کند: این والدین همواره در تلاشند تا فعالیت‌های کودک را به شیوه‌ی عقلانی و موضوع‌مدار هدایت کنند. روابط کلامی را تشویق کنند و کودک را در جریان علت و منطق نهفته در روش خود قرار دهند و به ویژگی‌های بیانی و ابزاری و نیز استقلال رأی و ثبات قانونمند ارزش می­ دهند. بدین ترتیب، این والدین در نقاط اختلاف والد- فرزند، کنترل شدیدی را اعمال می‌دارند اما کودک را در این­باره مقید و محدود نمی‌سازند. این والدین حقوق ویژه خود، به عنوان یک بزرگسال را شناخته‌اند، اما علایق فردی و ویژگی‌های خاص کودک را نیز مشاهده می‌کنند. والد مقتدر اَعمال کنونی کودک را می‌پذیرد، اما برای اَعمال آتی، معیارهایی را نیز تعیین می‌کند. او برای کسب اهدافش، علاوه بر زور بر استدلال نیز تکیه می‌کند.او تصمیم‌های خود را بر پایه توافق گروه یا امیال فردی کودک بنا نمی‌کند، در عین حال خودش را نیز از خطا و اشتباه مصون نمی‌داند و اعتقاد ندارد که تصمیمات او بدون اشتباه هستند (باوم­ریند، ۱۹۷۱).

این والدین کوشش می‌کنند تا فعالیت‌های فرزندان‌شان را در یک روش منطقی و مطلوب جهت دهند. آنها کودکانشان را به استقلال تشویق می‌کنند، اما برای فعالیت‌هایشان، کنترل و محدودیت‌هایی قرار می‌دهند. روش کلامی آنها حالت «بده‌بستان» دارد و والدین به این صورت با آنها گرم بوده و حالتی مهربان دارند. آنها از فرزندانشان حمایت می‌کنند و به آنها مسئولیت‌های اجتماعی می‌دهند. رفتار پخته از آنها انتظار دارند، اما در عین حال حقوق آنها را به رسمیت می‌شناسند و همچنین به فرزندان در بعضی موارد استقلال می‌دهند و در مورد درخواست‌ها و قوانین، برای آنها دلیل می‌آورند و در مورد عقاید فرزندان‌شان پاسخگو بوده و در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی آنها را شرکت می‌دهند (وارنر و برگ، ۱۹۹۷).

در این شیوه والدین ضمن اعطای آزادی به فرزندان خود، برای هدایت آنها مقررات و چارچوب‌های روشنی تعیین می‌کنند و با این که در این چارچوب‌ها قاطع و مصمم هستند، اما مستبد و بازدارنده نیستند. در عین حال آنها برای مقررات وضع شده دلایلی ارائه می‌دهند. این والدین به نیازها و عقاید فرزندان‌شان حساسند و آنان را به رعایت مقررات خانوادگی تشویق می‌کنند (احدی و جمهری، ۱۳۷۸). به زعم باربر، بین و اریکسون (۲۰۰۲) این والدین هم برای رفتار خودمختارانه و هم انضباط ارزش قائلند زیرا معتقدند کنترل منطقی و نیز آزادی حساب شده، موجب می‌گردد کودکان قوانین و اصول رفتارهای صحیح را درونی کرده و در قبال رفتار و اعمال خود احساس مسئولیت نمایند (احدی و جمهری، ۱۳۷۸). آن­ها پشتیبان عاطفی قوی‌ای برای کودک به حساب می‌آیند (ماسن، ۱۳۸۳).

در مجموع این سبک یک روی‌آورد آزادمنشانه و منطقی است که هم حقوق والدین و هم حقوق فرزندان را مشخص می‌کند و هم برای آنها احترام قائل است (ویس و اسکوارز، ۱۹۹۶، به نقل از اسلمی، ۱۳۸۵). به فرزندان خود استقلال و آزادی فکری می‌دهند و آنها را تشویق می‌کنند و نوعیمحدودیت و کنترل را برآنها اعمال میدارند. درخانواده‌هایی با والدین مقتدر، اظهارنظر و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل کودک و والدین وجود دارد و گرمی‌و صمیمیت نسبت به کودک در سطح بالاست( ماسن، کانگر و کاگان، ۱۳۷۰). فرزندان این خانواده ازثبات شخصیتی خوبی برخوردارند، اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند. در مواجهه بامسائل زندگی پختگی بیشتری نشان داده و برای کنارآمدن با مشکلات بیشتر از شیوه هایمقابله ای متمرکز بر مساله استفاده می‌کنند( احدی، ۱۳۷۳).

۲-۶-۲- سبک آزادمنشانه

بومریند والدین آسان‌گیر را این‌گونه توصیف می‌کند: یک والد آسان‌گیر در تلاش است تا با شیوه‌های موافق و همسو با تکانه‌ها، امیال و اَعمال کودک رفتار کند. او درباره خط مشی خود با کودک مشورت می‌کند و قواعد خانواده را برای او توضیح می‌دهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد؛ بلکه خود را به کودک همچون منبعی معرفی می‌کند که هرگاه بخواهد می‌تواند از آن استفاده کند و نه به عنوان عامل فعال که مسئول شکل‌دهی یا تغییر رفتار کنونی یا آتی کودک است. او به کودک اجازه می‌دهد که تا حد امکان، خود به تنظیم فعالیت‌هایش بپردازد، از اعمال کنترل اجتناب می‌ورزد و پیروی از معیارهای مشخص شده بیرونی را تشویق نمی‌کند. به علاوه، در تلاش است از استدلال استفاده کند و در دستیابی به اهداف آشکار از زور استفاده نمی‌کند (باوم ریند، ۱۹۷۱).

این والدین با فرزندان خود گرم و بامحبت هستند و تنبیه کمی را برای آنها اِعمال می‌کنند و خواسته‌های کمی از فرزندان خود دارند. آنها فرزندان خود را رها می‌کنند تا رفتار خود را تنظیم کنند. فرزندان این والدین، خوداعتمادی و تکانش‌گری کمی دارند و فاقد استقلال و مسئولیت‌پذیری اجتماعی هستند. رفتار این والدین بیشتر پذیرنده، مثبت و غیرتنبیهی است. آنها با فرزندان‌شان درباره‌ی تصمیم‌گیری مشورت می‌کنند و در مورد قوانین خانوادگی به آنها توضیح می‌دهند و از اعمال قدرت پرهیز می‌کنند و فرزندان را به اطاعت از معیارهای تعیین شده توسط محیط بیرونی تشویق نمی‌کنند. والدین آسان‌گیر، انتظارات اندکی از فرزندان خود داشته و هیچ‌گونه کنترل و پاسخ‌گویی هم نسبت به آنان ندارند (لایبل و تامپسون، ۲۰۰۲).

خانواده­هایی که به سبک آزادمنشانه اعتقاد دارند به صورت افراطی نسبت به فرزندان خود پذیرش و پاسخ دهیدارند، آنها توقعی از فرزندان خود ندارند و نسبت به آموزش رفتارهای اجتماعی فرزندخود سهل انگار هستند. در این خانواده­ها نظم و ترتیب و قانونِ کمی‌حکم فرماست وپایبندی اعضا به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی کم است و هر کس هر کاری که بخواهد می ­تواند انجام دهد( استین برگ، ۱۹۹۶). این خانواده ها نقطه مقابل خانواده­های مستبدمی­باشند. هیچ الگوی تربیتی بر خلاف خانواده مستبد در این خانواده­ها وجود ندارد.فرزندانی­که در این خانواده­ها رشد کرده­اند اساساً لوس و نُنُر از خود راضی و پرتوقع هستند و از دیگران انتظارات بیش از اندازه دارند. تاب و توان مقابله با مشکلاتو ناملایمات و دشواریهای زندگی را ندارند. چرا که اساساً همیشه خواسته هایشان توسطوالدین برآورده شده و شکست و ناکامی ‌را تجربه نکرده ­اند. بنابراین در برابرناملایمات زندگی به سرعت به روش های اجتنابی مانند اعتیاد متوسل می‌شوند. شخصیت ضعیف و شکننده، مسئولیت پذیری پایین، عدم قدرت تصمیم ­گیری و وابستگی به دیگران ازویژگی­های فرزندان تربیت شده در چنین خانواده­هایی می­باشد( احدی، ۱۳۷۳).

۲-۶-۳- سبک مستبدانه

شیوه­ی فرزندپروری استبدادی با ویژگی­های توقع بالا و پذیرش پایین مشخصشده است.این والدین قوانین خود را به صورت انعطاف­نا­پذیری تحمیل می­ کنند. از نظرتربیتی خشن و تنبیه­گرند. با رفتار بد مقابله می­ کنند و فرزندِ بدرفتار را، تنبیه می­ کنند. ابراز محبت و صمیمیت آنها نسبت به فرزندان در سطح پایین است. آنها امیالفرزندان رادرنظرنمی­گیرندوعقایدشراجویانمی­شوند. کودکاندارایچنینوالدینیثبات روحی و فکری ندارند و خویشتن را بدبخت می­پندارند. آنها زود ناراحت می­شوند ودر برابر فشارهای روانی آسیب­پذیرند( هیبتی، ۱۳۸۱). فرزندانی که در این خانواده هاتربیت می‌شوند رفتاری اجتماعی دارند، مودب، راستگو و دقیق هستند. اما از سوی دیگرافرادی شرمسار، مطیع، دارای هویت وابسته و متکی به دیگران، عزت نفس پایین و حساسیتبالا می‌باشند. اعمال اخلاقی آنها مبتنی بر ترس و تنبیه می‌باشد و در حضور عواملتهدیدکننده (والدین) بسیار درستکار هستند، اما به محض دوری از والدین ( تحصیل،اشتغال و …) به راحتی به سوی انحرافات اجتماعی کشیده می­شوند؛ زیرا درک درستی ازبایدها و نبایدهای اجتماعی و اخلاقی پیدا نکرده ­اند( احدی، ۱۳۷۳).

والدینی که از سبک مستبدانه استفاده می‌کنند نیز متوقع هستند، و برای پیروی نکردن فرزندان و دلیل آوردن آنها مبنی بر دلایل پیروی نکردن، ارزش زیادی قایل نیستند و جمله­ی «همان کاری را که من گفتم انجام بده»، نگرش این دسته از والدین است. در نتیجه، چون آنها انتظار دارند فرزندانشان از دستورات بزرگترها، بی‌چون و چرا اطاعت کنند، کمتر با آنها به بحث می‌پردازند. اگر کودک دستورات آنها را انجام ندهد، والدین مستبد به فشار و تنبیه متوسل می‌شوند (رضوان‌فر، ۱۳۹۱).

والدین خودکامه و مستبد بر خلاف والدین دموکرات، تحریک‌پذیر، انعطاف‌ناپذیر،  زورگو، خشن و نسبت به نیازهای کودکان بی‌توجهند. به نظر آنان اطاعت بی‌چون و چرا یک فضیلت است. کودکانی که والدین خودکامه دارند، کمتر متکی به خود هستند و نمی‌توانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیده‌ای داشته باشند. بیشتر متمایل به ساکت بودن، مؤدب بودن، خجالتی بودن و از نظر اجتماعی غیر مثبت بودن ودرمانده بودن هستند. آنان معمولاً والدین خود را نامهربان و سهل‌انگار می‌دانند و معتقدند که انتظارات و تقاضاهایشان غیرمنطقی و نادرست است. اما از اینکه بخواهند در چنین محیط خصومت‌آمیزی عرض اندام کنند، می‌ترسند. این وضعیت به رفتار نامناسب، تعارض و روان رنجوری که غالباٌ در چنین کودکانی یافت می­شود، منجرمی­گردد (هترینگتونوپارک،۲۰۰۸).

بومیرند ویژگی‌های این والدین را این‌گونه توصیف می کند: بر اساس تعریف، شیوه‌ی استبدادی نشانگر والدی است که می‌کوشد رفتارها و نگرش‌های کودک را بر اساس یک دسته معیارهای رفتاری شکل داده و کنترل و ارزیابی کند. معیارهایی که معمولاً مطلق بوده و قدرتی بالاتر آنها را تعیین کرده است. او اطاعت کردن را یک حُسن تلقی می‌کند و در مواقعی که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معیارهای رفتاری وی قرار می‌گیرد از تنبیه و اعمال زور برای مهار خواسته‌ی کودک استفاده می‌کند. او به القاء ارزش‌هایی همچون احترام به قدرت و احترام به کار، احترام به حفظ نظم و ساختار سنتی باور دارد. او روابط کلامی را تشویق می‌کند و معتقد است که کودک باید هر آنچه را که از نظر والدین درست است، بپذیرد (باوم ریند، ۱۹۷۱).

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

نظریه های کنشگر

دیدگاه های کنشگر[۱] دریاره ی یادگیری خودتنظیمی: نظریه پردازان کنشگر بیان می کنند که پاسخهای خودگردانی باید به محرک تقویت کننده ی بیرونی متصل شوند، چرا که پاسخ های خود گردانی در واقع حلقه هایی هستند که برای به دست آوردن تقویت به یکدیگر متصل می شوند، بنابراین اگر خود تقویتی به شکل زنگ تفریح به دانشجویان در کسب موفقیتشان در آزمون کمک کند، زنگ تفریح ادامه پیدا می کند و اگر سبب بهبود عملکرد در آزمون نشود، این خود تقویتی متوقف خواهد شد. تصمیم گیری برای خودگردانی به اندازه نسبی پاداشهای فردی فوری و تعویقی و فاصله زمانی بین آنها بستگی دارد. (زیمرمن ۲۰۰۱ به نقل از طلوع تکمیلی ترابی، ۱۳۸۳).

دانلود مقاله و پایان نامه

مدلهای کنشـگر، دانشجویان را برای گزینش اهـــداف رفتاری که موفقیت تحصلی را بهبود می بخشد، از قبیل افزایش توجه کلاسی، افزایش دقت، مشاهده نظام مند و ثبت کردن آن و ارزیابی پیشرفت خود و رعایت تناسب میان پاداش و میزان به دست آمدن هدف، تربیت می کند (ویپ، ۲۰۰۴).

کنشگران به اهمیت خود- نظارتی یا ثبت شخـــصی در خود گــردان شدن یادگیرنده تأکید می کنند. چون خودآگاهی بطور مستقیم قابل مشاهده نیست به همین دلیل محققین کنشگر آن را از طریق نتایج خود- واکنشی مورد مشاهده و بررسی قرار می دهند (زیمرمن ۲۰۰۱ به نقل از طلوع تکمیلی ترابی ۱۳۸۳).

این نظریه ها بر خود نظارتی، خود- آموزشی و خود- تقویتی تأکید می کنند (مک ماهان، ۲۰۰۱). کنشگران به مباحث رشدی خودگردانی توجه نسبتاً کمی دارند ولی در عوض به نقش عوامل بیرونی در یادگیری خودگردان تأکید می ورزند. روشهـــای آموزش کلیدی که آنها در آموزش خود بکار می برند عبارتند از الگودهی، آموزش کلامی و تقویت.

به نظر کنشگران عامل کلیدی سوق دادن به خودگردانی یادگیری، حضور مؤثر الگوها و وابستگی های بیرونی برای پاسخ های خودگردانی است (نیکدل،۱۳۸۵).

 

 

۲-۲-۴-ب- پدیدار شناسان و خودتنظیمی

پدیدارشناسان[۲] به طور تاریخی بر اهمیت خود- ادراکی در عملکرد روانشناختی بشر تأکید کرده اند. پدیدارشناسان ،خود تنظیمی را در ابعادی از قبیل خود- ارزشی[۳]، برنامه ریزی و هدف گزینی تعریف می کنند (مک ماهان؛ ۲۰۰۱). در رابطه با انگیزه خودگردانی آنها فرض می کنند که نقطه اوج انگیزه خود گردانی در طول یادگیری، افزایش دادن یا شکوفا کردن خودپنداره فرد است.

پدیدار شناسان بر اهمیت درک خود ارزشمندی و هویت خود به عنوان فرآیندهای کلیدی در عملکرد روانشناختی تأکید کرده اند. مک کامبز(۱۹۹۰) این دو را به عنوان ساختارهای سیستم خود که هر کدام یک شبکه گسترده تر از فرآیندهای خاص، مانند ارزیابی، طرح ریزی، تنظیم هدف، نظارت، پردازش، رمزگردانی، بازیابی و راهبردها را تحت تأثیر قرار می دهند، طبقه بندی می کند (زیمرمن ۲۰۰۱، به نقل از طلوع تکمیلی ترابی، ۱۳۸۳).

 

۲-۲-۴-ج- دیدگاه های پردازش اطلاعات درباره ی یادگیری خودتنظیم

جزء اصلی خودگردانی در این دیدگاه حلقه بازخورد بازگشتی[۴] بود که میلر گالانتر و پربیرام (۱۹۶۰، به نقل از زیمرمن) به صورت یک توالی (TOTE)(آزمون، عمل آزمون، خروج) آن را توصیف کردند. بر طبق این فرمول، اطلاعات وارد شده اول با یک معیار از قبل تعریف شده، آزموده می شوند. اگر نتیجه رضایت بخش نباشد، داده ها بررسی می شوند و سپس دوباره آزمون انجام می گیرد. این واحد (TOTE) می تواند به عنوان خودگردانی توصیف شود (زیمرمن ۲۰۰۱، به نقل از طلوع تکمیلی ترابی، ۱۳۸۳).

مدلهای شناختی خودتنظیمی یادگیری که در نظریه های پردازش اطلاعات ریشه دارند، بر کاربرد راهبردهای فراشناختی مانند خود نظارتی و خود ارزیابی برای انجام دادن تکالیف تحصیلی پیچیده تأکید دارند. برای مثال در مدل چهار مرحله ای از خود گردانی یادگیری، وین و هدوین[۵]، (۱۹۸۹) نظارت را برای الف) تعریف تکلیف، ب) هدف گزینی،  ج) برنامه ریزی، د) تدوین و وضع راهبردها برای رسیدن به این اهداف به کار بردند. (ویپ، ۲۰۰۴).

نظریه پردازان پردازش اطلاعات عموماً برای انگیزش در یادگیری خود گردان اهمیت کمی قائل شده اند و در عوض بر روشها و استدلال یادگیرندگان تأکید زیادی کرده اند. همچنین در این نظریه از سه نوع حافظه در طول خود گردانی استفاده می شود: حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه دراز مدت (زیمرمن، ۲۰۰۱، به نقل از طلوع تکمیلی ترابی، ۱۳۸۳).

[۱]- Operant

[۲]- Phenomenological

[۳]- self-worth

[۴]- recursive Feedback Loop

[۵]- Winn & Hadwin

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰
  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

بین سرمایه‌ها، پا برجاترین و ثابت‌ترین سرمایه است (نوغانی، 1385).
بوردیو[18] (1997) اولین بار مفهوم سرمایه فرهنگی را برای تحلیل اینکه چگونه فرهنگ و تحصیلات تعامل دارند و در بازتولید اجتماعی سهیم هستند، به کار برد. نوغانی (1385) نشان داد، در پرتو حضور سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی سهم مثبت و معناداری در احتمال قبولی، و نمره کسب شده توسط داوطلبان آزمون سراسری، جهت ورود به آموزش عالی دارد. ترامونته و ویلمز (2010) در تحقیق خود نشان دادند که سرمایه فرهنگی بر روی بازده آموزشی تاثیر مثبت و معناداری دارد. بخش عمده‌ای از تحقیقات انجام شده در زمینه تأثیر سرمایه فرهنگی بر عملکرد تحصیلی، در حوزه‌ی جامعه‌شناسی آموزش و پرورش صورت گرفته است. اگر چه می‌توان رابطه این نوع سرمایه را با سایر ابعاد حیات اجتماعی- فرهنگی (نظیر نحوه تعریف فرد از خویشتن) نیز مورد مطالعه قرار داد، بنابراین با توجه به اهمیت این سرمایه‌ها و میزان تأثیرشان بر پیشرفت تحصیلی بررسی ارتباط‌شان با خودکارآمدی دانش‌آموزان، که مسلمأ آن هم در پیشرفت تحصیلی جایگاه بسزایی دارد، می‌تواند یک بررسی کاربردی باشد.
لینچ و کاپلان[19] (1997) سرمایه اجتماعی را نوعی انباشت سرمایه و شبکه‌هایی معرفی می‌کنند که همبستگی اجتماعی، تعهد اجتماعی و در نتیجه نوعی عزت نفس و سلامتی در افراد به وجود می‌آورد. پاتنام[20] (1995) نیز سرمایه‌ی اجتماعی را در اجزایی چون شبکه‌ها، هنجارها و اعتماد خلاصه می­ کند. هارفام[21] (1994) بر این باور است که سرمایه‌ی اجتماعی عوامل استرس‌زا را در زندگی کاهش می‌دهد و خطر این عوامل را در زندگی کم می‌کند. سرمایه اجتماعی می‌تواند حوادث منفی زندگی همچون از دست دادن شغل را کاهش دهد. گروسی و نقوی (۱۳۸۷) دریافتند بالا نبودن سطح کیفیت زندگی در بین شهروندان تحت تأثیر سطح نسبتأ متوسط سرمایه اجتماعی ایشان است. فونگ ساوان و همکاران[22] (۲۰۰۶)، در پژوهشی با عنوان سرمایه­ اجتماعی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و اضطراب روان‌شناختی در استرالیا، نشان دادند که با افزایش سرمایه اجتماعی، اضطراب کاهش می‌یابد. هانگ چائو، ون-یین و چینگفو[23] (۲۰۰۹) در پژوهشی با عنوان سرمایه­ی اجتماعی و پیشرفت تحصیلی در بین دانش‌آموزان نروژی نشان دادند که سرمایه­ی اجتماعی دانش‌آموزان (روابط اجتماعی با والدین، معلمان و هم­سالان) ارتباط معناداری با پیشرفت تحصیلی دارد.
نری و وایل[24] (۲۰۰۸)، در پژوهشی با عنوان سرمایه­ اجتماعی و عملکرد تحصیلی در بین دانش‌آموزان استرالیا نشان دادند که سرمایه­ اجتماعی، لزومأ تأثیری بر پیشرفت تحصیلی ندارد اما بر بهزیستی افراد مؤثر است.
سرمایه اقتصادی عبارت است از همه‌ی کالاهای مادی که در دسترس فرد قرار دارد؛ این کالاها می‌توانند از خانه و نوع و اندازه‌ی آن،‌ تا اتومبیل و کالاهای استفاده ‌شده در درون خانه مانند یخچال، تلویزیون و . تا وسایل شخصی دانش‌آموز مانند نوع لوازم تحریر، اتاق شخصی و . را دربرگیرد (نوغانی، 1385). آن­چه در این میان نقش این سرمایه را برجسته­تر می­ کند، ارتباط مستقیم آن با وضعیت اقتصادی­-اجتماعی خانواده­ها، به عنوان خاستگاه نخستین رضایت از زندگی و خودکارآمدی است. مسلم است که بسیاری از خانواده­ها به دلیل محدودیت در سرمایۀ اقتصادی، در حوزۀ تربیت فرزندان و ایجاد حس کارآمدی در آنان و هم­چنین در ایجاد رضایتمندی – حداقل مادی – در فرزندانشان، به مشکلاتی دچار می­شوند (دهقانی، اکبرزاده، خوش فر و ربانی، 1389). از این رو بررسی این متغیر نیز در کنار سرمایه‌های پیش­گفته، در دستور کار این پژوهش قرار گرفته است.
1-2- بیان مسئله
خودکارآمدی به توان فرد در رویارویی با مسائل برای رسیدن به اهداف و موفقیت او اشاره دارد.  بندورا معتقد است افراد با خودکارآمدی بالا از فرایندهای فکری سطح بالاتر (از قبیل تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی از طبقه سوم بلوم) برای حل مسائل پیچیده استفاده می‌کنند. این افراد خود را در تکالیف چالش انگیز موفق تصور می‌کنند؛ در حالی که افراد با خودکارآمدی پایین از فرایندهای فکری سطح پایین‌تر استفاده می‌کنند و در انجام تکالیف، خود را بدشانس می‌دانند. این تفاوت نگرش و عملکرد منجر به ایجاد تفاوت در انگیزش آن‌ها می‌­شود (بندورا، 1986). همچنین باورهای خودکارآمدی نقش مهمی در رشد انگیزش درونی دارد. این نیروی درونی وقتی رشد می‌یابد که تمایل برای دست‌یابی به این معیار در فرد ایجاد شود و در صورت کسب نتیجه، فرد به خودسنجی مثبتی دست پیدا می‌کند. این علاقه‌ی درونی موجب تلاش‌های فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداش‌های محیطی می‌شود (کدیور، 1382). خودکارآمدی، یکی از صفات مثبت است که انسان‌ها تمایل دارند به آن دست پیدا کنند زیرا برخوردار بودن از آن تا حد زیادی تضمین کننده موفقیت افراد در جوانب مختلف زندگی است. تقویت این سازه مهم در فرد بسته به عوامل متعددی است که در تحقیقات مختلف مورد بررسی قرار گرفته و نقش این عوامل خاطرنشان شده است. فرد برای تقویت هر ویژگی در خود نیاز به قابلیت و ظرفیت متناسب با آن ویژگی دارد و سپس نیاز به سرمایه­ای که به وی در جهت تقویت آن ویژگی کمک کند. از آنجا که هرچه توانایی فرد در انجام فعالیت‌هایش بیشتر باشد، فرد قضاوت بهتری از خود به عنوان یک فرد توانمند خواهد داشت و دارای خودکارآمدی بالاتری خواهد بود، به نظر می‌رسد با توجه به اینکه سرمایه­های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، دارایی­های فرد محسوب می­شوند و نقش مهمی در زندگی فرد ایفا می‌کنند (مثلأ فرد که دارای سرمایه فرهنگی بالاتری 

ادامه مطلب


سایت های دیگر :
payanet10.blog.ir

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰
عنوان صفحه
   
فصل اول : کلیات پژوهش  
1-1مقدمه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 2
1-2- بیان مساله. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 2
1-3- هدف پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 3
1-4- سؤالات پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 4
1-5- ضرورت پژوهش . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 4
1-6- تعریف مفاهیم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 6
فصل دوم : ادبیات پژوهش  
بخش اول: تبیین رویکرد تفکر انتقادی (معنا ، مبانی و .). . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 2-1- مقدمه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10
10
2-1-2- معنا و مفهوم تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10
   2-1-2-1- مرز تفکر انتقادی و شبه تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . 14
   2-1-2-2-تفکر انتقادی به عنوان یک محصول یا فرایند. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . 15
   2-1-2-3- تلاش برای یافتن یک تعریف جامع . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . 18
   2-1-2-4- تفاوت رویکردتفکر انتقادی با انواع دیگر رویکردهای تفکر. . . . . . . . . . . . . . . 19
2-1-3- مبانی تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . 25
   2-1-3-1- مبانی فلسفی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . .  . . . 25
     2-1-3-1-1- اندیشه های دورۀ کلاسیک. . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . 25
     2-1-3-1-2- اندیشه های دورۀ رنسانس. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 27
     2-1-3-1-3- عصر روشن گری . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . 31
     2-1-3-1-4- اندیشه ها ی  معاصر. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . 34
·     جان دیوئی، پدر تفکر انتقادی مدرن. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .   . . . . . . . . . . .
·     رابرت انیس و تفکر مسئولانه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
·     نظریه پردازان انتقادی(مکتب فرانکفورت) . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . .
·     لیپمن و کاربری تفکر انتقادی در آموزش فلسفه به کودکان. . . . . . . . . . . . . . . . .
–  مبانی فلسفی برنامه فلسفه برای کودکان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . .  . . . . . . . . .
1- مبانی هستی شناختی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . .
   2- مبانی انسان شناختی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . .
3- مبانی معرفت شناختی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . .
   4- مبانی ارزش شناختی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-3-2- مبانی روانشناختی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . .
2-1-3-2-1- دیدگاه شناختی ژان پیاژه. . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  .
2-1-3-2-2- دیدگاه ویگوتسکی. . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . .  . . . . . .  . . . .
2-1-4- مؤلفه ها، ویژگی ها و رویکردها . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . .  . . . . .
2-1-4-1- مؤلفه های تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . .  . . . . .
2-1-4-2- ضرورت توجه به هر دو مؤلفۀ تفکر انتقادی . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . .
2-1-4-3- مهارت ها و تمایلات در تفکر انتقادی . . . . . . .  . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . .  . . .
2-1-4-4- رویکردهای تفکر انتقادی . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . .
    2-1-4-4-1- تفکر انتقادی به عنوان یک مهارت عام. .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
   2-1-4-4-2- تفکر انتقادی به عنوان یک مهارت در حوزۀ خاص. .  . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5- آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-1- تفکر انتقادی در آموزش و پرورش. . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-2- چرا فقدان تفکر انتقادی؟. . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-پرورش تفکر انتقادی. . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-1- پرورش مهارت های تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-2- آموزش مبتنی بر دیالوگ. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
     2-1-5-3-3- بهره گیری از فنون طرح پرسش. . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-4- یادگیری مبتنی بر همیاری. . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-5- یادگیری بر مبنای حل مسأله. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-6- آموزش بر مبنای مورد کاوی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-7- آموزش راهبردهای فراشناختی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-8- پرورش تمایلات تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-8-1- موانع تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-8-2- باورهای معرفتی در تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-5-3-9- مؤلفه های کلاس درس مبتنی بر تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-6- سنجش تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . .  .
2-1-6-1- شیوه های سنجش تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-6-2- ابزارهای سنتی سنجش تفکر انتقادی. . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-1-6-3- مسایل و مشکلات سنجش تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 

بخش دوم : تعقل و تفکر در قرآن و روایات

34
35
37
44
50
51
52
54
55
56
58
60
65
65
67
69
73
73

 

76
80
80
81
84
86
88
90
91
93
94
95
96
97
102
103
108
109
1114
124

2-2-1- مقدمه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 128
2-2-2-اهمیت تفکر نقادانه در قرآن و روایات. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 128
2-2-3- مفهوم تفکّر در لغت . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . .
2-2-4-مفهوم تفکّر در قرآن . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . .
2-2-5- رابطه مفهوم قرآنی « تفکّر» با « تعقّل» و مراتب آنها. . . . . . . . . . . . . . . . .
2-2-6-تفکر انتقادی در تربیت اسلامی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
    2-2-6-1-مراحل تفکر و تعقل انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
      2-2-6-1-1-مرحله اول : سمع و نظر نقادانه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
      2-2-6-1-2-مرحله دوم : ارزیابی مشاهدات و شنیده ها . . .  . . . . . . . . . . . . .
      2-2-6-1-3-مرحله سوم : عبرت و تذکر. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
 2-2-6-1-4- مرحله چهارم : برداشت آیه گونه از حقایق عالم. . . . . . . . . .
      2-2-6-1-5- مرحله پنجم:تعقل انتقادی:شکل گیری نظام معیارتوحیدی .
   2-2-6-2- موانع تفکر و تعقل انتقادی در تربیت اسلامی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بخش سوم : تبیین و تطبیق تحلیلی اهداف و مبانی
129
130
131
134
134
134
140
142
144
147
151
مقدمه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 154
2-3-1- بررسی تطبیقی اهداف. . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 155
   2-3-1-1-  اهداف رویکرد تفکر انتقادی و آموزش فلسفه برای کودکان. . . . . . . . . . . . .
2-3-1-2- اهداف نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-3-1-3-  تحلیل تطبیقی اهداف دو رویکرد. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-3-2- بررسی تطبیقی مبانی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
    2-3-2-1-  مبانی هستی شناسی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . .
 2-3-2-1-1-جهان شناسی در رویکرد تفکر انتقادی. . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-3-2-1-2- جهان شناسی در رویکرد تربیت اسلامی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-3-2-1-3- مقایسه جهان شناسی در هر دو دیدگاه. . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2-3-2-2-  مبانی انسان شناسی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
     2-3-2-2-1- انسان شناسی در رویکرد تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . .
    2-3-2-2-2- انسان شناسی در رویکرد تعلیم و تربیت اسلامی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
    2-3-2-2-3- مقایسه انسان شناسی در هر دو دیدگاه. . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
155
158
161
163
163
163
165
170
172
172
174
191
بخش چهارم : پیشینه پژوهش  
2-4-1- تحقیقات انجام شده در ایران. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 194
2-4-2- تحقیقات انجام شده در خارج از ایران. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . 204
2-4-3- تمایز تحقیق پیش رو از تحقیقات انجام شده . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 207
فصل سوم : روش پژوهش . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 209
مقدمه  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . 210
3-1- روش پژوهش . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 210
3-2- روش اجرای پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 210
3-3- جامعه و نمونه پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 211
3-4- طرح پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها و نمودار مفهومی یافته ها  . . .
مقدمه   . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . .
نمودار مفهومی تفکر انتقادی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
211
213
214
216
نمودار مفهومی تطبیق اهداف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 216
نمودار تطبیق مبانی هستی شناسی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 217
نمودار تطبیق مبانی انسان شناسی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 218

 

نمودار مفهومی تفکر انتقادی در تربیت قرآن و روایات. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 209

فصل پنجم : نتیجه گیری . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

219
220
5-1- مقدمه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 222
5-2- پاسخ به سؤالات اول. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . 222
5-3- پاسخ به سؤال دوم و سوم پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
5-3-1- تحلیل تطبیقی اهداف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . .
5-3-2- تحلیل تطبیقی مبانی   . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
      5-3-2-1- مبانی جهان شناسی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . .
5-3-2-2- مبانی انسان شناسی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . .
5-4- پاسخ به سؤال چهارم پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
223
223
225
225
227
229
5-5- محدودیت های پژوهش . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 239
5-6- پیشنهاد ها  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 240
منابع . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

241

ادامه مطلب


سایت های دیگر :
پایان نامه شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر استقلال رای و نوع اظهار نظر حسابرسان: مورد مطالعه حسابرسان معتمد بورس - دانلود پایان نامه ها-:-همه گرایش ها

  • مدیر سایت
  • ۰
  • ۰

آن می توان به وجود انسانها وشاخصه های انسانی (مورگان[6]، 1997) و روابط متقابل آنها با محیط خود (مورن، 1388) اشاره کرد. در یک سازمان زنده مانند دانشگاه که اساتید، دانشجویان و کارکنان مهمترین عوامل تشکیل دهنده آن هستند، توجه به پویایی های انسانی و اجتماعی و تلاش در جهت بهبود فعالیت های افراد، تاثیر بسزایی در رشد و توسعه سازمان و افزایش توان پاسخگویی آن به محیط دارد. در این میان دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین پتانسیل های پویای سیستم که دارای ماهیت چندگانه در آن نیز می باشند، بیشترین توجه را به خود جلب نموده اند. در این سیستم دانشجویان هم به عنوان مشتری، هم به عنوان عضو سازمان و هم به عنوان درونداد و برونداد سیستم، به ایفای نقش می پردازند. جایگاه ویژه دانشجویان به عنوان یکی از اجزا و ارکان اصلی دانشگاه موجب شده تا جهت تدوین هرگونه برنامه ریزی و ساختاربندی در دانشگاه نیازها، اهداف و خواسته های آنان، مورد توجه قرار گیرد. این امر در ارائه خدمات آموزشی، پژوهشی و رفاهی دانشگاه به دانشجویان قابل مشاهده می باشد (فرودی، 1391).

اگر بپذیریم که هدف اصلی آموزش عالی پیشرفت دانش به منظور ایجاد جامعه ای بهتر است، دانشگاه ها باید پاسخگوی نیازهای متقاضیان و استفاده کنندگان از این نهاد آموزشی باشند (مدهوشی، زالی، نجیمی، 1388). دانشگاه به منظور عملکرد بهتر در محیط رقابتی و نیز جهانی عمل کردن، باید دانشجویان را به دید مشتری بنگرد و برنامه های خود را با نیازها و خواسته های آنان هماهنگ کند (وِرنِر[7]، لوک[8]، 2004).دانشجویان از تعامل بیشتری با نظام آموزشی برخوردارند و بخش ادغام شده در فرایند آموزش می باشند. آنها کسانی هستند که در این فرایند، دانش و مهارت دریافت می کنند و آن را با خود به محیط های کاری می برند. بنابراین درک و برآورده ساختن انتظارات دانشجویان یا فراتر رفتن از آن، برای دانشگاه بسیار مهم است (وارن[9]، 2002).

از عوامل موثر و بنیادی در عملکرد سازمان، ساختار سازمان است. ساختار، صحنه عملیات سازمان است (هال[10]، 2002). ساختار، نشان دهنده ترکیب کلی روابط اجزاء سازمان است و اساس و اصولی را که افراد در تعامل با یکدیگر و در راستای وظایف شغلی خود در سازمان باید به کار گیرند را تبیین می نماید (زیمس[11]، 2002). پویایی های محیطی بر ساختار سازمان نیز اثر گذارند. نوع ساختار سازمان متناسب با شرایط محیطی شکل می گیرد و خود صحنه عملیات و عملکرد سازمانی شود و بواسطه ویژگی های محتوایی، ابعادی و محیطی خود تاثیر قابل ملاحظه ای بر توسعه سازمان می گذارد. تمام فعالیت های سازمان مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر ساختار است (مورن،1388)، فعالیت های سازمان هم ساختار را تحت تاثیر خود قرار می دهند. به عبارتی ساختار در یک زمان هم خالق است و هم مخلوق (ران سان، هینینگز و گرینوود،1980). ساختار در همه زمانها ثابت نمی ماند؛ نه تنها امور سازمان را شکل می دهد بلکه امور سازمان هم شکل ساختار را تغییر می دهد (هال، 2002) و این تغییرات به دلیل پویایی محیطی پیوسته ادامه دارد.

طبق تحقیقات هوی و سویتلند[12] (2000 و 2001) سازمان های آموزشی دارای ساختار بورورکراتیکی هستند که بر اساس نحوه کاربرد دو عنصر رسمیت و تمرکز در سازمان، دو نوع ساختار ” تواناساز[13] و بازدارنده[14]” برای آنها می توان در نظر گرفت. در واقع این نوع از ساختار بوروکراتیک همانند یک زنجیره ای است که در یک سر آن توانمندی کامل و در سر دیگر آن بازدارندگی کامل وجود دارد. هوی و میسکل (2005 و 2008) با گسترش تحقیقات خود در این نوع از ساختار، چهار عنصر برای آن درنظر گرفتند.آنها علاوه بر ابعاد رسمیت و تمرکز، ابعاد فرایند و زمینه را هم به آن اضافه نمودند.

در ساختار بوروکراتیکِ تواناساز قوانین در ابعاد رسمیت، تمرکز، فرایند و زمینه دارای خصوصیات انعطاف پذیری و پویایی هستند و رهبری سازمان در جهت ایجاد و گسترش روحیه همکاری بین افراد به اجرای قوانین می پردازد. در مقابل در ساختار بوروکراتیکِ بازدارنده این قوانین بسیار خشک و به گونه ای استبدادی اجرا می گردند؛ بی اعتمادی و عدم صداقت در کار به وضوح دیده می شود و رهبری سازمان به کنترل شدید در اجرای قوانین می پردازد. هر سازمان آموزشی بسته به عملکرد خویش و در ارتباط با محیط خو در جایی از این طیف قرار دارد. بر این اساس قالب الگوی روابط سیستم شکل می گیرد به طوری که در تمام قسمتهای درونداد، فرایند و برونداد سیستم تسری می یابد و به نوعی قابل مشاهده است (فرودی، 1391).

از نظر هال (2002) ساختار سازمانی سه وظیفه اصلی بر عهده دارد: 1) ساختار سازمان باید در خروجی یا بازده سازمان و در نیل سازمان به اهدافش نقش داشته باشد. 2) ساختار سازمان باید در به حداقل رساندن یا در نهایت هماهنگی نقش افراد مختلف در سازمان موثر باشد تا هر فرد بر اساس نظر و سلیقه شخصی اقدام نکند، بلکه در چارچوب اهداف سازمانی گام بردارد. 3) ساختار سازمانی سببمی گردد تا کارکنان با شرایط تدوین شده سازمان خود را منطبق سازند. با توجه به این نکته ها تعیین راهبردهای لازم جهت پژوهش در خروجی سازمان منوط به نوع زمینه ای است که ساختار در سازمان ایجاد می کند.

از سوی دیگر سازمان های امروزی در فضایی غیر قابل باور نیازمند 

ادامه مطلب


سایت های دیگر :
دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت گرایش استراتژیک : بررسی عوامل اثرگذار بر صنعت بانکداری... - دانلود متن کامل پایان نامه

  • مدیر سایت

Qajar carpet مکان ­یابی هنر معماری

تبار شناسی Rasht city

واکنش پرکین اعتماد به نفس اثرات فرآیند توکوفرولی پوشش بدن Village sports ضریب تغییرات روش آدومیان ژئوکالچر

Health assessment Hungry estimate ارشد پلیمر اسید آمینه پوشش بدن Like facades Public Schools

شرکت‌های تولیدی کلیله و دمنه افزایش وزن اصلاح ژنتیک میزان دینی طراحی کی وال

سالمند آزاری رویکرد احیا Fluorescence Teenage girl اثرات فرآیند Employment climate change Fertilizer 2 fluid flow ژئومکانیکی market regulation

آب و فاضلاب بازیابی گوگرد

هندو ایرانی مهندسی نساجی توسعه اقتصادی تصاویر x ray Gestational age

آینده ­نگری سبز آسیلال کار مختلط چهارگانه ژنو اسکندرنامه افزایش حلالیت ظرفیت قطع Purchase customers windows nt wind instruments

سرمایه فکری هنر معماری

ظلم ستیزی اثبات پایداری میزان دینی ترافیک شهری

شاه ‎پسند Future market پل های مورب و رتبه بندی توسعه اقتصادی ترافیک شهری wind instruments

افزایش وزن مایعات گازی فرهنگ سیاسی تلفیق دانش بومی

کاهش اراضی هنر معماری

اسکندرنامه سوگنو t s نابهنجاری رفتاری مسئولیت کیفری بیس فنول عدد اکتان Extrapolation کنترل‌کننده رضایتمندی برند سود مندی مزد ثابت بهداشت تغذیه تخریب اگزرژی اثرات فرآیند هوش کلامی تجزیه پروتئوم Gestational age

Transit of goods Morphodynamics رضایت مشتری

برق فشار قوی

نوستالژیک تقاضای بیمه عمر

واردات قطعی فشار مراقبتی حفره دهان سمینار عمران عدد اکتان urban edge تکنیک دلفی فازی Earthquake هموزیگوسیتی Damage repair

Hungry estimate واکنش پرکین اسید آمینه طرح مطالعاتی فرهنگ کیفیت Employment Social commitment Switchgears کنترل‌کننده Peace education

مهندسی نساجی آموزش صبر باور دینی سود معکوس Extrapolation رضایت زناشوئی

wind instruments Purchase customers ادله جرم تیر های بتنی مکان ­یابی آزمایشگاه آزمایشگاه سیستم های DG پنیر محلی عملکرد سازمانی توسعه دانش Social commitment Oil revenues

روش آدومیان Compost fertilizer

تولید بروش HI ادله جرم مایعات گازی

در زمان اتمام کار، برای ارسال متن یا فایل های تحویلی، با استفاده از دکمه‌ی «تحویل سفارش» وارد فرم تحویل سفارش شوید. در غیر این صورت سفارش شما در وضعیت «در حال انجام» باقی خواهد ماند.  

چشمه لرزه زا power converter Oil revenues ضریب تغییرات فروش نقدی تحلیل AHP مهندسی نساجی برق فشار قوی داوری خارجی Gestational age

کدگذار تنک انحلال وکالت

فناوری(UTAUT) مزد ثابت فروش نقدی اختلافات

فرهنگ کیفیت افزایش حلالیت پوشش بدن

تحلیل ساختاری

تحلیل ساختاری Indian and Iranian تمرین هوازی چهارگانه ژنو ادله جرم نگهداری غذا جراحی عمومی موضوع بیمه جراحی باز سنگ صنایع نسوز

برانگیختگی urban edge climate change

واردات قطعی چالش های حقوقی

Aluminizing The nature of hope Diwan Jami ظرفیت قطع تجزیه پروتئوم صنایع نسوز

رشد اقتصادی Village sports شاه ‎پسند صادرات برنج عدد اکتان Special crimes میزان دینی فروش نقدی

ظلم ستیزی چهارگانه ژنو معنادرمانی گروهی بیمه سلامت Future market کدگذار تنک Shared identity Indian and Iranian روغن ماهی

جریان نقد آزاد سواد جسمانی

اعتماد به نفس fast music تبار شناسی اعتماد به نفس Sociological روش ماهونی رشته برق مخابرات نابهنجاری رفتاری ظرفیت قطع fast music

اکسپرسیونیست مکان ­یابی موانع خدماتی کنترل رمپ رضایت زناشوئی

مسئولیت کیفری Shared identity Service system Ideological

تئوری دوگان

اکسپرسیونیست market regulation

نوستالژیک وارث کودک Health assessment

ظلم ستیزی سواد مالی سکولاریزاسیون هموزیگوسیتی تنش روتور موضوع بیمه تولید بروش HI Damage repair Alexithymia رشد اقتصادی Health assessment مضامین اشعار کنترل رمپ تخریب اگزرژی کسب وکار اختلالات رشدی Aluminizing چارچوب CMMI رضایتمندی برند واکنش پرکین Sociological صادرات برنج گیاهان زینتی مکان ­یابی سود انباشته سکولاریزاسیون آینده ­نگری توکوفرولی Fluorescence توریسم ورزشی اضافه وزن بیمه سلامت ترافیک شهری آموزش صبر Village sports کدگذار تنک Aluminizing سبز آسیلال Javascript Switchgears Diwan Jami Hungry estimate Extrapolation urban edge خشونت مردان Oil revenues بیوسولفور ارشد پلیمر

نکات خرید تلوزیون

فشار مراقبتی روش آدومیان understand بیس فنول مدیریت سیلاب برانگیختگی box section جراحی عمومی ادراک حسی حرکتی جراحی باز سنگ مایعات گازی تولید بروش HI رمانتیسیسم فشار مراقبتی Behavior factor

توریسم ورزشی سیستم سلولی چارچوب CMMI تحلیل AHP Social commitment The nature of hope Special crimes تکنیک دلفی فازی سکولاریزاسیون ادراک حسی حرکتی مدل پیشنهادی آب و فاضلاب تقاضای بیمه عمر فروش نقدی منطق فازی سواد مالی چالش های حقوقی اکراه بر اراده داوری خارجی چارچوب CMMI رویکرد احیا کنترل رمپ مسئولیت کیفری اسرای آزاد شده کسب وکار Rasht city

تئوری دوگان داوری خارجی Special crimes شرکت‌های تولیدی سوگنو t s رضایتمندی برند سواد جسمانی

fast music بازده عملیاتی سود انباشته موانع خدماتی اختلالات رشدی خستگی عضلات صنایع نسوز

Brand evidence box section Transit of goods سمینار عمران درآمد شهرداری سود مندی تعدیل گر جنسیت climate change

هندو ایرانی

AIM theory Javascript Fertilizer 2 سواد جسمانی

گیاهان زینتی تولید بروش HI Diwan Jami روش ماهونی سود مندی Fertilizer 2 خشونت مردان اخلاق مدیریتی ژئومکانیکی روش های تدریس درآمد شهرداری چالش های حقوقی مضامین اشعار understand اضافه وزن افزایش وزن Ideological باور دینی تصاویر x ray تنش روتور رمانتیسیسم Heart disease fast music

هندو ایرانی رشته برق مخابرات توریسم ورزشی آینده ­نگری کنترل‌کننده گیاهان زینتی چشمه لرزه زا Content model عملکرد کمی Heart disease رضایت مشتری

رضایت زناشوئی

ذهن سپهر Employment جراحی باز سنگ درآمد شهرداری
فریلنسر گرامی، طبق شرایط استفاده از خدمات سایت، مواردی نظیر طراحی گرافیکی، ترجمه و تولید محتوا جهت تکمیل سفارش باید متناسب با سلیقه‌ی خریدار باشند. لذا پیشنهاد می‌کنیم قبل از این که کار را به صورت کامل انجام دهید، در ابتدا یک نمونه‌ی اولیه از کار را برای مشتری ارسال نمایید و نظر مشتری را جویا شوید. سپس درصورتی که طرح و سبک کار مورد پسند خریدار بود کار را ادامه داده و به طور کامل تحویل دهید.
Future market آب و فاضلاب Shared identity

AIM theory تکنیک دلفی فازی windows nt windows nt Content model بیمه سلامت Behavior factor سیستم های اطلاعاتی مضامین اشعار Peace education

box section نقش رضایت مندی تخریب اگزرژی شاه ‎پسند فشار مراقبتی تجزیه پروتئوم تنش روتور عملکرد سازمانی تلفیق دانش بومی

ذهن سپهر فرهنگ سیاسی اخلاق مداری

Transit of goods خشونت مردان تحلیل AHP ژئوکالچر طراحی کی وال

Alexithymia فرهنگ سیاسی شرکت‌های تولیدی اثبات پایداری Teenage girl Rasht city

روش ماهونی Purchase customers Public Schools

روش هامرز نقش رضایت مندی اصلاح ژنتیک Fuel cell مزد ثابت آزمایشگاه Like facades عملکرد سازمانی اکراه بر اراده inventory موتور القایی

سالاری فر

Fertilizer 2 تجزیه پروتئوم inventory

موتور القایی روش هامرز Sociological گیاهان زینتی heart attack کدگذار تنک سرمایه فکری بهای تمام شده اثبات پایداری

The nature of hope اسید آمینه Ansal onion b

فناوری(UTAUT) بیوسولفور تلفیق دانش بومی

برانگیختگی توسعه اقتصادی cash market و رتبه بندی رضایت مشتری

Content model رمانتیسیسم

اکسپرسیونیست Morphodynamics رضایت زناشوئی

افزایش حلالیت برق فشار قوی سیستم های DG ژئومکانیکی بیس فنول

واردات قطعی understand

بازده عملیاتی

فناوری(UTAUT) inventory اختلالات رشدی رشد اقتصادی Like facades Ansal onion b تصاویر x ray Employment هموزیگوسیتی بیوسولفور سبز آسیلال

Brand evidence cash market Future market Ideological Morphodynamics تعدیل گر جنسیت ویندوز NT Brand evidence ویندوز NT اسکندرنامه سنسور رطوبت نابهنجاری رفتاری Switchgears جریان نقد آزاد

اسرای آزاد شده Health assessment سیستم سلولی آموزش صبر توکوفرولی The nature of hope ادراک حسی حرکتی کسب وکار تمرین هوازی تقاضای بیمه عمر کلیله و دمنه cheese plant رویکرد احیا cheese plant نگهداری غذا اصلاح ژنتیک

iran رشته برق مخابرات جریان نقد آزاد Compost fertilizer

Ansal onion b

ویندوز NT ژئوکالچر تئوری دوگان کنترل رمپ منطق فازی نقش رضایت مندی ظرفیت قطع

wind instruments